ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | |||
5 | 6 | 7 | 8 | 9 | 10 | 11 |
12 | 13 | 14 | 15 | 16 | 17 | 18 |
19 | 20 | 21 | 22 | 23 | 24 | 25 |
26 | 27 | 28 | 29 | 30 |
بگذار تو را معشوقم بنامم - ماری هیگینز کلارک
نام کتاب: بگذار تو را معشوقم بنامم
نام اصلی کتاب: Let Me Call You Sweetheart
نویسنده: ماری هیگینز کلارک (Mary Higgins Clark)
مترجم: کتایون شادمهر
ناشر: لیوسا
نوبت چاپ: چاپ چهارم - 1384
تعداد صفحات: 423 صفحه
+ اطلاعات بیشتر: سایت // سایت // سایت
http://images.gr-assets.com/books/1355138627l/170632.jpg
پشت جلد
کری مک گراث به فاصله ی دو هفته، دو بار با منظره ای هولناک روبرو می شود:
دکتر اسمیت، جراح پلاستیک، بیماران خود را به شکل زن جوانی در می آورد که چندین سال پیش به قتل رسیده است.
کری به خوبی آن زن زیبا و جوان راکه سوزان نام داشت، به خاطر می آورد: در آن زمان شوهر زن محکوم شد، او نماینده ی دادستان بود ...
اما زمانی که کری دستخوش تردید می شود و تصمیم می گیرد دوباره این پرونده را بگشاید، به نظر می رسد که هیچ کس تمایلی به انجام این کار ندارد، نه رئیسش، نه همسر سابقش و نه حتی دوست قدیمی اش سناتور هوور ...
کلارک در این رمان که سیزدهمین اثر اوست، از تمام کارهای پیشین خود پیشی می گیرد.
در این رمان، جنایت، تهدید و هراس، به همراه تجزیه و تحلیلی موشکافانه از روانشناسی جنایت در کنار هم قرار می گیرند.
سانتا کروز – ماری هیگینز کلارک
نام کتاب: سانتا کروز
نام اصلی کتاب: Santa Cruise a Holiday Mystery at Sea
نویسنده: ماری هیگینز کلارک (Mary Higgins Clark)
مترجم: فیروزه مهرزاد
ناشر: لیوسا
نوبت چاپ: چاپ اول - 1386
تعداد صفحات: 284 صفحه
+ لینک های مرتبط: لینک // لینک
پشت جلد
یک طرفدار داستان های معمایی وحشت زده قسم می خورد که روح نویسنده مشهوری را در کلیسای کشتی رویال مرمید دیده است.
دو لباس بابانوئل از انباری قفل شده کشی ناپدید می شود.
در درمانگاه کشتی کسی قصد جان مسافری به نظر ناتوان را می کند.
همان طور که رویال مرمید با مشکلاتش در دریا شناور بود، آلویرا، ریگان و جک معماهایی را کشف می کنند که آنها را به جنایتکارانی خطرناک که نامشان در لیست مسافران کشتی نیست می رساند.
#Book
وانمود کن او را نمی بینی - ماری هیگینز کلارک
نام کتاب: وانمود کن او را نمی بینی
نام اصلی کتاب: Pretend You don't See Her
نویسنده: ماری هیگینز کلارک (Mary Higgins Clark)
مترجم: نفیسه معتکف
ناشر: لیوسا
نوبت چاپ: چاپ دوم - 1381
تعداد صفحات: 370 صفحه
+ لینک دانلود کتاب (PDF, ~6MB)
پشت جلد
زنی جوان، در زمانی نابجا، در مکانی نابجا، به طور ناخواسته درگیر ماجرای یک قتل می شود ...
او ناگزیر است با هویتی دروغین به شهر دیگری برود تا راز قتل را آشکار کند ...
او مرد دلخواهش را می یابد، اما از اظهار عشق ناتوان است، چرا که ...
توضیحات (منبع)
داستان در موردِ دختری به نامِ <لیسی> میباشد که مجرد است و در شهر "منهتن" آمریکا به تنهایی زندگی میکند و هشت سال است که در بنگاه معاملات ملکی مشغول به کار است.
روزی زنی به نامِ <ایزابل> با او تماس گرفته و از او میخواهد تا خانهٔ دخترش <هیثر> را به فروش برساند.
گویا <هیثر> که دختری 24 ساله بوده است، شبی در حال برگشت به خانه، در ساعتِ دو بعد از نصف شب، و در حال رانندگی در شبی سرد و بورانی و زمستانی، با ماشینش دچارِ لغزش در جاده شده و تصادف کرده و کشته میشود.. امّا مادرِ او یعنی <ایزابل> به طرزِ کشته شدنِ دخترش مشکوک است... و مطمئن است کسی به عمد دخترش را از سر راه برداشته است.
از آنجایی که <لیسی> او را یاد دخترش می اندازد، لذا پایِ <لیسی> خواه ناخواه به این مسئله باز میشود.
شبی از شبها مادرِ <هیثر> یعنی <ایزابل> با <لیسی> تماس گرفته و به او میگوید، نوشته هایی در کشویِ لباس های دخترش پیدا کرده است که پرده از راز قتلِ دخترش بر میدارد... فردای آن روز <لیسی> به آنجا میرود تا به بهانهٔ نشان دادنِ خانه به مشتری، مدارکی را که <ایزابل> از آنها یاد کرده بود را بررسی کند... امّا ناخواسته شاهدِ قتل <ایزابل> توسط قاتلی است که احتمالاً دخترش <هیثر> را نیز به قتل رسانده بود.
حال <لیسی> که پایش به این ماجرا باز شده است، جانش در خطر است، لذا هویتش را تغییر میدهد و مدام در حال فرار از این شهر به آن شهر است و از طرفی به دنبالِ قاتل نیز میگردد
عزیزانم، بهتر است خودتان این داستان را بخوانید و از سرنوشتِ آن آگاه شوید.
****
جمله ای از این داستان: اگر مردم تو را به خاطر داشته باشند، خیر و برکت به تو رو کرده است