ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | ||||||
2 | 3 | 4 | 5 | 6 | 7 | 8 |
9 | 10 | 11 | 12 | 13 | 14 | 15 |
16 | 17 | 18 | 19 | 20 | 21 | 22 |
23 | 24 | 25 | 26 | 27 | 28 | 29 |
30 | 31 |
بخواب زیبای من - ماری هیگینز کلارک
نام کتاب: بخواب زیبای من
نام اصلی کتاب: While My Pretty one Sleep
نویسنده: ماری هیگینز کلارک (Mary Higgins Clark)
مترجم: کتایون شادمهر
ناشر: انتشارات لیوسا
نوبت چاپ: چاپ دوم – 1385
تعداد صفحات: 365 صفحه
پشت جلد:
پس از «و گهواره فرو می افتد»، «شب روباه» و «فریادی در شب»، این رمان ترسناک ماری هیگینز کلارک ما را در دنیای مد نیویورک غوطه ور می سازد.
وقتی اتل لامبسون، نویسنده و روزنامه نگار آماده ی انتشار کتابی با موضوعی تکان دهنده می شود که بد نامی افراد مشهور را به دنبال دارد، به قتل می رسد.
در این بین یک طراح معروف لباس متهم به قاچاق مواد شده ... دوست اتل، نیو کرنی، با جستجوی واقعیت در نیویورکی که قدرت و ثروت بلند پروازی های بی حد و اندازه را بر می انگیزد، خود را شدیداً در معرض خطر قرار می دهد و ...
خلاصه داستان (منبع: 98یا)
اتل لامبستون نویسنده ی جنجالی خبرهای داغ بازار مد به طرز فجیعی کشته شده است. قاتل با مخفی کردن جنازه ی او و گذاشتن شواهدی ساختگی، اصرار دارد عدم حضور او را مسافرتی ناگهانی قلمداد کند. و تا حدودی در این امر موفق می شود. اما حضور نیو کرنی، بعنوان طراح و خیاط لباسهای اتل که قاتل هم از این موضوع آگاه است. سبب می شود او به آسانی غیبت ناگهانی اتل نپذیرفته و پدرش مایلز کرنی رئیس پلیس سابق نیویورک را در جریان قرار دهد. داگلاس براون خواهرزاده ی اتل که ارثیه اش پس از مرگش به او می رسد. سیموس لامبستون شوهر سابق او که مجبور است هر ماه چکی به مبلغ هزار دلار بابت نفقه ی خورد و خوراک، بصورت مادام العمر به او بپردازد. مظونین اصلی این داستان محسوب می شوند ...
معرفی بعضی از شخصیت ها:
نیو کرنی: دارنده ی فروشگاه مد، دختر رئیس پلیس سابق شهر
مایلز کرنی: رئیس پلیس سابق، بازنشسته به خاطر سکته قلبی
اتل لامبسون: نویسنده و روزنامه نگار به قتل رسیده، مورد تنفر اکثر مردم
سل: طراح معروف، دوست مایلز
جک: ناشر کتاب اتل، عاشق نیو کرنی
داستان
مایلز پلیس بود، یک تبهکار معروف رو دستگیر می کنه، یارو هم قسم می خوره که زن و بچه ی مایلز رو می کشه. وقتی یارو در زندان است، به همسر مایلز حمله میشه و گلوش رو می برن ... هنوز قاتل رو نتونستن بگیرن. ولی همه فکر می کنن کار دار و دسته ی همون تبهکار است.
چندین سال گذشته، مایلز به خاطر سکته ی قلبی،بازنشسته شده.
نیو به کمک عمو سل، یک فروشگاه باز کرده که برای مد است. مشتری های ثابت داره. یه جورایی داره پول پارو می کنه.
به طور اتفاقی با یک روزنامه نگار پیر به اسم اتل آشنا میشه، و حالا اتل مشتری دائمی شده. اتل قراره یک کتاب در زمینه ی مد بنویسه. داره تحقیق می کنه. در این حین، یه سری لباس هم سفارش داده.
لباس ها آماده شده ولی هنوز اتل برای بردن لباس ها نیومده. نیو چند بار تلفن می کنه، ولی کسی جواب نمی ده.
به سراغ تسه تسه، مستخدم مخصوص اتل میره، با هم به منزل اون می رن، وقتی وارد میشن، یه مرد جوون رو می بینن که طرف خودش رو خواهر زاده ی اتل معرفی می کنه. و میگه چند وقته ازش خبر نداره و قرار شام ش نیومده.
نیو با پدرش حرف می زنه، ولی مایلز میگه که الکی نگران هستی و ...
تا این که جسد اتل پیدا میشه ...
توضیح
آی که چقده کیف کردم با خوندن این کتاب. به اسمش نگاه نکنین هاااا، مثل من فکر می کنین که عشقولانه است. ولی بعدا که خوندم، حالی بردم. یه داستان جنایی و مرموز. خیلی خوب بود. بعد از مدت ها در این ژانر کتاب خونده بودم. راضی بودم ازش.
اول داستان با جابجایی یک جسد شروع میشه. همین باعث میشه که بفهمی با یه داستان عشقولانه طرف نیستی.
آخه این هم شد اسم؟! هر چند وقتی تا آخر بخونی، متوجه میشی دقیقاً یعنی چی. ولی خب، در وهله ی اول، همچین اسمی رو که ببینی، فکر می کنی که عشقولانه باشه کتاب.