جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

ناز انگشت های تو

 

 

ناز انگشت های تو

 

برهنه من!

تمام سادگی در نقش دست های تو معنا می‌شود

صاف و ظریف و شفاف و کشیده.

 

برهنه من!

به ظرافت، چونان دانه عریان گندمی

و غمگینی همچون شبی در کوبا

وسیعی، مانند تابستانی در کلیسا.

 

با ناز انگشت های تو

روز متولد می‌شود

و شب

تا دوباره بازآید

تو در لباسی از نور خواهی درخشید

و باز هم برای من

همان دست برهنه می‌شوی.

 

#شعر #پابلو_نرودا #ابدیت_یک_بوسه

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد