ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | |||||
3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 | 9 |
10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 | 16 |
17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 | 23 |
24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
سکوت - شوساکو اندو
نام کتاب: سکوت
نام کتاب به انگلیسی: Silence
نویسنده: شوساکو اندو (Shusaku Endo)
مترجم: حمیدرضا رفعت نژاد
نوبت چاپ: چاپ دوم - 1396
ناشر: انتشارات آسیم
تعداد صفحات: 230 صفحه
+ اطلاعات بیشتر: سایت // سایت // سایت
نکته: کتاب از انگلیسی به فارسی ترجمه شده است.
پشت جلد
اندو، ژاپن را مردابی می بیند که هر چیز را از درون می پوساند و هر بذری را که در آن زمین کاشته شود تباه می کند.
این داستان جنگی است میان باران مدامی که از ابرهای سنّت و فرهنگ کشور می باد و بذر مسیحیتی که با چنگ و دندان می خواهد در آن خاک ریشه بدواند، مثل پروانه ای که به دام عنکبوت گرفتار شده باشد.
ایمان و باور شخصی شوساکو اندو مانند گراهام گرین، با دین و آیین کشورش تفاوت دارد...
خلاصه داستان
دهه 1632 میلادی است.
مبلغ های مسیحی کل دنیا رو سفر می کنن.
یه سری به ژاپن رفتن و اونجا کار می کنن. نامه می فرستن و از اوضاع میگن.
کلیسا ساخته شده، چقدر مسیحی شدن ...
مهم ترین این مبلغ ها، پدر «فریرا» ی پرتغالی بود. که 20 سال در ژاپن بود.
یه مدت دیگه هیچ نامه ای نمی فرسته ...
شایعه میرسه به اروپا که فریرا از دین برگشته و مرتد شده. حالا واسه خودش خونه و ... داره.
شاگردهای فریرا کلی جیلز ویلیز می زنن که برن ژاپن.
در همین حین، حکومت وقت ژاپن با مسیحیت به مخالفت پرداخته.
مبلغ ها رو بیرون می کنه.
اونایی که مسیحی شدن باید برگردن یا این که کُشته بشن ...
بالاخره سه تا از شاگردهای فریرا عازم ژاپن میشن.
یکی شون در حین سفر بیمار میشه و می میره.
رودریگرز و گارپ به طور مخفیانه وارد ژاپن میشن. یه روستایی که همه مسیحی شدن.
اهالی روستا اونا رو قایم می کنن.
ولی یه نفر لو میده ... می ریزن و سردسته ی روستایی ها رو می برن.
کشیش ها هم فرار می کنن.
رودریگرز گیر می افته ... و حالا بدبختی هاش شروع میشه ...
توضیحات من
اول از همه باید بگردم ببینم این داستان واقعی است یا نه؟ منظورم این که از نظر زمانی چی جوری بوده؟
واقعا این نوع رفتارها با مبلغ های مسیحی و اونایی که مسیحی شدن، بوده یا نه.
بعدش هم ... خب آدم به فکر فرو می ره.
فرض کن یه شرایطی گیر بکنی، بعد بهت بگن بیا از روی قرآن رد بشو تا اهالی این روستا رو زنده نگه داریم.
اگه از روی قرآن رد نشی، کل اهالی روستا رو اعدام می کنیم.
ولی اگه رد بشی، هم تو آزاد میشی، هم روستایی ها.
تکلیف چی است؟ باید از روی قرآن رد شد تا این همه آدم زنده بمونن؟
یا این که نه، از روی قرآن رد نشی و کل روستایی ها کشته بشن؟
واقعا در چنین شرایطی باید چی کار کرد؟
شخصیت های داستان در چنین شرایطی بودن ...
پ.ن: کلی مطلب در مورد این کتاب پیدا کردم که در همین پست گذاشتم.