قرارمان چهارشنبه ساعت چهار – فریده نجفی
نام کتاب: قرارمان چهارشنبه ساعت چهار
نویسنده: فریده نجفی (مشیری)
ناشر: انتشارات شادان
نوبت چاپ: چاپ اول – 1393
تعداد صفحات: 350 صفحه
+ خرید اینترنتی کتاب // خرید اینترنتی کتاب
پشت جلد
بیهای گزافی دادهام
تا بفهمم همیشه نباید و نمیتوان
به دیگران امید داشت
تا احساسات مرا درک کنند
و به آن احترام بگذارند.
بهای سنگینی دادهام
به قیمت سالهای رفته از کف
تا درک کنم بیان احساساتم بدون دریغ
و احترام به حس دیگران
دلیلی بر یک رنگی و صداقت آنان نیست!
امروز فهمیدهام هستند کسانی که
لطیفترین جملات ِ عاشقانه را بر لب میآورند
بدون ِ فهمیدن ِ معنای آن
و بدون ِ فکر به عواقب آن
فقط برای بازی دادن قلب دیگران ...
داخل جلد
میدانی امروز
چه چیزی برایم سختتر است؟
نه! اشتباه نکن...
شاید بیش از دلشکستگیام
و آنچه در خود فرو خوردهام
از نگاههای دیگران
از حرفهای پنهان مانده و ناگفته بر لبها
حتی از دلسوزیهای بی دلیلشان
ناراحت و دل سوختهام.
شاید هیچ کس نفهمید
که من تنها به عشق اعتقاد داشتم
ایمان به معجزه عشق
و این دلیلی بر سادگی ِ من نبود
زیرا اگر عشق را باور نداشتم
زندگی دیگر برایم معنایی نداشت.
باور کن من آن نگاهها را
دوست ندارم...
آن حرفهای مانده در پشت ِ لبها را!
خلاصه داستان (منبع)
ستاره دختری که پس از ازدواجِ خواهران، زیر فشارِ خانواده برای سروسامان دادنِ به زندگی است، همواره در رویاهای خویش به دنبال همراهی مناسب است... او با داشتنِ خواستگارانِ متعدد، به دنبالِ گمشده خویش است و در این راه، مسیری دیگر را برای یافتنِ این گمشده میپیماید... مسیری که همیشه امن نیست و آنگونه که نشان می دهد واقعیت ندارد... داستان، از زندگی دختری در خانوادهای معمولی مثل بسیاری از ما، با عقاید سنتی آغاز میشود و به رویایی با دنیای امروز و ابزارهایش میرسد... عشق با روشهایی که متفاوت است و آشناییهایش نیز با قبل تفاوت دارد... داستان میتواند نهیب و هشداری باشد به تمام افراد، از بزرگترها تا جوانان...
من
وای خدای من! چقدر اعصابم خورد شد! قابل توجه دخترها! این کتاب رو بخونن! حتی اگه باعث بشه که اعصابتون خورد بشه.
عروسک - جوی فیلدینگ
نام کتاب: عروسک
نام اصلی کتاب: Puppet
نویسنده: جوی فیلدینگ (Joy Fielding)
مترجم: شادان مهران مقدم
ناشر: انتشارات شادان
نوبت چاپ: چاپ اول - 1393
تعداد صفحات: 410 صفحه
+ خرید اینترنتی کتاب // نقد و بررسی کتاب // معرفی کتاب
+ اطلاعات بیشتر: سایت // سایت // سایت
داخل جلد
نگاهش کرد، بعد از سال ها دیگر اثری از یک جوان ِ ناپخته نبود.
حالا دیگر زندگی او را پرداخته بود و این بر جذابیتش می افزود.
شاید هیچ گاه فکر نمی کرد که دیگر بار با بازی ِ روزگار همه ی تکه های درهم ریخته ی جوانی اش، همه ی آدم های اثر گذار در آن سال ها وارد زندگی اش شوند.
دوباره و نادانسته های آن روزهایش یکی یکی روشن شوند و واضح.
مثل این که قرار نبود ناخواسته تمام آن روزها را فراموش کند و باید فرصتی پیش می آمد تا همه چیز را دوباره مرور کند و آدم ها را خوب بشناسد و با چشم ِ باز ببیندشان!
پشت جلد
به هیچ وجه دلش نمی خواست او را ببیند. بدون هیچ توضیحی!
وقتی در تمام خاطرات کودکی حتی یک دلخوشی کوچک از او نمی یافت چگونه می توانست امروز یاری اش کند.
زندگی و آدم های این زندگی همیشه آن گونه ای که به نظر می رسند، نیستند.
باید هر کس را با در نظر گرفتن ِ تمامی خودش نگاه کرد و آن گاه به قضاوت نشست.
وقتی بدون دانستن ِ همه ی جهات و دلایل یک نفر را قضاوت می کنیم یعنی انصاف را رعایت نکرده ایم.
شاید اگر هر کدام از ما در آن حال و هوا قرار میگرفتیم، هر کاری میکردیم... هر کاری! حتی دست زدن به قتل... به همین راحتی! شاید روزگار، ما را هم همچون عروسکی در دستانش بازی میداد!
داستان
آماندا در فلوریدا به تنهایی زندگی میکنه و وکیل است.
یک روز همسر سابقش از کانادا تماس می گیره که مادر ِ آماندا یه نفر رو کشته و الان زندان است.
حتما باید به کانادا برگرده.
آماندا از مادرش متنفر است، از بن متنفر است ...
بالاخره قاطی میکنه و میره کانادا، ببینه اوضاع چی است ...
مادرش در یک هتل، یک مرد رو کُشته، بعد هم برگشته سرجاش نشسته.
حاضر هم نیست از خودش دفاع کنه. هیچ حرفی هم نمیزنه.
فقط میگه یک نفر رو کشته و حاضر است مجازات بشه ...
اسپویل:
یه جا که آماندا توو خونه ی مادرش، یه عالمه کارت ویزیت جعلی و اسامی مستعار پیدا می کنه و همین طور یه صندوق امانت بانکی با چند هزار دلار پول نقد، اولین موضوعی که به ذهن من رسید، قضیه ی سرویس های جاسوسی بود!!!
آخرهای داستان که همه چی داشت معلوم میشد، کلاً شوکه کننده بود! خیلی دردناک بود!
باورم کن ... - نیکلاس اسپارکس
نام کتاب: باورم کن ...
نام اصلی کتاب: True Believer
نویسنده: نیکلاس اسپارکس (Nicholas Sparks)
مترجم: نفیسه معتکف
ناشر: انتشارات شادان
نوبت چاپ: چاپ اول - 1385
تعداد صفحات: 340 صفحه
+ اطلاعات بیشتر درباره کتاب: لینک // لینک
داخل جلد
«جرمی مارش» خبرنگار جوان و خوش چهره ی داستان برای مأموریتی به کارولینای جنوبی می رود.
حضور او با ماجراهایی همراه است که علاوه بر درگیر شدن، با «لکسی» به عنوان یکی از مطلعین حوادث رخ داده در آن منطقه آشنا می شود.
«لکسی» دختر جوان و زیبارویی است که در کنار «جرمی» و کنجکاوی های او به عنوان یک خبرنگار، حوادث جالب و غیر منتظره ای را تجربه می کند و ...
خلاصه داستان (منبع)
کتاب باورم کن، رمانی است نوشته ی نیکلاس اسپارکس که برای اولین بار در سال 2003 به انتشار رسیده است. روزنامه نگاری علمی به نام جرمی مارش، متخصص اثبات کذب بودن موضوعات ماوراالطبیعه است و استعداد خاصی در زمینه ی مسائل عجیب و غیرعادی دارد. او که شکاکی مادرزاد است، به شهر کوچکی در کارولینای شمالی می رود تا دلیل واقعی دیده شدن اشباحی در گورستان شهر را بیابد. اما جرمی در این سفر با نوه ی پیشگوی شهر، دختری به نام لکسی دارنل، ملاقات می کند و بسیار شیفته و دلباخته ی او می شود. اکنون، اگر جرمی می خواهد که آینده ای در کنار لکسی داشته باشد، باید تصمیم سختی بگیرد. جرمی می تواند به زندگی قبلی خود بازگردد و یا این که دل را به دریا زده و وارد دنیایی از ناشناخته ها شود. رمان باورم کن، داستانی است درباره ی استفاده از فرصت ها و گوش کردن به حرف دل. این اثر، شما را هم وادار می سازد تا به معجزه ی عشق ایمان بیاورید.