ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
احتضار
از اینجا
از میان کلبه و دریا و راه، عبور میکنیم
و صدای غیبت خود را، هرگز نخواهیم شنید.
خانه، سکوت خود میشکند
و ما، بر روی اشیا گام مینهیم
آبی در لوله های زنگار بسته میگرید
و موش های مرده، به پوچی زندگی مینگرند.
خانه میگرید شب و روز
شب و روز خانه میگرید با عنکبوت هایش
که از چشم روزگار، فروافتاده است.
خانه رو به احتضار است
او را به زندگی بازمیگردانیم
ما را نمیشناسد
گویا فراموش کرده که باید شکوفه میداد
گویا فراموش کرده.
#شعر #پابلو_نرودا #ابدیت_یک_بوسه