جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

من چیستم؟

 

 

 

من چیستم؟

 

من چیستم؟

افسانه‌اى خموش در آغوش صد فریب

گرد فریب خورده‌اى از عشوه نسیم

خشمى که خفته در پس هر زهر خنده‌اى

رازى نهفته در دل شبهاى جنگلى

 

من چیستم؟

فریادهاى خشم به زنجیر بسته‌اى

بهت نگاه خاطره‌آمیز یک جنون

زهرى چکیده از بن دندان صد امید

دشنام زشت قحبه بدکار روزگار

 

من چیستم؟

بر جا زکاروان سبکبار آرزو

خاکسترى به راه

گم کرده مرغ در بدرى راه آشیان

اندر شب سیاه

 

من چیستم؟

تک لکه‌اى ز ننگ به دامان زندگى

وز ننگ زندگانى، آلوده دامنى

یک ضجه شکسته به حلقوم بى‌کسى

راز نگفته‌اى و سرود نخوانده‌اى

 

من چیستم؟

لبخند پرملالت پاییزی غروب

در جستجوى شب

یک شبنم فتاده به چنگ شب

حیات گمنام و بى‌نشان

در آرزوى سر زدن آفتاب مرگ

 

 

- دکتر علی شریعتی -

 

 

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد