دیوانگی در بروکلین – پل استر
نام کتاب: دیوانگی در بروکلین
نام اصلی: The Brooklyn Follies
نویسنده: پل استر (Paul Auster)
مترجم: خجسته کیهان
ناشر: نشر افق
نوبت چاپ: چاپ اول – 1394
تعداد صفحات: 351 صفحه
اطلاعات بیشتر: سایت // سایت // سایت // سایت
+ لینک دانلود کتاب // جمله هایی از متن کتاب
پشت جلد
در رمان «دیوانگی در بروکلین» همه ی دغدغه ها و دل مشغولی های پل استر با یکدیگر مرتبط می شوند. آدم های داستان سرنوشت خویش را می سازند و در آرمان شهری که در ذهن خود ساخته اند، به دلخواه شان زندگی میکنند. اما تا کی؟
خلاصه داستان (منبع)
ناتان پیرمردی 60 ساله است که از همسر سابقش جدا شده، ارتباطی با سایر فامیل ندارد، سرطان گرفته و به دنبال مکانی آرام است تا سال های آخر عمر خود را در آنجا سپری کند. دوستی به او بروکلین را معرفی می کند و ناتان راهی آنجا می شود. ناتان دو خواهرزاده دارد که سالهاست از آنها بی خبر است. بعد به طور ناگهانی در بروکلین با تام برخورد می کند او پسری باهوش و عاشق ادبیات بوده که در دوره دکترا ناگهان به همه چیز پشت پا زده، از تنهایی و کثیفی دنیا دلزده به بروکلین آمده و در یک کتاب فروشی کار می کند. به همین ترتیب شخصیت های قصه اضافه می شوند. آدمهای خسته، تنها و شکست خورده که در بروکلین به دنبال دنیای آرمانی و ارزوهای دست نیافتنی خود هستند. انسان هایی تنها که در کنار هم و با رویاهای دیوانه وار خود بار دیگر زندگیشان را ارزشمند می کنند. روری خواهر تام، دختری که از نوجوانی از خانه فرار کرده و دربند فرقه ای شدید مذهبی است... لوسی دختری حاصل از یک عشق موقت و تنها و سرخورده... نانسی زنی استثنائی که همسری مردی ناچیز است مردی که نانسی تنها زن زندگی او نیست و نانسی زنی است که حاضر است بارها و بارها عشقش را ببخشد... کتاب برنده جایزه آستریویاس از کشور اسپانیا شده.
موسیقی شانس - پل استر
نام کتاب: موسیقی شانس
نام اصلی کتاب: The Music of Chance
نویسنده: پل استر
Paul Auster
مترجم: خجسته کیهان
ناشر: نشر افق
نوبت چاپ: چاپ سوم - 1393
تعداد صفحات:298 صفحه
+ مروری جامعه شناختی بر «موسیقی شانس» اثر پل استر
اطلاعات بیشتر: لینک // لینک // لینک
پشت جلد
جیم ناش و جک پازی که به گونه ای کاملا ً تصادفی با هم آشنا شده اند، به خانه ی مجلل دو میلیونر می روند و در یک بازی قمار شرکت می کنند و می بازند.
از آن پس، پوچی سرنوشت، پازی را به نا امیدی می کشاند و ناش با پی بردن به شرارتی که در تار و پود زندگی اش تنیده شده، به خشم بی پایان خود پناه می برد.
* پل استر نویسنده ی پست مدرن آمریکایی در موسیقی شانس با تردستی یک شعبده باز، ژانرها را در هم می آمیزد. ترفندی نیست که او در عرصه ی ادبیات مدرن نیازمونده باشد.
* استر با سرعت و مهارت یک بیلیاردباز می نویسد و واقعه ای عجیب را طوری به میدان می آورد که به گونه ای نامنتظره رویدادهایی تازه می آفریند.
نیویورک تایمز
معرفی و نقد کتاب (منبع)
موسیقی شانس از رمان های نویسنده معروف آمریکایی، پل استر می باشد. این کتاب در سال ۱۹۹۰ نوشته شده است که چند سال بعد فیلمی به همین نام با بازی مندی پتینکین در نقش ناش و جیمز اسپیدر در نقش پازی به کارگردانی فیلیپ هاس ساخته شده است.
رمان موسیقی شانس که به زعم عده ای اثری ابزورد است به روایت زندگی مردی می پردازد که به یک باره زندگی اش دچار تحولاتی می شود که البته بخشی از این تحولات خود خواسته است.
جیم ناش در بوستون زندگی می کند و آتش نشان است. همسرش او را ترک کرده و یک دختر دو ساله دارد که او را برای زندگی پیش خواهرش در مینه سوتا فرستاده است. ناش اوضاع مالی خوبی نداشت تا آنکه ارثیه زیادی از پدرش به او می رسد. او از اداره آتش نشانی استعفا می دهد. تمام وسایل و حتی پیانو اش را می فروشد و به جاده می زند. او تمام ایالات متحده را زیر پایش می گذارد و با ارثیه اش از زندگی لذت می برد.
روزی در همین سفرها، در کنار جاده، با جوان زخمی و کتک خورده ای برخورد می کند، او را سوار می کند و از آنجا به بعد داستان شکل دیگری به خود می گیرد.
جک پازی همان جوان زخمی و کتک خورده ای است که در جاده با ناش آشنا می شود. او قمار باز است و در یک کلوپ و در حین بازی دچار درگیری می شود و تمام آنچه را که برده بود از دست می دهد. در حالی این اتفاق می افتد که او با دو ثروتمند اهل پنسیلوانیا قرار بازی گذاشته بود و روی برد آن بازی بسیار حساب کرده بود و حالا هیچ پولی نداشت که بتواند قمار کند. او با ناش از اتفاقاتی که برایش افتاده بود صحبت کرد. ناش تصمیم می گیرد ۱۰ هزار دلاری را که از سهم الارثش باقی مانده را برای بازی به او بدهد.
بازی در خانه آن دو ثروتمند پنسیلوانیایی، فلاور و استون، آغاز می شود. جک پازی نه تنها ۱۰ هزار دلار و مبلغ دیگری که ته جیب ناش بود را می بازد بلکه ماشین او نیز در این قمار از دست می رود.
فلاور و استون پیشنهاد می دهند که به جای پرداخت مبلغ برای آن ها دیواری بسازند.آن ها شروع به ساختن دیوار می کنند و در مرتعی حبس می شوند و در یک کاروان به زندگی خود ادامه می دهند. فلاور و استون فردی را به نام کالوین مرکس را مامور می کنند تا به نیازهای ناش و پازی رسیدگی کند. در مدتی که ناش و پازی در حال ساخت دیوار بودند فشار زیادی روی آن ها بود. پازی این فشار را تاب نیاورد و از آنجا فرار کرد ولی روز بعد ناش اون رو زخمی و کتک خورده در مرتع پیدا کرد. مرکس به ناش گفت او را به بیمارستان برده و حالا او خوب شده و از آنجا مرخص شده است.
کار ساختن دیوار را ناش به تنهایی تمام می کند. در آخرین شب مرکس به همراه دامادش فلوید ناش را به کافه ای دعوت می کنند. در راه بازگشت ناش از مرکس می خواهد که بگذارد او پشت فرمان ماشینش بنشیند. پشت فرمان همان ماشینی که به فلاور و استون باخته بود و حالا متعلق به مرکس بود. ناش پشت فرمان می نشیند و با سرعت رانندگی میکند و یک تصادف خود خواسته و عمدی را رقم می زند.
به نظر من، موسیقی شانس کشش لازم را داشت،اما فقط کشش لازم و نه بیشتر. طوری بود که خواننده بتواند کتاب را تمام کند ولی طوری نبود که تشنه خواندن آن شود. البته بخش ابتدایی کتابموسیقی شانس یعنی تا آنجایی که جک پازی و ناش آشنا می شوند و بعد از آن تا زمانی که قمار با فلاور و استون شروع می شود و خود جریان بازی، داستان کشش بسیار بالایی دارد ولی بعد از آن، یعنی از زمانی که شخصیت ها شروع به ساختن دیوار می کنند، از کشش داستان کم می شود.
موسیقی شانس در ایران توسط خانم خجسته کیهان ترجمه شده و نشر افق آن را به انتشار رسانده است.
ویروس: اه اه اه! اعصاب خورد کن بود هااااا! نمی دونم چرا خوندم.
یعنی کارهای ناش باعث میشد آدم حرص بخوره!
واقعا این قدر احمق؟!
توو یه قمار ببازی، هیچی پول نداشته باشی، تازه ...
بی خیال.
داستان واقعی و عجیبی بود.
واقعا اعصابم به این جور داستان ها نمی کشه!
* توو این دو هفته، این سومین کتابی است که خوندم.
کشور آخرین ها – پل استر
نام کتاب: کشور آخرین ها
نام اصلی کتاب: In the Country of Last Things
نویسنده: پل استر (Paul Auster)
مترجم: خجسته کیهان
ناشر: نشر افق
نوبت چاپ: چاپ اول 1381
تعداد صفحات: 173 صفحه
+ اطلاعات بیشتر: سایت // سایت // سایت // سایت
پشت جلد
اگرچه خوانندگان ایرانی به تازگی با پل استر نویسنده پست مدرن آمریکایی آشنا شده اند، اما آثار او به زبان های مختلف دنیا ترجمه شده است. «کشور آخرین ها» که یکی از رمان های برجسته ی اسوت، به زندگی دختر جوانی به نام «آنا بلوم» می پردازد که در جستجوی برادر گمشده اش به شهری ناشناس سفر می کند و پس از مدتی مأیوس از یافتن برادر، بی پول و بی خانمان در شهری مصیبت زده روزگار را سپری می کند. او برای فرار از بی خانمانی دعوت پیرزنی ناشناس را می پذیرد، اما با شوهر شرور و متجاوز او روبرو می شود و حلقه های مصیبت این چنین تکرار می شوند. پل استر برای خلق قالب متفاوت از الگوها و قراردادهای سنتی استفاده می کند. در کشور آخرین ها او به قالب نامه و سفرنامه روی می آورد، اما بر خلاف روند معمول در این قالب ها، خواننده با واقعیت ها و رویدادهایی روبرو می شود که پایان ندارند و خطی را که ترسیم می کنند به نقطه آغاز بر می گردد.
قسمتی از متن کتاب
نوشته بود این ها، آخرین چیزها هستند. یکی یکی ناپدید می شوند و هرگز باز نمی گردند. می توانم از آ« هایی که یده ام برای تان بگویم. آن هایی که دیگر وجود ندارند. اما فکر نمی کنم فرصت کافی داشته باشم. حالا همه چیز به سرعت پیش می رود و من نمی توانم همه را به خاطر بسپارم. انتظار ندارم اوضاع را درک کنی، تو هیچ چیز ندیده ای و حتی اگر سعی کنی نمی توانی این وضع را تجسم کنی. این ها آخرین ها هستند. امروز خانه ای سرجایش است و فردا دیگر نیست. خیابانی که دیروز در آن قدم می زدی، امروز دیگر وجود ندارد.
کشور آخرین ها – پل استر
نام کتاب: کشور آخرین ها || In the Country of Last Things
نویسنده: پل استر || Paul Auster
مترجم: خجسته کیهان
ناشر: نشر افق
نوبت چاپ: چاپ اول 1381
تعداد صفحات: 173 صفحه
اطلاعات بیشتر: سایت – سایت – سایت
پشت جلد
اگرچه خوانندگان ایرانی به تازگی با پل استر نویسنده پست مدرن آمریکایی آشنا شده اند، اما آثار او به زبان های مختلف دنیا ترجمه شده است. «کشور آخرین ها» که یکی از رمان های برجسته ی اسوت، به زندگی دختر جوانی به نام «آنا بلوم» می پردازد که در جستجوی برادر گمشده اش به شهری ناشناس سفر می کند و پس از مدتی مأیوس از یافتن برادر، بی پول و بی خانمان در شهری مصیبت زده روزگار را سپری می کند. او برای فرار از بی خانمانی دعوت پیرزنی ناشناس را می پذیرد، اما با شوهر شرور و متجاوز او روبرو می شود و حلقه های مصیبت این چنین تکرار می شوند. پل استر برای خلق قالب متفاوت از الگوها و قراردادهای سنتی استفاده می کند. در کشور آخرین ها او به قالب نامه و سفرنامه روی می آورد، اما بر خلاف روند معمول در این قالب ها، خواننده با واقعیت ها و رویدادهایی روبرو می شود که پایان ندارند و خطی را که ترسیم می کنند به نقطه آغاز بر می گردد.
قسمتی از متن کتاب
نوشته بود این ها، آخرین چیزها هستند. یکی یکی ناپدید می شوند و هرگز باز نمی گردند. می توانم از آ« هایی که یده ام برای تان بگویم. آن هایی که دیگر وجود ندارند. اما فکر نمی کنم فرصت کافی داشته باشم. حالا همه چیز به سرعت پیش می رود و من نمی توانم همه را به خاطر بسپارم. انتظار ندارم اوضاع را درک کنی، تو هیچ چیز ندیده ای و حتی اگر سعی کنی نمی توانی این وضع را تجسم کنی. این ها آخرین ها هستند. امروز خانه ای سرجایش است و فردا دیگر نیست. خیابانی که دیروز در آن قدم می زدی، امروز دیگر وجود ندارد.