جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

ماتیلده

 

 

ماتیلده

 

نام تو

شراب من

سیاره من

نام تو، تمام من.

 

ماتیلده رودخانه ای است

جاری از سرزمین قلبم

و زورق ها

چه با شکوه در می‌نوردند

مرا در بی کرانگی نام شکوهمند تو

                                  ماتیلده!

 

ماتیلده

نامی‌غنوده بر تاکی برهنه

آمیخته با بوی خوش عشق.

 

هجومم کن!

با لب های داغت هجومم کن!

مرا بپرس

همه مرا از من

تمام آنچه را دوست می‌داری

تنها بگذار

چونان زورقی از میان نامت عبور کنم.

 

بگذار در تو بخوابم

بگذار در تو بمیرم

در نام تو، ماتلیده من!

 

#شعر #پابلو_نرودا #ابدیت_یک_بوسه

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد