جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

جام لب او




یک جرعه ز جام لب او می زده‌ای یافت

سرمست و خرامان به سرِ دار بر آمد


- عراقی همدانی -

#شعر #عراقی_همدانی