جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

با تو



با تو


در قصه‌ی تو ردّ شقایق دیدم

جز آب به لب‌هات موافق دیدم

وقتی که بلا «با تو» به پایان آمد

آن وقت تو را بر همه لایق دیدم


#شعر #سفر_سرخ #جبار_قدمی


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد