جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

ابرهای غم

 

 

 

 

 

 

ابرهای غم

 

چه بارانی است در بیرون این اتاق!

باران!

ابرهای همه ی غم های تاریخ،

یک باره بر سرم باریدن گرفته اند.

کسی نمی داند که در چه درد و تبی می سوزم

و می نویسم!

 

ـ دکتر علی شریعتی ـ

 

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد