جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

توضیحات من درباره‌ی انیمه‌ی Mutsu Enmei Ryuu Gaiden: Shura No Toki

 

 

https://cdn.myanimelist.net/images/anime/3/56847.jpg

 

توضیحات من درباره‌ی انیمه‌ی Mutsu Enmei Ryuu Gaiden: Shura No Toki

 

یوهاهاها

چه انیمه‌ی جالبناکی! خیلی باحال است.

یاکومو، نقش اول کار هم بسی بسیار جذاب است. اصلا یه چیزی!

سبک عجیب «موتسو انمی-ریو» ... همممم، دوره‌ی سامورایی ها هستیم، ولی این پسره یاکومو داره با هنرهای رزمی مبارزه می‌کنه.

بقیه شمشیرزن هستن! یه خورده عجیب است.

ولی ‌یاکومو خیلی باحال استتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت

کاراکتر‌ موساشی هم بسی بسیار قدرتمند است.

تا الان که شش قسمت دیدم، بسی بسیار راضی بودم.

قسمت هشت رو دیدم. انگاری چندین سال از اون زمان گذشته. کاراکترها عوض شدن.

ااااااااااااااااااا، نمی‌خواهم! الان یاکومو نداریم دیگه!!

قسمت 14 رو هم دیدم. دوباره این سری هم تمام شد و پرش زمانی داریم.

انگاری هر دفعه یه نفر وارث سبک موتسو میشه. تا حالا که پسرِ یاکومو وارث بود و یه حریف قدر هم داشت.

احتمالا از اینجا به بعد، نوه‌ی یاکومو باید باشه.

خب حالا رسیدیم به زمان شینسنگومی! نوه‌ی یاکومو الان داره با سوجی و هیچیکاتا مبارزه میکنه.

شرمنده‌ی اخلاق ورزشی! جون به جونم کنن، فقط هیجیکاتا و کلا شینسنگومی رو در گینتاما قبول دارم! بقیه‌شون رو نمی‌خواهم.

یوهاهاهاهاها

قسمت 17، رسیده به زمانی که یه سری از تفنگ استفاده می‌کنن یه سری از شمشیر!

خارجی‌ها هم کم کم اومدن.

به جونِ تو یادم رفت دارم یه انیمه‌ی دیگه نگاه می‌کنم. این قسمت 17 دقیقا داستان انیمه‌ی Fuyu no Semi بود.

قسمت آخر رو هم دیدم و میشه گفت دارم زار می‌زنم.

این قسمت‌های آخر زمان پایان دوره‌ی سامورایی‌ها بود. این که چی جوری اعضای شینسنگومی نابود میشن.

چی جوری کوندو-سان کُشته میشه. سوجی به خاطر سل می‌میره.

هیجیکاتا یه تنه به دشمن میزنه و همه‌شون ترسیدن ... این که با نامردی کُشته میشه.

کل تفنگدارها بهش تیراندازی می‌کنن و کُشته میشه ...

چه انیمه‌یی بود.

اون فیلم سینمایی آخرین سامورایی که تام کروز بازی می‌کرد، یعنی شخصیت هیجیکاتا بوده؟ اصلا اون فیلم رو یادم نیست. باید برم دانلود کنم و ببینم.

اینقده که تاریخ این زمان از ژاپن رو یاد گرفتم، تاریخِ خودمون رو بلد نیستم :D

خیلی دردناک بود ...

 

 

 

 

 

توضیحات من درباره‌ی انیمه‌ی Kiba

 

 

https://cdn.myanimelist.net/images/anime/5/11099.jpg

 

توضیحات من درباره‌ی انیمه‌ی Kiba

 

چه انیمه‌ی جالبی است.

تا الان 20 قسمت دیدم. اکشن، کمدی، دپرسناک!

از کاراکتر نوآ خوشم میاد. زد هم باحال است. ولی زیاد از رویا خوشم نمیاد.

اون قدر که زد تعجب کرده بود از انتقال به دنیای دیگه، نوآ تعجب نکرده بود.

اگه از اول یه جا می افتادن، خیلی بهتر بود. این طوری زد یه جا، نوآ یه جای دیگه افتاده.

ممکنه به خاطر اون سرزمینی که الان درش هستن، مجبور بشن با هم جنگ بکنن.

کاراکتر منفورِ هیو هم بسی بسیار جالب است.

این روح‌های قدرتمند، چند تا هستن؟ تا الان سه مورد نشون داده شد.

یکی‌ش دست زد، یکی دستِ هیو و یکی هم دستِ نوآ است.

انگاری همدیگه رو خنثی می‌کنن.

یه جوری بود انگاری نوآ می‌دونست که زد هم در این دنیا اومده.

قسمت 35 تا 37، با این که از هیو بدم میاد، می‌خوام سر به تنش نباشه، ولی در این سه قسمت، وقتی با نوآ و زد همکاری کرد تا یه جونوری رو شکست بده، خیلی باحال بود!

سه تا روح کلید با هم همکاری کردن تا یه چی عجیب و مصنوعی رو شکست بدن.

فعلا کشوری که نوآ در اون ظاهر شده، دچار آشوب و جنگ شده. دو تا دشمن با هم متحد شدن تا نابودش کنن.

اون وقت هایروم کلی التماس می‌کنه به کشوری که زد در اون هست و اینا ... یادشون رفته میخواستن زد و رویا رو اعدام کنن.

استاد زیکو رو ممنوع الورود کردن! اون وقت توقع دارن که بهش کمک هم بکنن!

واقعا دلم می‌خواد هیو این کشور رو نیست و نابود کنه!

قسمت 39 رو هم دیدم.

دقیقا مادرِ زد چی کاره است؟ چه قدرتی داره؟ چی جوریاس؟

یعنی چه بلایی سر نوآ اومد؟ زیر آوار موند؟ داره دیوونه میشه که!

راستش وقتی هیو کُشته شد، یه خورده ناراحت شدم.

قسمت آخر (51) رو هم دیدم. خب اینقده اتفاقات افتاده که نمی‌دونم از کدوم بگم.

ساگیری روح کلیدی خودش رو به زد داد تا بتونه نوآ رو پیدا کنه.

زد به سرزمین تاسک‌ها رفت.

سارا، مادرِ زد هم دنبالش رفت. دنبال روح کلیدی زد هست.

بالاخره کشته میشه و موقع مرگ یادش میافته که زد پسرش است و دوستش داره.

الان همه‌ی شش کلید یک جا هستن.

نوآ همه رو گرفته دستش! نوآ کلا عوض شده! جذب قدرت شده.

ولی زد موفق میشه روح کلیدی خودش رو پس بگیره و موفق میشه نوآ رو نجات بده.

حالا خودش همه‌ی روح‌ها رو داره. تاسکر داره احیا میشه.

داره زد رو جذب خودش می‌کنه و می‌خواد از جسم زد استفاده کنه.

تا همین جا خیلی چیزها رو نابود کرده.

استاد زیکو کشته میشه. ولی روحش به درون تاسکر میره تا با زد حرف بزنه.

زد به خودش میاد. روح خودش رو صدا میزنه.

و از تاسکر جدا میشن و مبارزه سر می‌گیره. موفق میشه تاسکر رو نابود کنه.

روح‌های کلیدی جدا میشن و در دنیا پخش میشن.

زد با روح کلیدی خودش یکی میشه و بقیه رو ترک می‌کنه.

دنیا داره بازسازی میشه ... همه جا صلح برقرار شده.

میشه گفت از این انیمه راضی بودم.

 

 

 

 

توضیحات من درباره‌ی انیمه‌ی !Kyou kara Maou

 

 

https://youtu.be/Fh75ePlxyVI

 

توضیحات من درباره‌ی انیمه‌ی !Kyou kara Maou

 

قسمت اول رو دیدم.

هممممممممممممممممم، چه کاراکترهایی داشت هااااا.

تعداد قسمت‌ها زیاد است. طول می‌کشه دیدنش.

طراحی و قیافه‌ی کاراکترها در انیمه های 2003 – 2004 - 2005 تقریبا به یک شکل است.

قسمت چهارم رو هم دیدم. میشه گفت کار جالبی است.

به خصوص این که همیشه ایده‌ی سفر بین دو دنیای متفاوت، جذاب بوده.

یوری کاراکتر اصلی، می‌تونه به هر دو تا دنیا سفر کنه.

در این دنیا یه دانش آموز دبیرستانی و بی‌عرضه است. ولی وقتی میره اون ور، میشه پادشاه!

و کاراکترهای اون یکی دنیا خیلی جیگر هستن!!!

قسمت 64 رو هم دیدم! ای وای! داره تمام میشه!

بسی بسیار راضی بودم از این انیمه.

قسمت 74 رو هم دیدم. این قسمت‌ها فقط استرس زا بوده!

حیف که حوصله نوشتن نداشتم. وگرنه برای این انیمه، طومار می‌نوشتم.

چند تا قسمت دیگه تمام میشه! دلم نمی‌خواد.

وووایییییییییییییییییییییییییییییییییییییی. بالاخره قسمت آخر رو هم دیدم.

عجب داستانی شد!

چقدر ناراحت کننده بود که اون تیکه‌هایی که همه فکر می‌کردن دانای اعظم به یوری خیانت کرده.

و این که یوری تونست هم شاهنشاه رو بعد از چهار هزار سال نجات بده و هم اون دشمن عجیب رو کلا نابود کنه.

اون تیکه‌ی خداحافظیِ غمناکی که باید انجام می‌دادن تا به زمین برگردن و انگاری دیگه قرار نبود بتونن به شین ماکو بیان، چقدر دپرسناک بود.

آخی، آخی ... یه خورده زیادی راضی بودم از این فصل.

یه فصل دومی داره که پنج قسمت است. البته OVA است. ولی فصل دوم حساب شده.

یه فصل سومی هم داره که 38 یا 39 قسمت است.

و طبق لیستی که دارم، انگاری این دو تا رو هم دانلود کردم. آخ جون!

بعضی از انیمه‌ها، بهت اجازه نمیدن که سراغ کارِ دیگه‌یی بری.

مجبورت میکنن همه‌ی قسمت‌ها رو تماشا کنی، بدون این که این وسط یه انیمه‌ی دیگه شروع کنی یا یه مانگا بخونی و یا ...

کلا همه‌ی فکر و ذهن‌ت رو درگیر خودشون می‌کنن.

همچین انیمه‌هایی زیاد نیستن.

اعصاب بحث ندارم، از حالا گفته باشم، این انیمه شونن-آی نیست! نیست! نیست!

نیایین به خاطر کاراکترها و ... هی گیر بدین فلانی این که فلان بود، بیسار بود.

 

 

 

توضیحات من درباره‌ی انیمه‌ی Made in Abyss

 

 

https://www.youtube.com/watch?v=eZmdwOxbSWQ

 

توضیحات من درباره‌ی انیمه‌ی Made in Abyss

 

آخی، آخی. چقدر ناز بود این انیمه.

البته انگاری فصل اول است. فصل دومی‌هم در کار است.

خب خلاصه داستان کامل است.

کاراکتر ریکو خیلی بامزه است. کاراکتر رگو هم که خیلی خاص است.

یعنی یه بچه 12-13 ساله، اینقدر اطلاعات داره؟ اینقدر شجاع است؟ این همه قدرت داره؟

من اگه اونجا بودم چی کار می‌کردم؟

آیا اونقدر کنجکاوی داشتم که مثل اینا ماجراجویی کنم؟ یا مثل حالا، توی اتاق خودم می‌موندم و فقط به اخبار این ماجراجویی نگاه می‌کردم؟

اون قسمت‌هایی که میتی باید کُشته میشد، چقدر دردناک بود. من هم می‌خواستم با ناناچی و ریگو گریه کنم.

 

 

 

اینا رو خوندم

 

 

http://s9.picofile.com/file/8322105342/Manga_Folder.png

اینا رو خوندم

 

 

+ [Manga] Penguin Brothers [23+1Chapter, END, Shoujo, FA]

+ [Manga] Akatsuki No Yona [Chapter 161 ~ 169, Shoujo, FA]

+ [Manga] Asterisk [27+2Chapter, END, Action, EN]

+ [Manga] Aishiatteru Futari [4Chapter, END, Yaoi, EN]

+ [Manga] Ano Hi no Kimi wo Dakishimeta nara [12Chapter, END, Yaoi, EN]

+ [Manga] Hetalia-dj: Aru Otoko no Haiboku [2Chapter, END, Yaoi, EN]

+ [Manga] Barairo no Hoo no Koro [5+1Chapter, END, Shounen-Ai, EN]

+ [Manga] Kimi wa Boku o Suki ni Naru [14+1Chapter, END, Yaoi, EN]

+ [Manhwa] Lover Boy [Chapter 34 ~ 75.4, END, Yaoi, FA]

+ [Manga] Ai no Gebokutachi [5Chapter, END, Yaoi, EN]

+ [Manga] Ai No Shintairiku [6Chapter, END, Shounen-Ai, EN]

+ [Manga] Aikata [6.1Chapter, END, Yaoi, EN]

+ [Manga] Fushidara na Hanatsumi Otoko [Chapter 20 ~ 32.5, Yaoi, FA]

+ [Manhwa] Hate Mate [Chapter 26 ~ 43.2, Yaoi, FA]

+ [Manga] Dakaretai Otoko Ichii NiOdosarete Imasu [Chapter 17 ~ 24, Yaoi, FA]

 

 

اینا رو دیدم

 

 

اینا رو دیدم

 

+ [Live Action] The Anthem of the Heart – 2017

+ [Anime] Dakaretai Otoko 1-i ni Odosarete Imasu. [13EP, Shounen-Ai]

+ [Anime] Beck [26EP, Music]

+ [Anime] Gunslinger Girl: Il Teatrino [S02, 13EP, Action]

+ [Anime] Grenadier: Hohoemi no Senshi [12EP, Action]

 

 

یک سال گذشت ...

 

 

http://www.techweez.com/wp-content/uploads/2015/02/blogger.png

 

یک سال گذشت ...

 

یک سال پیش در چنین روزی (24 فروردین 97)، گوگل وبلاگ اصلی من رو حذف کرد!

آدرس قبلی وبلاگم

http://DataBus.BlogSpot.com

یادش بخیر...

-----------------------------------------------

https://AnimeHunter2oo4.blogspot.com/

 

 

اینا رو دیدم

 

اینا رو دیدم

 

این چند وقته، اینا رو دیدم:

 

مبارزه های مرگبار، مدرسه ای، ایچی (Ikkitousen)

سفر به فضا، زندگی در سفینه فضایی - ایده ی بسیار جالب (Planetes)

واقعا خوردنِ گوشتِ پری دریایی، باعث عمر جاویدان میشه؟ من هم میخوام. :D (Mermaid Forest)

OnegaiTwins  عشقولانه، کمدی

OnegaiTwins: Natsu wa Owaranai  قسمت OVA همون بالایی

Hungry Heart: Wild Striker  انیمه‌ی ورزشی، فوتبال - عمرا بتونه به جایگاه فوتبالیست‌ها برسه.

Kyougoku Natsuhiko Kousetsu Hyaku Monogatari  مرموز، ماوراء طبیعی، حرکت در مرز دنیای انسان و مُرده ها ...

Maria†Holic  آی چقدر باحال بود. کلی خندیدم. مدرسه ای، کمدی، عشقولی، شوجو-آی.

Wolf’s Rain  بسیار جذاب.

Boku no Hero Academia 3rd Season – فصل سوم رو دیدم. راضی بودم.

 

 

توضیحات من درباره‌ی انیمه‌ی Wolf’s Rain

 

 

https://youtu.be/6ydbrdQXMeM

توضیحات من درباره‌ی انیمه‌ی Wolf’s Rain

#Wolf_s_Rain #Anime

 

قسمت ششم رو هم دیدم.

چقدر جالب است هااااااااااااااااااااااااااااااااا!

از کیبا و سومه خیلی خوشم میاد.

داستان این مدلی است که نسل گرگ‌ها منقرض شده. لااقل انسان‌ها این طوری فکر می‌کنن.

خبر ندارن که گرگ‌ها توانایی پیدا کردن خودشون رو به ظاهر انسانی در بیارن.

که کیبا و سومه خیلی جیگر شدن!

بعضی از انسان‌ها افسانه‌های قدیم رو باور دارن و در بین مردم، دنبال شکار گرگ هستن.

گرگ‌ها هم افسانه‌ی خودشون رو دارن که باید به بهشت برن.

کیبا و بقیه دارن تلاش می‌کنن مسیر بهشت رو پیدا کنن.

بعد از این که چزا رو پیدا کردن، در شبی که ماه کامل بود، مسیر بهشت نمایان شد.

ولی دارچیا حمله کرد. همه شون به شدت زخمی شدن.

چزا برای محافظت از گله، با  دارچیا میره.

دارچیا به خاطر قدرتِ چزا، اون رو می‌خواد تا عشقش رو نجات بده.

ولی دارچیا دیر رسید، عشقش مُرده. افراد یه لُرد به قصر حمله کردن و همه رو کُشتن.

کیبا و بقیه دنبال دارچیا و چزا هستن. می‌خواهند قصرِ دارچیا رو پیدا کنن.

شر هم فعلا خودش رو گم و گور کرده.

بلو، سگِ اون شکارچی گرگ، خودش نیمه گرگ بوده. خودش رو آزاد کرد و به گروه کیبا پیوست.

این بلو هم خیلی خوشگل است هاااا.

یه جورایی کیبا، رئیس گله حساب میشه.

تا این جا که قسمت 12 رو دیدم، راضی بودم.

قسمت 14 رو هم دیدم. حالا که همه شون در قصر دارچیا جمع شدن. دشمن حمله کرده. کل قصر رو نابود کرد.

چزا، شر و هانت رو دستگیر کردن. بلو که برای کمک رفت، ناپدید شد. کیبا هم ناپدید شده.

فعلا سومه و اون دو تا بچه گرگ و شکارچی سالم هستن.

هر چی می‌گذره، انگاری قراره غمگین کننده‌تر بشه.

این که با این همه دردسر به چزا برسی، پیداش کنی، ولی موفق نشی نجاتش بدی و یه گروه دیگه اسیرش کنن. این که گله‌ت رو از دست بدی ... خیلی یه جورایی غمگین کننده است.

قسمت‌های 15 تا 18 خلاصه‌ای از انیمه تا اینجا بود. خلاصه هم نمیشه گفت. بیشتر در مورد گذشته‌ی کاراکترهای اصلی است.

البته مربوط به این گله بود، که  چی جوری با هم آشنا شدن، با هم حرکت کردن، چزا رو دیدن و ...

مثلا اون تیکه‌هایی که سومه در شهر مبارزه می‌کرد و یه گروه داشت، بعدش با کیبا آشنا شد. با اون دو تای دیگه آشنا شد، از دست شکارچی فرار می‌کرد تا به اینجا رسیدن ...

در مورد کیبا و اون دو تا بچه هم صدق می کنه.

همین طور در مورد زندگی شکارچی، بلو، هانت و شر ... که چی جوری با هم آشنا شدن و به اینجا رسیدن.

قسمت آخر (26) رو هم دیدم. یه جورایی خیلی دردناک بود.

هیگه به شدت زخمی شده. تازه از وقتی وارد این شهر شده، داره خاطراتش میاد. تازه داره می‌فهمه کی بوده، چی کار کرده و ... تا وقتی به این شهر نیومده بود، حتی نمی‌دونست خاطراتی نداره.

بلو موفق شد اون شکارچی رو پیدا کنه و کنارش بمونه.

چزا احتمالا در حال مرگ است.

کیبا، گرگِ برگزیده، فرمانده‌ی همه، برای نجات چزا خودش رو به آب و آتیش زده.

به قدری صدمه دیده که اصلاً معلوم نیست زنده بمونه یا نه.

هاب و شر سالم هستن و همدیگه رو دیدن.

دارچیا به کمک اومده تا چزا رو نجات بده و اون خاندان رو نابود کنه.

دارچیا توسط خواهر دوقلوی عشقش، خنجر سمی می‌خوره.

موقعی که داشت کُشته میشد، گرگ‌ها سر می‌رسن و نجاتش میدن.

در این قسمت آخر، انگاری همه چی به خیر و خوشی تمام شده.

حالا 4 قسمت OVA مونده که اونا رو هم ببینم.

قسمت 27 (OVA1) رو دیدم. مطمئن هستی این جزء انیمه نبود؟

از نظر زمانی، بعد از این است که از شهر فرار کردن.

دنیا داره نابود میشه.

همه‌شون گروه گروه شده بودن ... وسط راهِ فرار، به هم میرسن.

تا اومدن آروم بشن از این که دارن فرار می‌کنن، زمین ترک میخوره. ماشین چپ میشه.

شر کُشته میشه. هاب قاطی کرده. تصمیم می‌گیره با گرگها همراه بشه.

بعد از چپ شدن ماشین، خبری از شکارچی و بلو نیست. در صورتی که همه با هم در یک ماشین بودن.

قسمت 29 (OVA3) از بس دپرسناک بود، می‌خوام زار زار گریه کنم.

پایان خوب و خوشی که در قسمت 26 گفتم، تمام شد! عملا وارد یه تراژدی بزرگ شده. و باید تا آخر تراژدی بمونه.

قسمت 30 (OVA4) ... دارچیا تبدیل به گرگ شده. داره با کیبا مبارزه می‌کنه. چزا رو زخمی کرده و با خودش بُرده. هیگه و بلو رو کُشت!

میشه من الان گریه کنم؟ الان سومه هم کُشته شد!!!

فقط کیبا و چزا موندن و دارچیا!

لعنتی! دارچیا چرا اینقدر قوی است.

کیبا به قدری زخمی شده که دیگه نمی‌تونه بلند بشه.

دارچیا نتونست دربِ بهشت رو باز کنه. قبولش نکردن. مُرد.

چزا و کیبا خودشون رو به هم رسوندن ... ولی چزا آخر عمرش بود ... چزا هم ناپدید شد.

کیبا هم میشه گفت مُرد. ولی چزا بهش گفت دوباره که برگردی به جهان، میتونی جستجو رو شروع کنی...

معلوم نیست چند قرن گذشته ... جهان دوباره زنده شده ...

چه انیمه‌یی! چه داستانی!

از پایانش راضی بودم. میشه گفت جزء معدود انیمه‌هایی بود که هیچ پایان خوشی نداشت. و همه‌ی کاراکترهای اصلی، کُشته شدن.

هم قالب گرگی‌شون خوشگل بود، هم قالب انسانی‌شون.

 

 

 

توضیحات من درباره‌ی انیمه‌ی Mermaid Forest

 

 See the source image

 

https://cdn.myanimelist.net/images/anime/4/21590.jpg

 

توضیحات من درباره‌ی انیمه‌ی Mermaid Forest

 

این که پری دریایی وجود داشته باشه، یه چیز است.

ولی این که ملت خیلی ریلکس تعریف می‌کنن، قبول ندارم.

برای چی یوتا به هر کسی می‌رسه یا آشنا میشه، فرت و فرت میگه  گوشت پری دریایی خوردم.

نامیرا شدم. زخم‌هام زود خوب میشه. شونصد بار مُردم و ...

این تیکه‌هاش رو اصلا دوست ندارم.

این نامیرا بودن، پری دریایی دیدن، اینا باید مخفی بمونه. نباید همه مردم خبردار بشن.

همممممم

داستان جالب است. یه قسمت‌هایی داره بی نهایت ناراحت کننده.

ولی قسمت‌های کمدی هم زیاد داره.

یوتا الان پانصد سال است که زنده مونده، جاویدان شده.

عجب ایده‌ی جالبی. گوشتِ پری دریایی بخوری، شانس بیاری و مثلِ یوتا، جاویدان بشی.

داشتم فکر می‌کردم اگه جاویدان بشم این طوری، همیشه سالم باشم، مریض نشم.

تا قیامِ قیامت می‌تونم انیمه نگاه کنم. مانگا بخونم. ادیت کنم.

فکر کن! خیلی باحال میشد هاااا.

 

 

 

 

اتاق تکونی

 

 

 

 

اتاق تکونی

 

الان هیچ جونی ندارم.

خسته هستم.

کمر و گردنم خیلی درد می‌کنه.

هاااااااااااااااااا

چی کار کردم؟

بگذار برات بگم.

آره.

از این تصمیم‌های یه هویی بود دوباره.

میشه گفت 180 درجه دکوراسیون اتاق رو تغییر دادم.

کتابخونه و صندلی رفت اون دست، فرش و میز کامپیوتر اومد این دست.

به جونِ خودم، حتی جابجایی کتابخونه، اینقدر سخت نیست که تمیز کردن و گردگیری کردن سخت است.

چند سانتی‌متر خاک باید پاک میشد.

شونصد تا کتاب می‌رفت یه اتاق دیگه، بعد برمی‌گشت.

پس الان نه کمر دارم، نه گردن!

تازه، می‌خواستم لباس عوض کنم، نمی‌تونستم دکمه‌های لباس رو ببیندم!

چرا؟

چون انگشت شصت دست راست، جواب نمیداد. خم نمیشد.

از صبح زود که بیدار شدم، تا همین نیم ساعت پیش، درگیر بودم.

تازه سیستم رو وصل کردم و روشن کردم.

آی کمرم! آی گردنم.

داغ بودم، نفهمیدم. ولی حالا همه‌ی تنم کوفته است.

عینِ این بازی‌ها که قسمت عمرِ کاراکتر به مرز هشدار میرسه، الان در اون وضع هستم.

نمی‌دونم اصلا چرا اومدم سیستم.

باید حداقل یک نیم ساعت کفِ اتاق ولو میشدم.

* عکس از اینترنت. ولی یه چی تو همین مایه‌ها. فقط کتابخونه هم اضافه کن.

 

 

 

اینا رو خوندم

 

 

 

اینا رو خوندم:

From Points of Three [Manhwa-Yaoi] - Chapter 14 ~ 42

Lover Boy [Manhwa-Yaoi] – Chapter 34 ~ 50

BJ Alex [Manhwa-Yaoi] – Chapter 62 & 63

 

* هر سه مورد ترجمه فارسی داره. از کانال یائویی-ورلد می‌تونین دانلود کنین.

 

 

 

یه عالمه کار

 

 

 

یه عالمه کار

 

یه سری انیمه، مانگا، کتاب و لایواکشن بوده که باید معرفی و لینک دانلود درست میکردم، میگذاشتم وبلاگ.

هنوز که هنوز است وقت نکردم.

تازه یه سری عکس هم که از کیک و شیرینی و گربه و اینا بوده و خودم انداختم، هنوز درست نکردم که بگذارم وبلاگ.

چقده من کار دارم.

چپتر 70 از مانگا Tsubaki-chou Lonely Planet باید تایپ بزنم. فقط یک صفحه‌ش مونده. ترجمه‌ش جا افتاده، منتظر ترجمه هستم.

موضوع اینجاست که فردا کامپیوتر ندارم. برای همین حتما باید تا امشب می‌رسوندم چپتر رو.

ولی فعلا که خبری از ترجمه اون چند تا بالن جا افتاده نیست.

این سری که آنلاین بشم، اگه ترجمه‌ش در میزکار نبود، خودم میرم از بقیه بروبچ می‌پرسم. این طوری کار عقب نمیافته.

میشه گفت الان استرس گرفتم.

پ.ن: بالاخره ترجمه اون چند تا بالن اومد. می‌تونم کامل کنم و در میزکار بفرستم. خیالم راحت شد.

 

 

اینا رو دیدم

 

 

 

اینا رو دیدم:

در عوض این که انیمه تماشا نکردم، چند تا لایواکشن نگاه کردم. که واقعا راضی بودم.

 

Ajin: Demi-Human – 2017

Bleach – 2018

Tokyo Ghoul – 2017

ReLIFE – 2017

Attack on Titan: Part 1 – 2015

Attack on Titan: Part 2 – 2015  (اصلا توصیه نمی‌کنم.)

Gintama – 2017

Bakuman. – 2015 [EN Sub]

Your Lie in April – 2016

Blade of the Immortal – 2017

Anonymous Noise – 2017

One Week Friends – 2017

 

به جز Bakuman، بقیه‌شون زیرنویس فارسی داره.

و اگه انیمه‌هاشون دیده باشی، یا مانگاهاشون رو خونده باشی، مشکلی با نداشتن زیرنویس فارسی ندارین. لااقل Bakuman که این طوری بود.

مشکلی نداشتم با این که زیرنویس فارسی نداشت.

اتک تیتان بخش دوم که خیلی افتضاح بود. اصلا نگاه نکن. به این فکر کن که همچین چیزی اصلا ساخته نشده. همین!!!

دیگه حال ندارم درمورد بقیه بنویسم.

 

#Live_Action #Gintama #Bakuman #Bleach #Ajin

 

 

توضیحات من درمورد انیمه‌ی Planetes

 

 

 


 

 

توضیحات من درمورد انیمه‌ی Planetes

 

میشه گفت داستان بسیار جالبی داره.

ایده‌ی جدیدی بود. (تا جایی که می‌دونم).

این که یه بخش به اسم "بازیافت زباله‌های فضایی" باشه.

این همه آشغالی که توی فضا است، جمع کنن تا با سفینه‌ها و ماهواره‌ها برخورد نداشته باشه.

زمان داستان، در سال‌های بسیار آینده است.

این که انسان‌ها می‌تونن توی فضا زندگی کنن. شهرهای فضایی داشته باشن و ...

داستان اصلی حول افرادی است که در این بخش بازیافت کار می‌کنن.

در کنار افراد بخش بازیافت، افراد دیگه‌یی از واحدهای دیگه هم هستن.

یه صحنه‌های کمدی داره، صحنه‌های عشقولی داره.

راستش تا قسمت دوم، اونقدرها جذاب نبود. ولی از قسمت سوم به این ور، بسی بسیار راضی بودم.

این چند قسمت آخر به ورژن جنگی تبدیل شده.

جبهه ضد فضا، داره علیه شاتل‌ها و ... عملیات انجام میده. می‌خوان همه چی رو نابود کنن.

بمب گذاری، کُشت و کشتار و ... کلا فضای داستان عوض شده!

به سمت تراژدی بودن پیش رفته.

چقدر از افراد اصلی زخمی یا کُشته شدن.

همممم، قسمت آخر همه چی خوش و خرم شد. دیگه خبری از جنگ نبود.

اّتش بس اعلام کردن.

انیمه‌ی جالبی بود ها. خوشم اومد. ایده و داستان خوبی داشت.

 

 

اینا رو دیدم

 

 

 

اینا رو دیدم:

 

حالا که بهش فکر میکنم، این چند وقته هیچی انیمه ندیدم هاااا.

فقط یک انیمه رو دیدم.

انیمه‌ی Planetes رو دیدم. راضی بودم ازش.

و نکته‌ی جالب، این پست، اولین پست در سال 98 است که میگذارم.

منظورم پست‌های بخش پرسونال است. وگرنه اخبار و اینا که گذاشتم.

 

 

 

این پست

 

 

این پست

http://animehunter2oo4.blogspot.com/2015/03/greys-anatomy-1117-with-or-without-you.html

 

97/12/22

13 March 2019

به علت اخطار گوگل به خاطر گذاشتن لینک، این پست ویرایش شد.

لینک‌های دانلود این قسمت از سریال حذف شد.

 

 

 

اخطار گرفتم باز!

 

 

https://udemy-images.udemy.com/course/750x422/21043_cbea_12.jpg

 

اخطار گرفتم باز!

 

اومدم دیدم که بلاگر یه ایمیل فرستاده.

یه پستی رو اخطار داده. (لینک پست مورد نظر)

باید برم این پست رو ویرایش یا حذف کنم.

احتمالا لینک دانلود بوده.

نمیدونم فیلم است یا سریال!

توی ایمیل یه چیزهایی در مورد کپی رایت و اینا گفته بود.

و مشابه همون ایمیل‌هایی بود که به خاطرش وبلاگِ قبلی‌م نابود شد.

باید زودتر تکلیف این پست رو مشخص کنم.

برم چک کنم.

 

 

همین طوری

 

 

 

همین طوری

 

یه جورایی احساسِ غمگینی می‌کنم.

نمی‌دونم چرا.

البته شاید به خاطر دیدن انیمه و خوندنِ مانگا باشه.

مطمئن نیستم.

یه آهنگی رو تازگی از رادیو شنیدم، دانلود کردم. چند بار گوش دادم.

خیلی دپرسناک است.

"لعنت به هر چی رفتنه ... این بغضِ سنگین با منه ... سنگین تر از خوابِ زمستون... دارم می‌خونم توو خیابون ..."

"آهه شبای سردِ من، چیزی نپرس از دردِ من... وقتی خرابه حال و روزم ..."

"بغضم با گریه وا نیمشه ... می‌خوام فراموشت کنم، اما نمیشه ..."

 

 

 

One Piece EP853 ~ EP873

 

 

 

https://www.youtube.com/watch?v=2Qr50jsBoOE

 

One Piece EP853 ~ EP873

 

دوباره انیمه‌ی وان.پیس آنگوئینگ شدم.

از قسمت 853 تا 873 دیدم.

هنوز توو بخش بیگ.مام هستن.

بالاخره سانجی و شارلوت و شیفون موفق شدن کیک رو درست کنن.

بچ و افرادش رسیدن و اونا رو نجات دادن.

از اون ور لوفی، در دنیای آینه‌ها گیر کرده و داره با قوی ترین پسرِ بیگ.مام میجنگه.

بالاخره موفق میشه اون رو شکست بده.

با کمک پکومز بر میگرده. سانجی میخواد لوفی رو نجات بده.

دست تنهاست.

در همین موقع جرما 66 میاد کمک.

بیگ.مام دنبال کشتی بچ راه افتاده، چون کیک در اون کشتی است.

شیفون میخواد لطفِ نامی رو جبران کنه که خواهرش لونا رو نجات دادن.

سانجی موفق میشه به بندر برسه و حالا فقط باید به کشتی برسه.

باید دید در ادامه چی پیش میاد.

البته مانگا، اینجاها رو خوندم. هنوز جلوتر هستم مانگا.