جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

وکالت کائنات

 

 

وکالت کائنات

 

عشق

از دانه به دانه ای

از سیاره ای تا سیاره ای

و حتی

از انتهای چکمه های خونین

یا شبی پر خار

ما را صدا خواهد کرد.

و انعکاس خوشبختی

در لبه جامی‌از شراب

در کنگره ویولون های حزن آلود

در غمی‌که تجربه اش اشک است و اشک

ما را معطل خواهد نمود.

 

در حالی که عشق

میان لب هایمان می‌روید

کائنات

منصفانه به خوشبختی ما

وکالت خواهند داد.

 

#شعر #پابلو_نرودا #ابدیت_یک_بوسه

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد