ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
آقای کوئین مرموز - آگاتا کریستی
نام کتاب: آقای کوئین مرموز
نام اصلی کتاب: The Mysterious Mr.Quin
نویسنده: آگاتا کریستی (Agatha Christie)
مترجم: نیما حضرتی
ناشر: هرمس
نوبت چاپ: چاپ اول - 1392
تعداد صفحات: 341 صفحه
+ اطلاعات بیشتر: لینک // لینک // لینک
توضیحات (ویروس)
مجموعه ای از دوازده داستان مرموز.
پرونده های قدیمی و حل نشده.
پیشگیری از جنایات جدید.
نقش اصلی داستان، پیرمردی 62 ساله به اسم ساترزویت، علاقه ی خاصی به مشاهده ی زندگی اطرافیان و دوستان خود دارد.
شنونده ی خوبی است. به آثار هنری علاقه دارد.
به طور اتفاقی با فردی مرموز به نام آقای کوئین آشنا می شود.
وجود آقای کوئین باعث می شود که ساترزویت، از مشاهدات خود نتیجه گیری کرده و رازهایی را کشف کند.
* هر قسمت، داستانی متفاوت را دنبال می کند.
توضیحات (منبع: دیجی کالا)
کتاب «آقای کوئین مرموز» نوشتهی «آگاتا کریستی» را «نیما حضرتی» به فارسی برگردانده است. در بخشی از داستان میخوانیم: «شب سال نو بود. مسنترها در جشن منزل رویستون در پذیرایی بزرگ خانهاش جمع شده بودند. آقای ساترزویت خوشحال بود که کوچکترها به رختخواب رفتهاند. از جمع بچهها خوشش نمیآمد. به نظرش کسلکننده و بیادب میآمدند. بچهها موجودات زیرکی نبودند و آقای ساترزویت هم سال به سال علاقهاش به زیرک بودن مردم بیشتر میشد.» آگاتا کریستی، نویسندهی انگلیسی داستانهای پلیسی و جنایی است. او 66 رمان در این زمینه تالیف کرده که بسیاری از آنها همچون ماجراهای هرکول پوآرو و خانم مارپل دستمایهی ساخت فیلم و سریالهای تلویزیونی شده است. در کتاب رکوردهای گینس، آگاتا کریستی مقام اول در میان پرفروشترین نویسندگان کتاب در تمام دورانها به خود اختصاص داده است. کتاب حاضر را انتشارات «هرمس» منتشر کرده است.
راز دهکده سیتافورد - آگاتا کریستی
نام کتاب: راز دهکده سیتافورد
نام اصلی کتاب: The Sittaford Mystery
نویسنده: آگاتا کریستی (Agatha Christie)
مترجم: مرضیه دبخشو
ناشر: انتشارات نوین
نوبت چاپ: چاپ اول - 1374
تعداد صفحات: 322 صفحه
خلاصه داستان (منبع)
«کاپیتان جوزف ترویلیان، مردی ثروتمند است که در دوران بازنشستگی از نیروی دریایی، در دهکده کوچک سینافورد زندگی میکند. او خانه ویلایی کوچک خود را در سینافورد به خانم ویلت و دختر او «وایولت» اجاره داده است و خود به اگزمپتون رفته است تا زمستان را آنجا سپری کند. سرگرد برنابی، دوست کاپیتان به میهمانی که خانم ویلت ترتیب داده بود، میرود و با آقای گاروفیلد و آقای دوک آشنا میشود. آنجا در یک بازی ارواح، به سرگرد برنابی پیغامی میرسد، مبنی بر این که کاپیتان ترویلیان مرده است. با وجود این که سرگرد برنابی اعتقادی به احضار روح ندارد، اما نگران دوست خود شده و با سختی فراوان و زیر بارش برف سنگین، به اگزمپتون میرود و ناباورانه با جسد کاپیتان ترویلیان مواجه میشود.»