سه خوشحالی

یا علی!

برای مومن در دنیا سه خوشحالی است:

دیدار برادران (دینی)، افطار از روزه، تهجد در پایان شب.

- حضرت محمد (ص) -

هر روز در فکر تو هستم

https://media.mehrnews.com/d/2016/10/09/3/2236476.jpg?ts=1486462047399

هر روز در فکر تو هستم

گرچه آن قدر که می خواهم

به تو نامه نمی نویسم

یا تلفن نمی کنم

هر روز

در فکر تو هستم

گاه در فکر ِ خاطره ای که با تو داشته ام

و گاه در رویاهایم

برای تو

آنچه برایم رخ داده است را تعریف می کنم

مهم نیست

به چه فکر می کنم

هر روز برایت نامه می نویسم یا به تو تلفن می کنم

و دلم برایت تنگ می شود.

« سوزان پولیس شوتز »

  I Think About You Every Day

Though I don’t write

Or call you

As often as I would like to

I spend time every day

Thinking about you

Sometimes it is

A memory of something we shared

Other times it is

An incident in my life

That I imagine myself

Telling you about

No matter what it is

In my mind

I write and call you every day

And I miss you

هانسل و گرتل

http://s9.picofile.com/file/8341480826/The_Story.jpg

هانسل و  گرتل

از وقتی فهمیده بود که هانسل برادر واقعیش نیست احساس دیگری بهش پیدا کرده بود. هانسل هم مدام دور و برش می‌پلکید و به بهانه‌های مختلف هدیه برایش می‌خرید.

مدام می گفت: این پدر و مادرت مانع خوشبختی ما هستند. بیا از این جا بریم. خودم برایت یک زندگی شیرین درست می کنم. و خوشبخت می شویم.

روزی که گرتل، هانسل را باور کرد و پایش به قصر شیرینی رسید؛ همه چیز تبدیل به سیاهی شد. مثل یک سراب...

نویسنده: ؟؟؟

خاصیت عشق

 

در ابعاد این عصر خاموش

من از طعم تصنیف در متن ادراک یک کوچه تنها ترم.

بیا تا برایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است ...

و تنهایی من، شبیخون حجم ترا پیش بینی نمی کرد.

و خاصیت عشق این است.

چهار فایده شگفت انگیز قهوه

 

چهار فایده شگفت انگیز قهوه

به گزارش گروه خواندنی های باشگاه خبرنگاران،  قهوه در واقع نوعی گیاه است که به شکل دم کرده در برنامه روزانه بعضی از افراد قرار می گیرد. در زیر به 4 فایده مهم این گیاه شگفت انگیز اشاره شده است:

کاهش خطر دیابت

ارتباط بین قهوه و دیابت موضوع جدیدی نیست و در اخبار و مقالات زیادی به آن اشاره شده است تحقیقات ارائه شده در کنگره جهانی پیشگیری از دیابت و عوارض آن که در اسپانیا برگزار شده است شواهد بیشتری را در این رابطه نشان می دهد به این صورت که نوشیدن روزانه 3 تا 4 فنجان قهوه در روز میتواند خطر ابتلا به بیماری دیابت نوع 2 را کاهش دهد.

 این مهم به دلیل وجود ترکیبی از مواد شیمیایی در دانه های قهوه است که به سوخت و ساز بدن کمک میکند.در بسیاری از مقالات از این ترکیب شیمیایی به اسم chlorogenic یاد شده است که در اصل باعث پایین آمدن قند خون می شود.

 تقویت حافظه

دانشمندان در دانشگاه فلوریدای جنوبی دریافتند که قهوه کافئین دار سطح هورمون های بدن را بالا می برد و باعث تولید سلول های عصبی جدید می شود همچنین خطر ابتلا به آلزایمر را تا حد زیادی کاهش می دهد.

کاهش خطر سکته قلبی

سکته ی قلبی مشکلیست که بشر همه روزه با آن دست به گریبان بوده و اما دانشمندان در جدید ترین تحقیقات خود به این نکته دست یافتند که مقدار مشخصی از قهوه – تقریبا دو فنجان در روز – می تواند احتمال سکته قلبی را کاهش دهد.پس برای پیشگیری از آن بهتر است از همین الان خوردن قهوه را به اندازه مشخص آغاز کنید.

کاهش خطر سرطان پوست

به تازگی مقالاتی در رابطه با تحقیقات دانشمندان منتشر شده است که در متن آن به تاثیر قهوه در کاهش سرطان پوست اشاره شده است.طبق آنچه گفته میشود کافئین موجود در قهوه باعث کاهش این بیماری میشود در مقابل قهوه های بدون کافئین و ساده چنین خاصیتی ندارند.

ترجمه: ملیحه باغشاهی

لینک مطلب

پولم را نمی داد، کشتمش

 

اعترافات قاتل پرستار خانگی: پولم را نمی داد، کشتمش

گروه حوادث/ عامل اصلی قتل پرستار خانگی و دختر جوان در شرق تهران انگیزه خود از این جنایت را انتقامگیری عنوان کرد.

به گزارش خبرنگار جنایی «ایران»، پسر 21 ساله و همدست 16 ساله‌اش دستبند به دست کنار دیوار ایستاده‌اند. آنها 30 مهر پس از به قتل رساندن یک پرستار خانگی و دختر جوانی در طبقه اول بلوک شماره 5 مجتمعی در خیابان نامجو از محل متواری شدند. اجساد دو زن ساعاتی بعد توسط پسر خوانده پرستار خانگی پیدا و به‌دنبال کشف اجساد تحقیقات از سوی بازپرس جنایی و تیم تحقیق آغاز شد.

در همان تحقیقات اولیه هویت متهم اصلی پرونده به‌دست آمد و مشخصات آنها به تمامی واحدهای گشت اعلام شد. درحالی که بررسی‌ها برای دستگیری عاملان این جنایت ادامه داشت، تیم تحقیق باخبر شد که دو متهم فراری در یکی از شهرستان‌های آذربایجان غربی به اتهام سرقت از سوی پلیس دستگیر شدند. آنها پس از انتقال به پایتخت به جنایت‌هایی که مرتکب شده بودند اعتراف کردند.

گفت‌و‌گو با متهم اصلی پرونده

پسر 21 ساله دستبند به دست به زمین چشم دوخته است با بی‌میلی به سؤال هایم پاسخ می‌دهد.

مقتولان را از کجا می‌شناختی؟

دختر جوان را نمی‌شناختم، اما زن صاحب خانه را می‌شناختم. من با او در یک گروه تلگرامی آشنا شدم و بعد از مدتی متوجه شدم که در یک محله زندگی می‌کنیم.

مشکلت با او چه بود؟

من در یک اغذیه فروشی کار می‌کنم چندین بار سفارش غذا داد اما پولش را نمی‌داد. همین مسأله باعث کینه شد و تصمیم گرفتم از او انتقام بگیرم.

دوستت چرا با تو همکاری کرد؟

بهروز- متهم 16 ساله- روحش هم از این ماجرا خبر نداشت. من سال گذشته از یکی از شهرهای اطراف تهران به پایتخت آمدم. با او هم محلی بودم و چند هفته قبل هم دوستم به تهران آمد و در مغازه آبمیوه فروشی مشغول به کار شد. به او گفتم زن ثروتمندی را می‌شناسم که می‌شود با سرقت از خانه او پول خوبی به‌دست آورد. به او گفتم زن صاحب خانه 50 میلیون تومان پول دارد و با سرقت این پول 25 میلیونش برای تو و 25 میلیون تومانش را هم من برمی دارم. او هم که از همه جا بی‌خبر بود همراه من شد.

روز حادثه چه اتفاقی افتاد؟

صبح آن روز 30 هزار تومان مواد مخدر خریده بودم و با مصرف آن حالم بد شده بود. چند شبی هم بود که نخوابیده بودم و اصلاً حال خوبی نداشتم. برای دیدن زن صاحب خانه به سراغش رفتم. دختر جوانی هم میهمانش بود؛ اول به‌عنوان میهمان وارد خانه شدیم و بعد از کمی صحبت شروع به بستن دست و پاهایشان کردیم. اول زن میانسال را خفه کردم و بعد به سراغ دختر جوان رفتم، بعد از آن هم با چاقو به آنها ضربه زدم. دختر جوان فریاد می‌زد و از من می‌خواست که رهایش کنم اما چیزی متوجه نمی‌شدم و به کار خودم ادامه دادم. فقط تهدیدش می‌کردم که ساکت شود.

از خانه سرقت هم کردی؟

دو کیف زنانه، سه گوشی تلفن همراه و 500 هزار تومان پول سرقت کردم.

بعد از جنایت چه کردی؟

از خانه خارج شدم و تازه آن زمان بود که متوجه شدم چکار کرده‌ام .به بهروز گفتم اگر با من نیایی تو را هم می‌کشم و او هم به ناچار همراه من شد. می‌خواستم از کشور خارج شوم و به ترکیه بروم.

چطور دستگیر شدی؟

در میاندوآب خودروی دربستی گرفتیم. در میان راه هر چه پول داشتیم خرج کرده بودیم. راننده که متوجه شد پولی برای پرداخت نداریم شروع به داد و بیداد کرد. با راننده درگیر شدیم و راننده که متوجه شده بود قصد سرقت از او داریم با پلیس تماس گرفت و دستگیر شدیم. آنجا مشخص شد که پلیس تهران هم در جست و جوی ماست و به اتهام قتل تحت تعقیب هستیم.

منبع: روزنامه ایران

تلسکوپ فضایی کپلر برای همیشه خاموش شد

تلسکوپ فضایی کپلر برای همیشه خاموش شد

ناسا اعلام کرد سوخت تلسکوپ فضایی کپلر به اتمام رسید و این جستجوگر سیارات بیگانه برای همیشه خاموش شد. کپلر تا به امروز بیش از ۲۶۰۰ سیارۀ تأیید شده و ۲۷۰۰ سیارۀ در انتظار تأیید پیدا کرده است. از این تعداد حدود ۳۰ عدد از آنها در کمربند حیات به دور ستاره خود می‌چرخند.

به گزارش بیگ بنگ، کپلر آنچه ما دربارۀ سیارات فراخورشیدی می‌دانیم را اصلاح کرده است، و اینکه مکان خودمان در کهکشان راه شیری را چگونه می‌بینیم، برای همیشه تغییر داده است. جدیدترین تجزیه و تحلیل کشف‌های کپلر نشان می دهد که ۲۰ تا ۵۰ درصد ستاره‌ها در آسمان شب احتمالا سیارات کوچک و سنگی هستند که اندازه‌ای مشابه زمین دارند و درون منطقه قابل سکونت ستارگان مادری خود قرار دارند. به این معنا که آنها در فاصله‌ای از ستارگان خود قرار دارند که آب مایع – یک ماده حیاتی برای زندگی – ممکن است در سطح آنها وجود داشته باشد.

این ماموریت به نام منجم آلمانی یوهانس کپلر نامگذاری شده‌ بود. تلسکوپ کپلر در تاریخ هفتم مارس ۲۰۰۹ به فضا پرتاب شد، این تلسکوپ از آنچه که از آن انتظار می‌رفت، نیز بیشتر کار کرد. چرا که ماموریت اصلی برای مدت سه سال و نیم برنامه‌ریزی شده بود، اما تا همین اواخر در حال جمع‌آوری اطلاعات و انجام ماموریت‌های مختلف بود. شاید قابل توجه‌ترین مثال این باشد که چرخ واکنش که فضاپیما را ثابت نگه می‌داشت، در سال ۲۰۱۳ خراب شد. ناسا یک راه حل طراحی کرد که فضاپیما را قادر ساخت تا از باد خورشیدی برای تعادل خود استفاده کند و در مسیر خود باقی بماند. این کار باعث شد تا کپلر برای ۱۷ عملیات سه ماهه، عملیاتی باقی بماند.

تلسکوپ کپلر با استفاده از امواج الکترومغناطیسی با ایستگاه زمینی ارتباط برقرار می کرد. به گفته محققان این فضاپیما در ابتدا طوری طراحی شده بود تا با مخزن سوختی پرتاب شود که به آن حداکثر ۶ سال اجازه می‌داد کار کند. با این حال، زمانی که مهندسان وزن آن را قبل از ارسال به فضا اندازه گرفتند، متوجه شدند که وزن آن کمتر از حد مورد انتظار آنها شده است. پس یک مخزن کامل سوخت را با کپلر همراه کردند؛ چیزی که اجازه داد این تلسکوپ فضایی ۹ سال به ماموریت بپردازد.

از آنجا که کپلر در مدار خورشید قرار دارد، چیزی که برای شکار سیاره‌ها ضروری بود، نمی‌توان سوخت آن را جایگزین و دوباره پر کرد. با این که این تلسکوپ فضایی مجهز به صفحات خورشیدی است، اما تنها قطعات الکترونیکی آن را تامین نیرو می‌کند. در حالی که این پیشران‌ها هستند که به آن در جهت‌گیری مناسب و مانور دادن و فرستادن اطلاعات به زمین کمک می‌کنند که نیاز به سوخت دارند. با اتمام سوخت این فضاپیما، ناسا دیگر ارتباطی با این فضاپیما ندارد و کپلر اکنون به یک زباله فضایی تبدیل شد.

جانشین کپلر، یعنی ماهواره بررسی سیارات فراخورشیدی عبوری(TESS)، در اوایل امسال به فضا پرتاب شد و ماموریت علمی خود را در ماه ژوئیه ۲۰۱۸ آغاز کرد. در حالی که کپلر تنها سیارات موجود در عرصه محدودی از آسمان در فاصله ۳۰۰ تا ۳۰۰۰ سال نوری را جست و جو می‌کرد، تس تعداد ۲۰۰ هزار از درخشان‌ترین ستارگان موجود در کهکشان ما که بین ۳۰ تا ۳۰۰ سال نوری از زمین فاصله دارند را بررسی خواهد کرد که منطقه‌ای ۴۰۰ برابر بزرگتر از عرصۀ دید کپلر را پوشش می دهد. این کاوشگر از چهار دوربین پیشرفته بهره می برد.

نویسنده: سمیر  الله‌وردی // منبع: بیگ بنگ

ستارۀ خون آشام

 

ستارۀ خون آشام

بیگ بنگ: ستاره “زرشکی هایند” یا R Leporis یک ستارۀ نادر در آسمان شب زمین است که فرم تکان دهنده‌ای از رنگ قرمز دارد. کاشف این ستاره، اخترشناس انگلیسی قرن نوزدهم جان راسل هایند گزارش داد:« این ستاره شبیه یک قطره خون در یک میدان سیاه در تلسکوپ مشخص است.»

این ستاره که در فاصله ۱۳۶۰ سال نوری از زمین و در صورت فلکی خرگوش واقع شده یک ستارۀ متغیر از نوع میرا است که روشنایی‌اش طی یک دورۀ ۱۴ ماهه کاهش و افزایش می یابد. “زرشکی هایند” در حال حاضر بعنوان یک ستارۀ کربنی شناخته می شود و یک غول سرخ بسیار خنک و تکامل یافته است با کربن فراوانی دارد. کربن اضافی از طریق همجوشی هلیوم در نزدیکی هستۀ یک ستاره در حال مرگ ایجاد شده و درون لایه‌های خارجی این نوع ستارگان فشرده می شود. این فشردگی باعث فراوانی بیش از حد مولکول‌های سادۀ کربن مثل CO، CH، CN و C2 می شود. تحقیقات نشان می دهد که ستارگان خنک بیشتری انرژی‌شان را در نور قرمز و فروسرخ ساطع می کنند؛ ولی در ستارگان کربنی، مولکول‌های کربن چیزی که از اندک نور آبی باقی می ماند را به شدت جذب می کنند و یک رنگ قرمز استثنایی را به این نوع ستارگان می دهند. ستارۀ  “زرشکی هایند” با بادهای ستاره‌ای قوی در حال پخش کردن جو غنی از کربنش در مادۀ بین ستاره‌ای است و می تواند کم‌کم به یک سحابی سیاره‌نما تبدیل شود. هالووین مبارک!

منبع: بیگ بنگ

آسانسور قلابی – لمونی اسنیکت

آسانسور قلابی – لمونی اسنیکت

کتاب ششم: آسانسور قلابی

نام مجموعه: ماجراهای ناگوار

نویسنده: لمونی اسنیکت

مترجم: فرزانه کریمی

ناشر: موسسه انتشارات قدیانی

تعداد صفحات: 245 صفحه

+ لینک خرید اینترنتی کتاب

پشت جلد

خواننده ی عزیز، اگر همین الان این کتاب را برداشتید، پس هنوز خیلی دیر نشده که دوباره آن را سرجایش بگذارید. مثل کتاب های قبلی مجموعه ماجارهای ناگوار، چیزی غیر از بدبختی، نا امیدی و ناراحتی در این صفحات پیدا نمی شود، و شما هنوز وقت دارید که چیز دیگری برای خواندن انتخاب کنید.

در فصل های این داستان، ویولت، کلاوس و سانی با یک پلکان تاریک، یک شاه ماهی قرمزف دوستانی در وضعیت هولناک، سه حرف اختصاری اسرار آمیز، یک دروغگو با نقشه ای پلید، یک راه ِ دزد رو ِ مخفی، و سودای جعفری روبرو می شوند.

من سوگند خورده ام که داستان های بودلرهای یتیم را بنویسم تا همه ی مردم، همه ی چیزهای وحشتناکی را که برای آن ها رخ داده، بدانند، اما اگر شما تصمیم بگیرید چیز دیگری بخوانید، خودتان را از کلی ترس و اندوه نجات داده اید.

پیامک اربعیــن حسینی

http://www.funpatogh.com/uploads/post/SMS%20-fortieth.jpg

پیامک اربعیــن حسینی

----------------------------------------------------

غرق تلاطم شده بحر محیط

یک سره درد است بساط بَسیط

شد چهلم روز عزای حسین

جان جهان باد فدای حسین

اربعین حسینی تسلیت باد

----------------------------------------------------

بنازم آنکه دایم گفتگوی کربلا دارد

دلی چون جابر اندر جستجوی کربلا دارد

به یاد کاروان اربعینی با گریه می گوید

همی بوسم خاکی را که بوی کربلا دارد

اربعین حسینی تسلیت باد

----------------------------------------------------

دوستان با من و دل ناله و فریاد کنید

آه را با نفس از حبس دل آزاد کنید

اربعین آمده تا از شهدا یاد کنید

گریه بر زخم تن حضرت سجاد کنید

اربعین حسینی تسلیت باد

----------------------------------------------------

کربلایت بار دیگر منزل زینب شده

در عزای اربعینت جان او بر لب شده

او که شمع محفل شمس و قمر، وان غنچه بود

بعد از این پروانه ی هجده گل و کوکب شده

اربعین حسینی تسلیت باد

----------------------------------------------------

اربعین است اربعین کربلاست

هر طرف غوغایی از غم ها به پاست

گویی از آن خیمه های نیم سوز

خود صدای العطش آید هنوز

اربعین حسینی تسلیت باد

----------------------------------------------------

دل ما در پی آن کاروان است

که از کرب و بلا، با غم روان است

چه زنجیری به دست و بازوان است

که گریان دیده روح الامین است

به یاد کربلا دل ها غمین است

دلا خون گریه کن چون اربعین است

اربعین حسینی تسلیت باد

----------------------------------------------------

دلا کوی حسین عرش زمین است

مطاف و کعبه دل ها همین است

اگر خیل شهیدان حلقه باشند

حسین بن علی، آن را نگین است

اربعین حسینی تسلیت باد

----------------------------------------------------

بلبلان آمده گل ها همه پرپر گشتند

حرم الله دوباره به حرم برگشتند

زائر پیکر صد پارة بی سر گشتند

همگی دور مزار علی اکبر گشتند

اربعین حسینی تسلیت باد

----------------------------------------------------

گوش کن بانگ جرس از دل صحرا آید

ناله ای سخت جگر سوز و غم افزا آید

پیشباز اسرا دختر زهرا آید

به گمانم ز سفر زینب کبرا آید

اربعین حسینی تسلیت باد

----------------------------------------------------

سفر کردم به دنبال سر تو

سپر بودم برای دختر تو

چهل منزل کتک خوردم برادر

به جرم این که بودم خواهر تو

اربعین حسینی تسلیت باد

----------------------------------------------------

جابر این جا حرم محترم خون خداست

هر طرف سیر کنی جلوة مصباح هداست

غسل از خون جگر کن که مزار شهداست

سر و دست است که از پیکر صد پاره جداست

اربعین حسینی تسلیت باد

----------------------------------------------------

آیینه شدی تا که خدا در تو درخشید

خورشیدترین حادثه ها در تو درخشید

بر دوست همان روز که با حنجره ی خون

گفتی تو «بلی» کرب و بلا در تو درخشید

اربعین حسینی تسلیت باد

----------------------------------------------------

جابرا اشک فشان ناله بزن زمزمه کن

گریه با فاطمه از داغ بنی فاطمه کن

در حریم پسر فاطمه یاد از همه کن

روی از گوشة گودال سوی علقمه کن

اربعین حسینی تسلیت باد

----------------------------------------------------

چشم گریان سویت از شام خراب آورده ام

خیز، ای لب تشنه از بهر تو آب آورده ام

گر بپرسی داغ تو با سینه خواهر چه کرد

قامت خم گشته یی بهر جواب آورده ام

اربعین حسینی تسلیت باد

----------------------------------------------------

صد نوا خیزد ز نای نینوایت یا حسین

نغمه های عشق باشد در نوایت یا حسین

می زند آتش به قلب دوستانت دم به دم

داستان جانگداز کربلایت یا حسین

اربعین حسینی تسلیت باد

----------------------------------------------------

دیده خونبار دارد آسمان کربلا

هست تا در انتظار کاروان کربلا

روز و شب در انتظار مقدمِ آلِ علی ست

تشنه کامی ها به دشتِ بیکران کربلا

اربعین حسینی تسلیت باد

----------------------------------------------------

تا قیامت نرود نقش تو از لوح ضمیر

حیرتم کشت، بگو این چه معماست حسین

گر چه شد جوهر عشق از قلم عاطفه پاک

رقم مِهر تو بر صفحه دل هاست حسین

اربعین حسینی تسلیت باد

----------------------------------------------------

تمام یاس هایت را به شام از کربلا بردم

چو برگشتم برایت یک چمن نیلوفر آوردم

مسافر از برای یار سوغات آورد اما

من از شام بلا داغ سه ساله دختر آوردم

اربعین حسینی تسلیت باد

----------------------------------------------------

باز در جان جهان یکسره غوغاست حسین

این چه شوری ست که از یاد تو برپاست حسین

این چه رازی ست که صد شعله فرو مرد و هنوز

روشن از داغ تو ظلمت کده ماست حسین

اربعین حسینی تسلیت باد

----------------------------------------------------

بنازم آنکه دایم گفتگوی کربلا دارد

دلی چون جابر اندر جستجوی کربلا دارد

دلش چون کربلا کوی حسین است و نمی داند

که همچون دوردستان آروزی کربلا دارد

به یاد کاروان اربعینی با گریه می گوید

به هر جا هست زینب رو به سوی کربلا دارد

اربعین حسینی تسلیت باد

----------------------------------------------------

منبع

#SMS  #پیامک #اربعین

Review

https://cdn.animenewsnetwork.com/thumbnails/max300x600/cms/episode-review.2/138867/nico-yuki.png.jpg

Run with the Wind - Episode 5 [Review]

The biggest struggle for any ensemble show is developing the cast without leaving anyone behind. By episode five, “The Ones Not Chosen,” Run with the Wind has this down to a science. As the dorm begins to divide into factions of enthusiastic and reluctant runners, the show begins to delve into the specifics of students' motivations (or lack thereof). As forward momentum continues to push the team toward its ultimate race goal, brief but meaningful scenes offer up significant individual character development. Through glimpses, these moments define why runners want (or don't want) to be part of the team.

King already has a lot on his plate. As a senior in college, he's spending a big portion of his time on job hunting. He applies to the aptly named “Dream Top Co.”, but things don't work out in his favor. Most of us can relate to the tedious depression that is looking for a job, and King's relatable stew of emotions draws him out from the background of the show for the first time. What's finally going to bring him relief? Well, this is a show about running, so I have one guess.

It bothers me that King's arc is a cliffhanger because I don't think it has the weight to be a two-parter. But I'll save my judgment for the resolution next episode. There might be some additional reason for cutting his story in half while jumping around to other characters' perspectives in the same episode. This episode is particularly heavy on Nico-chan-senpai, the laid-back ex-smoker who spends this week trying to convey his motivation to Yuki. From his easy dialogue to the odd wire figures that litter his room, Nico's personality comes out through his quirks. Likewise, framing Yuki in contrast to Nico makes each character stand out more. It's all in the details this week, with Shindo's country accent coming out in his inebriated impromptu pep talk and the shots of each boy's sleeping habits. (I was particularly amused by Musa's sleeping cap and Prince's bed of manga.)

These focal scenes on Run with the Wind's B-team align directly with Kakeru's thoughts regarding who should be “allowed to participate” in a track meet. In real life, running is one of the most accepting sports around. Because it occurs on an individual level, it's easier to adjust racing for people of different paces and ability than it is for most other athletic events. It's typical for official races to divide runners into groups based on their predicted pace, or for people who use canes or other equipment to get an early start time. Haiji may be a demon coach, but he also divides his team into similar-speed groups, so even Prince, who runs like an Abnormal Titan, at least doesn't have to deal with the indignity of getting lapped.

More than their ability, the show differentiates the characters by their reasons for running. Joji and Jota want to be popular with the ladies. Nico wants to improve his health. And it's clear that Prince, who muses about how much this is like a “real track team,” wants to be a part of something too. They're not all track stars like Kakeru, but they each get something out of running. I hope that ends up being the message of the show, not that anybody can become super fast, but that everybody can at least feel better when they run or feel “clean,” as Nico puts it. I like the acceptance of different abilities and motives, and that Haiji is turning out to be much more welcoming than he initially seemed, but these are hardcore practice sessions with one-hour warm-up runs. My muscles ached sympathetically when the boys decided to go on yet another run after practice—they're going to get injured if they don't rest!

From the morning run to afternoon practice to a late-night drinking session, we get to spend all hours of the day with this eclectic running club. The lighting in each scene establishes the atmosphere for this beautiful show, and visual cues that carry from one episode to another show a story progression of their own—I'm thinking of Prince's butterflies, Nira the dog's excited sprint, and the multiple times a day that the team gathers around the table for meals. This show is slice-of-life in many ways, but its team perspective on running—which is frequently a solitary practice—elevates it to something multifaceted and new.

Source

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

https://cdn.animenewsnetwork.com/thumbnails/max300x600/cms/episode-review.2/138837/shiraishi-is-ridiculous.jpg

Golden Kamuy - Episode 16 [Review]

With a title like "The Great Plan to Infiltrate the Asahikawa 7th Division!!" (complete with exclamation points!!) you'd expect a lot more plot movement than we actually get this week. Episode 16 fully lives up to its title in that there's a lot more planning than actual infiltrating. Still, it's a pretty thrilling quarter-hour of planning, and even if all the characters end up in the same places they started (including poor Shiraishi), it's a harbinger of more excitement to come.

The episode bounces between our two main factions: Sugimoto/Hijikata's and Tsurumi's. (There's a brief detour to talk about Cikapasi's little found family, who are obviously going to become more Important as the story goes on.) This has been the case with most of the series so far, with a few episodes that zero in on one group over the other. What struck me about Golden Kamuy is how well it balances its moral universe with fleshing out its large and growing cast of characters. The show has done everything it can to make Tsurumi as interesting as possible, and I didn't always feel that way in past reviews. Still, you're never unsure of who you're "supposed to" root for among the characters. Tsurumi and Hijikata's motives are understandable, but not as sympathetic compared to Sugimoto and Asirpa's. They're still fundamentally twisted in their own ways, but we love learning more about Hijikata and especially Tsurumi's twistedness.

Case in point is the introduction of Lt. Gen. Anisaka in one of the 7th Division scenes. Anisaka is a genius weapons creator, and he's arrived with some new guns for Tsurumi's group. (He even makes a gun out of Nikaidou's new leg!) While Anisaka and Tsurumi joke about whether Anisaka's line of work is "cursed" or "beautiful", Sgt. Tsukishima begins to piece together a darker side of the 7th Division's goal. This is especially true after Anisaka reveals Tsurumi's previously secret goal of wanting to create poppies that survive in cold weather, all the better for making money off opium. Tsukishima realizes that centering Hokkaido's economy around items needed for war—guns for killing or morphine for wounded soldiers—would only mean bigger wars. It's dark enough subtext if you know what's to come in the 20th century, but also what happened before the events of the show. Golden Kamuy spells out that parallel for us when they mention how Britain's part in the opium trade had turned public opinion against it. What Tsukishima predicts is exactly what had happened in China throughout the 19th century, with Western imperialistic influence over the opium trade resulting in two wars. More recent to the time of Golden Kamuy was the Boxer Rebellion against that influence.

It's a reminder that Golden Kamuy is an explicitly anti-war narrative. For all that it revels in blood and gore, it's also clear that war has a destructive force on everyone involved. This can be forgotten sometimes because Golden Kamuy has such a dark sense of humor, which is on full display this week. After Tsurumi waxes rhapsodic about the "beauty" of blood spurting on the battlefield, Anisaka tells him that he's messed-up in the head. Tsurumi cheerfully responds that this is true, because he doesn't have his frontal lobe! These moments can seem like they make light of topics like war-induced brain injury, but the jokes also starkly remind us of the cost war has had even on its strongest proponents. Dark humor more often than not is a way for us to process the upsetting sides of life, and I think that Golden Kamuy's jokes follow in that tradition.

On Sugimoto and Hijikata's side of things, most of the episode is spent trying to rescue Shiraishi. While a lot of the group finds him irritating and might prefer not to have him around, Sugimoto disagrees, and they all realize he's still pretty useful even if they've traced his tattoos. He's the only one who can get them into Nopperabo, after all. The first attempt to rescue him is unfortunately met with failure, largely because of Shiraishi's lingering guilt about betraying Sugimoto, which keeps him from taking Kiroranke's offer of rescue quick enough. The 7th Division finds him anyway, and the group needs to find a new ally to help them break him out of Asahikawa. That comes in the form of Suzukawa, a "marriage fraudster" and another tattooed convict. They need to find someone who's important enough to gain that information about Shiraishi's location, without being so high up that he'd be instantly recognizable. They find the right guy in Hijikata's old enemy, the warden Inudou, and Suzukawa convincingly fakes him.

There are more reminders of how Sugimoto and Asirpa are slightly more "moral" than the rest of the group. While they disguise Suzukawa, Asirpa gets sleepy and winds up nodding off on Hijikata's lap. This causes Sugimoto to recognize Hijikata as the man in the herring longhouse and therefore realize Shiraishi's betrayal. Kiroranke says he thinks Shiraishi expects Sugimoto to kill him for it, and everyone else agrees that this is the sensible thing for Sugimoto to do once they find him. But Asirpa wakes up and reminds Sugimoto that he shouldn't kill anyone he doesn't need to, and while Sugimoto looks conflicted over it, I'm guessing he'll probably choose Asirpa's side over propagating more violence.

For all it gets done this week, perhaps the most important part of this episode of Golden Kamuy is how much it excites me for the rest of this season. The first few episodes felt like they were going through the motions, starting right where the last season stopped with no attempt to remind us why we were here. There are fewer and less-glaring animation mistakes, but other than that, not much change from what came before. While episode 16 is ultimately just more setup, its new developments pop with the action, thoughtfulness, and humor that initially got me invested in this series. Golden Kamuy is always full of new plot twists, but now that energy extends to the show as a whole.

Source

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

https://cdn.animenewsnetwork.com/thumbnails/max300x600/cms/episode-review.2/138868/ss-2018-10-30-12_25_40.jpg

Tokyo Ghoul:re - Episode 16 [Reveiw]

I don't want to sound like a broken record every week, so I'm going to ask you, dear readers to take it as a given that this season of Tokyo Ghoul:re has atrocious pacing issues that I don't foresee going away. I'll be sure to comment if they do let up, but trying to condense about two cours worth of material into one is just not going to work without incredibly judicious and smart rewrites. Instead, this anime has taken the route of either excising material or rushing through it, and irrespective of my feelings on Tokyo Ghoul as a story, it's a shame to see any adaptation come out so patchwork. I feel bad for the people actually working on the show, because I speculate they're doing their best with a situation they had no say in. But I still have to call a spade a spade, and Tokyo Ghoul:re's anime continues to feel rushed and rough.

That said, this episode didn't blitz through its material as mind-numbingly fast as the previous three, and it afforded itself some time for contemplation, much to my relief. The Quinxes, for example, actually say things. It's not much, but we get a glimpse of how they've been handling things since Shirazu's death. For Urie and Saiko, their grief has manifested as a stern determination to not lose anybody else. Saiko was something of a cypher back in season one, mostly a source of comic relief due to her NEET lifestyle. In the interim, she seems to have become more serious about being an investigator, and she and Urie have a better rapport. I feared earlier that Urie had slid back into his cynical obsession with gaining power and prestige in the CCG, but his anger and desperation reveal that like Saiko, he has grown to appreciate his comrades above all else. His driving concern during this whole operation has been Mutsuki, who he finally finds alone in a pool of blood in the cave where Torso had dragged him. We don't know much of anything about what happened to Mutsuki, and if I had to guess, there's probably a ton of material in the manga that got cut out. Given that this is Tokyo Ghoul, however, it was probably extremely traumatic—something like Torso finally pushing Mutsuki past a point of no return, and Mutsuki killing (and eating) his captor. The last thing Tokyo Ghoul needs is more torture porn, so I'm totally okay with skipping past that, thank you very much. However, Mutsuki was my favorite of the Quinxes, so I do hope he gets more of a focus in the future. I just hope I'm not inadvertently dooming him by doing so.

The big reveal of the episode is the true nature of the guys who have been commandeering the CCG this whole time, the Washus. Turns out they're ghouls! Surprise! It's actually not that surprising after Eto hinted about as much in her final book, which was clearly a tactical play meant to lead to this conclusion. I'm not quite sure how to feel about Tokyo Ghoul leaning fully into this conspiratorial plot, especially because the Washus, while important figures in the context of the CCG, haven't been important characters with much focus. I understand the desire to escalate the conflict, but this development doesn't feel earned, and Tokyo Ghoul works better on a smaller scale anyway. I care about Kaneki's struggle to love himself and deal with his trauma. I don't care about him being used as a pawn in some three-dimensional chess game between competing ghoul factions. I will say that the Washu revelation falls in line with the all-too-common narrative of an elite class sowing the seeds of conflict between different oppressed groups in order to reap the benefits themselves. And now that the line between what constitutes “ghoul” and “human” is basically nonexistent, this unending war seems even more pointless.

Amon is already wise to all this, and it looks like his intervention last week was done in order to protect Mado and bring her over to his side. This becomes rather easy after Mado passes out from shielding Takizawa. I understand why she'd feel guilt about what happened to him—their rivalry drove Takizawa to prove himself in an ultimately fatal way—but I don't get why she doesn't react more to Amon's presence. Maybe she knew all along? I'm sure they'll have a big scene together at some point later. It's just wild to me that they don't even exchange words here, and it feels like a consequence of the story having so many moving pieces that it doesn't know what to do with all of them. It's comforting to see that Amon remains a good guy though, and that memories of his encounters with Kaneki pull him back from going completely berserk. After the dust settles, it'll be interesting to see if he and Kaneki end up finally working together.

The other big scene this episode is Kaneki saying goodbye to Arima. This takes up a good chunk of the running time, and I appreciate that there's an effort to wallow in the sadness of the situation. Unfortunately, Arima's dying breaths are saddled with a veritable ton of exposition, which detracts from the mood. Turns out he's another half-human half-ghoul (and who isn't these days?) who was born as a result of a breeding program spearheaded by the Washus, except that in most cases, the child doesn't become a badass one-eyed ghoul like Eto. Arima was born strong, but he was also born to die, with accelerated aging already claiming his eyesight (and hair color). And apparently, this makes him the One-Eyed King that Kaneki was supposed to kill, all as part of a plan orchestrated between Arima and Eto to turn Kaneki into some kind of ghoul folk hero. To what end, I don't know. I think I'm supposed to feel sad for Arima, but mostly I'm angry at him for being another awful parental figure who manipulated Kaneki under the pretense of a greater good for all ghouls. Our poor hero just can't catch a break.

Despite all of its twists and turns, this is a strangely hollow episode. The raid on Rushima is over, nobody knows who won, and at this point, it doesn't even matter. The Clowns show up, but they're not even some of the well-known Clowns. The big Clown is out on the prowl now that Cochlea is busted open. The Washus are all dead except for obviously-a-bad-guy Matsuri. Eto is dead, maybe. Kaneki is now the Chosen One. So much is crammed together that actions are now divorced from consequences, so it's difficult to discern where all of this conflict is leading, and it's difficult to care. This is still an improvement over prior weeks, but this is a story in dire need of some focus before it spirals out of control entirely.

Source

The Sims 4: Friday’s Get Famous Stream Rescheduled for November 6th, 2018

 

The Sims 4: Friday’s Get Famous Stream Rescheduled for November 6th, 2018

SimGuruKate has just announced that The Sims 4 Get Famous Live Stream originally scheduled for this Friday, November 2nd, has been rescheduled and merged with the upcoming Maxis Monthly stream taking place on Tuesday November 6th, 2018.

This Friday’s EP6 live stream will be moved to next Tuesday at 11:30 AM PT after Maxis Monthly. Maxis has a Creative Jam on Friday for us to get together and brainstorm and prototype cool new ideas that might influence current or future games. We want all staff to participate.

— Pumpkin Spice Kate (@SimGuruKate) October 30, 2018

My apologies for the short notice. We felt it was super important to have all our developers participate in this very cool opportunity, including those who were scheduled to stream. We will being showing off all things Fame & Reputation on 11/6 at 11:30 AM PT!

— Pumpkin Spice Kate (@SimGuruKate) October 30, 2018

The Get Famous “Fame and Reputation” stream will start at 11:30am PT immediately following the 30-minute Maxis Monthly segment. As usual we will host the stream here on SimsVIP, and have a replay available for those of you who miss it.

Source

#The_Sims

Willow Creek Sim Fined for Spooking Neighbor in Costume

 

Willow Creek Sim Fined for Spooking Neighbor in Costume

Magnolia police arrested and fined an old lady for trespassing on Fall 10. Law enforcement states that they made the arrest based on reports from a sim living in the neighborhood of Foundry Cove. The debacle was later proved to be a Spooky Day mismatch.

The arrestee is Gladys Morse, a retired public servant of the Willow Creek Town Hall. She lives on Courtyard Lane with her son, where neighbors describe her as “quirky” and “with rich personality.” In addition, Bob Pancakes, who lives across the lane from the Morse’s, told the SMT that she seldom refrains herself from showing affections to others, “I’m not surprised that she has done something like that (trespassing in costume).”

https://simsvip.com/wp-content/uploads/2018/10/Foundry-Cove-neighborhood-cam-9-Morse-arrest.png

A BEAUTIFUL MISTAKE?

In the evening of Fall 10, Nad Whelan called the police when he saw a strange figure lurking around his neighbor’s property. “[I] was watering my cowplant in the garden,” says Whelan in the emergency call. “And I saw a… Is that a giant bear? No… wait, it’s a… raccoon. Oh, no. Oh, no… Gotta get inside…” From then on, the dispatch center could only hear a hysterical scream and static noise.

Officers arrived at the property—belongs to Chuck Cenzo—minutes after Whelan’s call. They immediately spotted Morse, wearing a raccoon costume, in the yard. However, she at first resisted arrest and tried to flee from the police, only to have surrendered after two officers cornered her by a trench. In the station, Morse insisted that she was trying to celebrate Spooky Day with Cenzo but he was not at home.

https://simsvip.com/wp-content/uploads/2018/10/Foundery-Cove-Morse-arrest.png

Hours later, after learning what had happened, Cenzo went to the Magnolia Police Station to clear up the situation. He told the authorities that Morse is a friend of his and corroborated Morse’s story. “Although she can be flirty, a little bit too flirty at times,” says Cenzo. “I like that she gives me advice on romantic stuff, like dating.”

Still, the Magnolia Police Department fined Morse §8,000 for trespassing before releasing her without further charge.

CITY WILDNESS

For the city dwellers of San Myshuno, this kind of scene is unremarkable. “Hamsters, bears, pandas… you name it,” says Miko Ojo, a local political activist. “Giant raccoon in the backyard? A typical Tuesday in San Myshuno.”

“But it’s nothing like Del Sol Valley though. I heard sims put on even wilder costumes on Spooky Day there, like Robo-Llama or Void Critter,” she adds.

Wether Forecast – Wednesday, Fall 11, 2018

SimNation

San Myshuno –

Web Manga 'Joshikousei no Mudazukai' Receives TV Anime

https://myanimelist.cdn-dena.com/s/common/uploaded_files/1541047859-ddfdabe1f12cce7db566ed1104c5b21f.jpeg

Web Manga 'Joshikousei no Mudazukai' Receives TV Anime

Kadokawa opened an official website for a TV anime adaptation of Beano's school comedy manga Joshikousei no Mudazukai (Wasteful Days of High School Girl) on Thursday.

Synopsis

One day out of boredom, Tanaka decided to give her classmates nicknames based on their quirks. Her friend Sakuchi became "Ota" for her nerdy interests, and her other friend Saginomiya became "Robo" because of her expressionless personality. In retaliation, her friends decided to name Tanaka "Baka." These are the ridiculous days of three high school friends claiming (or not) the height of their youth. (Source: MU)

The comedy slice of life manga has been serialized in Comic Newtype web manga platform since November 2014 and has three volumes in print as of last May. Kadokawa will publish the fourth compiled volume on November 10.

Official site: http://jyoshimuda.com/

Official Twitter: @jyoshimuda

Source

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

https://myanimelist.cdn-dena.com/s/common/uploaded_files/1541061426-2528f05fd90cb83a32163f83ef91fb44.jpeg

TV Anime 'W'z' Announces Additional Cast Members

The official website for the previously announced W'z TV anime has announced additional cast members. The anime will broadcast via MBS, Tokyo MX, TVQ, and BS11 starting January 5.

Cast

Midori Okuike: Toshiki Masuda (Touken Ranbu: Hanamaru series)

Suchan Seba: Shunsuke Takeuchi (Bakumatsu)

Gai Kishiwada: Takuya Eguchi (Baki)

Masataka Sakai: Yoshinosuke Yamagami

Fumiyuki Nelson: Daisuke Namikawa (K project)

Reijirou Araki: Jun Fukuyama (Code Geass series)

Source

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

News

https://myanimelist.cdn-dena.com/s/common/uploaded_files/1541056308-22cfbdc9688911244daf9e97328c98a4.jpeg

Aniplex Establishes Visual and CG Production Subsidiary Rialto Entertainment

Animation planning and production giant Aniplex has established a wholly-owned subsidiary named Rialto Entertainment, focusing on visual works production and license management. The move was announced on Thursday in a press release by group parent Sony Music Entertainment.

Rialto Entertainment began operating on October 1 and is led by veteran producer Eiichi Kamagata (Tekkon Kinkreet) (pictured) as director and president. Its establishment comes just weeks after Aniplex announced it was breaking up another subsidiary, the animation studio A-1 Pictures, into two separate companies in response to trends toward diversification in the animation business.

Increased merger and acquisition (M&A) activity is an indicator that Aniplex is enjoying strong financial performance. In the fiscal year ending March 31, 2018, Aniplex reported a net profit of 34.6 billion yen (approximately US$306 million). As business grows, the company is evaluating the competitive position of its many divisions and consolidating operations through strategic planning.

Kamagata returns to the Sony Music group after an 11-year absence. He left Aniplex in 2007 to become the president of animation planning company Lucent Pictures Entertainment. Since 2010, he has also served in various executive officer positions at its parent Fields Corporation, most recently as the head of the cross media business.

Kamagata is expected to bring his business development experience in animation and visual works. Under his leadership, Lucent Pictures funded CG productions such as Berserk: Ougon Jidai-hen, Appleseed Alpha, and Starship Troopers: Red Planet. According to Tadashi Sudo of the Animation Business Journal, Rialto will likely invest in film and CG productions in the future.

Official site: https://rialto-e.co.jp/

Source

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

https://cdn.animenewsnetwork.com/thumbnails/fit650x650/cms/news.2/138910/visual-03.jpg

Masakazu Katsura Draws New Visual for The Girl in Twilight Anime

The official website for Animax's original television anime The Girl in Twilight (Akanesasu Shōjo) revealed a third key visual on Thursday for the anime. Manga creator Masakazu Katsura drew the illustration.

The anime premiered on October 1. Sentai Filmworks has licensed the anime, and HIDIVE is streaming the series as it airs. HIDIVE is listing the anime with 12 episodes. A tie-in smartphone and browser game launched on October 15.

Kōtarō Uchikoshi (Ever17, Punch Line, Zero Escape: Virtue's Last Reward) is credited for the project's original scenario concept. Jin Tamamura (A Sister's All You Need) is directing the anime at Dandelion Animation Studio and Jūmonji. Yūichi Abe (Ultraman Zero: The Revenge of Belial, live-action Prince of Tennis) is credited as series director.

Katsura (Video Girl Ai, DNA², Tiger & Bunny) is drawing the original character designs alongside Hiroyuki Asada (Tegami Bachi: Letter Bee, Cheer Boys!!), who is also credited as concept artist, while Hiroki Harada (Romeo × Juliet, Sasami-san@Ganbaranai, Sweetness & Lightning) is designing the characters for animation.

Source

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

https://myanimelist.cdn-dena.com/s/common/uploaded_files/1541062755-961a3afaa59e618663ff0243e4165672.jpeg

Mangaka U.G.E Dies

The Web Comic Ganma official website has announced that mangaka U.G.E died in the morning of October 23 from acute heart failure. He was 44 years old. His family also announced via his official Twitter with a wish that the fans to think about his works sometimes.

U.G.E won Dragon Age's Newcomer Autumn Festa 2009 for 8.1: Yamada Yuusuke Gekijou as best new manga. He also drew art to manga adaptation to Code Geass: Boukoku no Akito anime movie series and Macross Plus: TAC Name. As Ugeppa, he drew Hound: Tokushuusei Hanzai Shitei Souabu, which is currently serialized via Manga Life Win with writer Makiya Natsume, until second chapter. The official website for Web Comic Ganma will announce who will replace him as the illustrator of the series.

Source

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

https://cdn.animenewsnetwork.com/thumbnails/max450x450/cms/news.2/134712/kono-oto-tomare.jpg

Kono Oto Tomare! TV Anime's Cast, April Premiere Revealed

The December issue of Shueisha's Jump Square magazine revealed the cast and April premiere for the television anime adaptation of Amyū's Kono Oto Tomare! (Stop This Sound!) manga on Friday.

The cast includes:

Yūma Uchida as Chika Kudō

Junya Enoki as Takezō Kurata

Atsumi Tanezaki as Satowa Hōzuki

Ryōma Mizuno is serving as the series director at Platinum Vision (Saiyuki Reload Blast, Servamp, Devils' Line). Ayumu Hisao (Devils' Line, Sword Oratoria: Is It Wrong to Try to Pick Up Girls in a Dungeon? On the Side) is both writing and overseeing the scripts, Junko Yamanaka (ReLIFE, Servamp) is the character designer, and Toshimitsu Kobayashi (Spice and Wolf II, Aoharu x Machinegun) is the sub-character designer. Yamanaka and Kobayashi are also both serving as chief animation directors, and Hideaki Oba is the adviser.

In the story, Takezō is the last remaining member of the koto club, a club dedicated to the traditional Japanese string instrument. If he doesn't find new members, the koto club will be terminated. One day, Takezō is alone in the club room when a student barges in and demands to join. The student is delinquent Chika Kudō, a boy who even scares delinquent upperclassmen at other schools.

Amyū launched the manga in Jump SQ. in August 2012, and the 18th compiled volume shipped on August 3. The manga has more than 2.5 million copes in print.

Source

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

https://cdn.animenewsnetwork.com/thumbnails/max400x400/cms/news.2/136278/run.jpg

HIDIVE Streams Run with the Wind Anime

Streaming service HIDIVE announced on Wednesday that it will stream the Run with the Wind television anime series in the United States, Canada, the United Kingdom, Ireland, Australia, New Zealand, South Africa, and "other select territories" starting on Thursday. New episodes will stream on Thursdays.

The television anime of Shion Miura's Kaze ga Tsuyoku Fuiteiru (Feel the Wind) novel premiered in Japan on October 2, and it will run for 23 episodes. Crunchyroll is streaming the series as it airs.

HIDIVE describes the series:

Kakeru is a former elite runner in high school who finds himself down on his luck. After being chased for stealing food, he's saved by Haiji, a Kansei University student and a fellow runner. Having nowhere else to go, Kakeru is convinced by Haiji to move into a dormitory with eight other strangers. Before Kakeru is even settled in his new home, Haiji announces his ambitious plans to enter all ten of them into one of the most prominent university relay marathons in Japan, the Hakone Ekiden. There's just one small problem: with the exception of Haiji and Kakeru, none of the residents have ever run competitively before.

Sentai Filmworks has licensed the series and plans to release it on home video.

Source

توقف افزوده شدن اپلیکیشن‌های آفیس لمسی به ویندوز 10

https://www.itna.ir/images/docs/000054/n00054252-b.jpg

توقف افزوده شدن اپلیکیشن‌های آفیس لمسی به ویندوز 10

ایتنا- شرکت مایکروسافت قصد دارد که مسئله اپلیکیشن‌های آفیس لمسی خود را که قبلا تلاش می‌کرد به ویندوز 8.1 اضافه کند، فعلا کنار بگذارد و به ویندوز 10 اضافه نکند.

بیش از پنج سال پیش بود که مایکروسافت پروژه‌ای بزرگ را برای ویندوز 8.1 شروع کرد.

این شرکت تصمیم داشت که اپلیکیشن‌های آفیس لمسی خود را به ویندوز مذکور اضافه نماید. این اپلیکیشن‌ها برای تبلت و لپ‌تاپ طراحی شده بود، چون صفحه نمایش لمسی فقط در این دستگاه‌ها به چشم می‌خورد.

به گزارش ایتنا از رایورز به نقل از ورج، اپلیکیشن‌های آفیس حجم بسیارکمی داشتند و به همین خاطر برنامه‌های ورد، اکسل و پاورپوینت، سرعت بسیار بالایی داشتند.

شرکت مایکروسافت به صورت مرتب این برنامه‌ها را به‌روزرسانی کرده است، ولی اکنون که این شرکت، کار روی ویندوز 10 موبایل را متوقف کرده است، کاری روی اپلیکیشن‌های آفیس هم انجام نمی‌شود.

گفتنی است که این برنامه‌ها هنوز کامل کنار گذاشته نشده است ولی دیگر قابلیت جدیدی به آنها اضافه نمی‌شود.

سخنگوی شرکت مایکروسافت در بیانیه‌ای اذعان داشت: «در حال حاضر اولویت ما کار روی اپلیکیشن‌هایی است که به صورت اندروید و iOS و ویندوز منتشر شده است. ما اولویت خود را روی نسخه‌های تحت وب و Win32 گذاشته‌ایم.»

https://www.itna.ir/images/docs/000054/054252/images/akrales_160708_1123_A_0027_0_0.jpg

در حال حاضر شرکت مایکروسافت از این اپلیکیشن‌های لمسی در دستگاه‌هایی مانند هولولنز و سرفیس هاب 2 استفاده می‌کند و بدیهی است که این شرکت به دنبال فرصتی است که نسخه تحت وب آفیس را توسعه دهد.

در صورتی که نسخه‌های تحت وب منتشر شود، حتما توانایی‌های بسیار بیشتری نسبت به نسخه لمسی خود داشت و مسلما جدیدتر و به‌روزتر از نسخه‌های قبلی خواهد بود.

یکی از خبرهایی که متأسفانه برای کاربران علاقه‌مند به انتشار این اپلیکیشن‎‌ها برای ویندوز 10 وجود داشت، همین بود که احتمالا دیگر نسخه لمسی این برنامه‌ها برای ویندوز 10 منتشر نخواهد شد و در عوض باید منتشر نسخه‌های بهتر و تحت وب این برنامه‌ها باشیم.

در حال حاضر بیشترین قابلیت‌ها برای آفیس 365 منتشر می‌شود و کاربران می‌توانند تا عرضه نسخه تحت وب، از برنامه‌های دسکتاپ استفاده کنند.

منبع: ایتنا

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

https://www.itna.ir/images/docs/000054/n00054616-b.jpg

تحریم‌ها، اینترنت ایران را نیز تهدید می‌کند؟

ایتنا - اینترنت کالای اساسی دنیای امروز است و اگرچه تحریم آن، خطری جدید نیست اما می‌تواند موجب نگرانی کاربران شود.

معاون وزیر ارتباطات با اشاره به ۵ سناریو احتمالی درباره تحریم اینترنت گفت: تهدید تحریم اینترنت خطر جدی برای ایران نیست اما باید گسترش زیرساخت های اتصالی به جهان را در دستور کار قرار دهیم.

امیر ناظمی در صفحه توئیتر خود نوشت: امروز تهدید تحریم اینترنت خطر جدی برای ایران نیست اما برای بی اثرکردن کامل هر تحریم یا تهدید، لازم است تا گسترش زیرساخت های اتصالی به جهان را در دستور کار قرار دهیم.

به گزارش ایتنا از مهر، وی با بیان اینکه اگر امروز اندکی هزینه در این زمینه کنیم، فردا سخن گفتن از تحریم ایران، در عمل تهدید سایر کشورها خواهد بود، افزود: تحلیل اشتباه دقیقا از جایی شروع می شود که فکر کنیم اگر ما اینترانت ملی داشته باشیم، آنگاه در برابر تحریم ها پایدارتر می شویم. این استدلال یک اشتباه خطرناک است.

رئیس سازمان فناوری اطلاعات ایران با اشاره به ۵ سناریو از تحریم اینترنت، گفت: تحریم مالی شرکت های سرویس دهنده اینترنت، تحریم دامنه های آی آر، تحریم دامنه های مالک ایرانی، دستکاری در جریان آدرس دهی، DNS و روتینگ و تحریم وب سرویس ها می تواند از جمله سناریوهای تحریم باشد.

وی ادامه داد: پایداری در برابر تحریم ها زمانی خواهد بود که میزان داده ورودی و خروجی همزمان افزایش یابد؛ یعنی ما جهانی‌تر شده باشیم.

ناظمی با بیان اینکه هرچه کشوری خود را از جامعه جهانی مجزا و دور کند، آسیب پذیری آن کشور بیشتر خواهد بود، گفت: در تمامی روزهایی که مردم از گرانی ها در هراس بودند، کمتر خبری، دغدغه اینترنت به عنوان یک کالای اساسی در هزاره جدید را مطرح کرد. ما نیاز به تغییر این نگرش در نگاه خود به جهان داریم. نباید فراموش کنیم که اینترنت کالای اساسی دنیای امروز است.

منبع: ایتنا

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

https://www.itna.ir/images/docs/000054/n00054597-b.jpg

هواوی از اپل و سامسونگ سبقت می‌گیرد

ایتنا- شرکت هواوی به خاطر سرعت بالا در تولید گوشی‌های هوشمند جدید از شرکت‌های اپل و سامسونگ سبقت گرفت. سامسونگ و اپل نتوانستند با سرعتی بهتر محصولات خود را به بازار عرضه کنند و گوی سبقت از آنها ربوده شد.

مدتی که است شاهد جریمه متوالی شرکت‌های سامسونگ و اپل به خاطر محصولاتشان هستیم؛ به گونه‌ای که این دو شرکت میلیون‌ها دلار در ایتالیا جریمه شدند.

برخی از تحلیلگران و کارشناسان مختلف بر این باور و عقیده هستند که این دو شرکت در پی این هستند که سرعت به‌روزرسانی نرم‌افزاری محصولات خود را کاهش دهند تا کاربران را مجبور به خرید مدل‌های جدیدتر کنند.

به گزارش ایتنا به نقل از اوبرگیزمو، هواوی، شرکتی است که تمام تلاش و توان خود را به کار بسته است تا در رقابت با دو شرکت مذکور، پیشرو و پیروز میدان باشد و قلب بازار گوشی هوشمند را در دست بگیرد.

این شرکت پس از تلاش‌های سامسونگ و اپل به خاطر کاهش سرعت محصولات قبلی، توانست در بازار به برتری دست یابد و در عین حال گوشی‌های قبلی خود را هم توسعه و ارتقاء می‌دهد.

هواوی اخیرا می‌کوشد که محصول جدید خود را هم به مشتریان معرفی کند.

هواوی میت 20 پرو محصولی با قابلیت‌های فراوان است که بازار و هوادارن را به سمت خود می‌خواند. کاری که شرکت‌های اپل و سامسونگ انجام می‌دهند به نوعی کهنگی برنامه‌ریزی‌شده است. اپل اعلام کرد که کهنگی برنامه‌ریزی‌شده دلایل مختلفی دارد.

https://www.itna.ir/images/docs/000054/054597/images/GadgetMatch-20180327-Huawei-P20-P20-Pro-02.jpg

اپل برای کار خود دلایلی آورد و اعلام کرد که مثلا برای جلوگیری از خاموش شدن تصادفی گوشی‌ها، اقداماتی انجام داده است و در زمینه پردازشگر گوشی‌ها هم دارد کار می‌کند.

این شرکت به خاطر سوء تفاهم موجود عذرخواهی کرد و عنوان کرد که از کاربران می‌خواهد که طبق میل و سلیقه خود عمل کنند.

شرکت سامسونگ هم اعلام کرد که هیچ اقدامی جهت کاهش سرعت به روزرسانی نرم‌افزاری خود انجام نداده است و تمایل دارد که گوشی‌هایی با سرعت بالا در دست مشتریان باشد.

هواوی اذعان داشت: «ما هیچ تلاشی برای کاهش سرعت گوشی‌های خود انجام نمی‌دهیم و هواداران خود را مجبور به خرید گوشی جدید نمی‌کنیم.»

منبع: ایتنا

Review

https://cdn.animenewsnetwork.com/thumbnails/max300x600/cms/episode-review.2/138749/fairy-tale-last-ep-4.jpg

Fairy Tail: Final Season - Episode 4 [Review]

Although this episode covers the usual decent amount of manga chapters, I have to admit that I'm glad the Evil Gray storyline doesn't drag on past this episode, because it gets dark. The Avatar cult is a particularly vicious group of foes, made up of so-called black wizards (magicians who use black magic) who aren't kidding around when it comes to fighting dirty. Gomon's specific magic is manipulating torture devices, and even without Mary's pain magic or Abel's use of Mr. Cursey (from the debacle on Tenrou Island), that's dangerous enough. Poor Lucy takes the brunt of it this week as Gomon pinpoints her as the weak link, not necessarily magic-wise, but certainly on the emotional front. This leads to some very upsetting imagery as he prepares Lucy for torment – specifically the moment when he strings her up by her wrists and spreads her legs. It really shouldn't be such a relief that he's “only” planning to chop her in half with an axe. (The fact that he doesn't need her legs apart to do so still makes for some worrisome motivations on his part.)

Of course, what Gomon isn't counting on is that Lucy is Gray's weakness as well. Our favorite ice mage has, as it turns out, been undercover in the cult in order to help put a stop to them from the inside, and it's strongly implied that he and Levy were working together on this at Erza's behest. He's not willing to break his cover to keep Natsu from being pounded, because he knows that Natsu can take it. But Lucy is another story; she doesn't have the physical strength to make up for the sealstone depriving her of her magic and she's frankly at risk for something much worse than just a punch to the nose. We could argue, really, that the jig was up the minute Lucy slapped Gray before Mary hit her with stomach pain (or cramps) – Gray is visibly taken aback and not quite sure how to handle the situation once she's involved. Him being shown with his eyes closed from that point on until he leaves the scene is really very telling.

The kicker here is that if Natsu understood what the word “sneak” meant, none of this would have happened. (Probably. This is still Fairy Tail after all, so something would probably have gone wrong.) The minute Virgo tunnels them into the cult's stronghold, Natsu starts bellowing for Gray at ear-destroying volume, ensuring that every single person in the building knows that someone has managed to infiltrate their stronghold. It's very Natsu, and in his defense, it never once occurred to him that Gray might not jump at the chance to rejoin Fairy Tail. After all, Gray isn't Wendy; he's been around much longer and a part of Team Natsu from the start. He, Natsu, and Erza are effectively siblings, orphaned a second time when Makarov disbanded the guild, so why wouldn't he want the chance to come home?

That doesn't mean that it isn't still a relief when we find out that he's able to manipulate the black markings on his body at will and had only done so to cover up his old guild mark. The moment when Gray freezes Gomon in his icky, icky tracks is like letting out a breath you didn't know you were holding. For poor Lucy, Natsu, and Happy, it may be a little late for true comfort, but the important thing here is that it happened.

That's really the highlight of this week's episode – the swift end to the brutality Lucy is about to suffer with a helpless Natsu looking on. The moment poking fun of people who get tattoos in Japanese or Chinese without knowing what they really say is also pretty great, but it's really that release of tension that makes this episode worthwhile. Not only does it reassure us that Gray's still who he always was, it also gives us hope for the eventually recreation of the Fairy Tail guild. That's not worth some of crap Lucy, Natsu, and Happy went through, but it does go a way to making it better.

Source

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

https://cdn.animenewsnetwork.com/thumbnails/max300x600/cms/episode-review.2/138762/boruto79.jpg

Boruto: Naruto Next Generations - Episode 79 [Review]

The gang faces two harrowing battles and gets hit with a shocking revelation in an action-packed Boruto: Naruto Next Generations. While engaged in battle with Kokuyou, Boruto's group is joined by Cho-Cho and Inojin, who arrive just in time to lend a hand. Ino-Shika-Cho then advise Boruto and Sarada to continue their pursuit of Mitsuki while they keep Kokuyou busy. Hoping to head them off, Sekiei entrusts a couple of Akuta with guarding Mitsuki, intercepts Boruto and Sarada, and engages them in combat. Although he initially has the upper hand, Sekiei eventually depletes his energy, but just as Boruto is about to deal the finishing blow, he's stopped by Mitsuki, who helps his new “friend” to his feet and guides him to safety. To further punctuate his point, Mitsuki slaps away the forehead protector Boruto attempts to hand him, hits Boruto with a burst of Snake Lightning, and leaves with Sekiei and Kokuyou. Upon seeing how thoroughly defeated Boruto is, Kokuyou calls him a husk and reasons that he's not even worth killing.

This week's installment serves as the current arc's most action-packed installment to date. While Kokuyou and Sekiei are far from the most creative villains the franchise has given us, their signature techniques are unique enough to prove entertaining and put Boruto and company through their paces. Consistently on-point visuals and reasonably fluid animation also help make this battle-heavy episode a fun ride from start to finish. Also of note is that our heroes lose both of this week's big fights, illustrating that the current crop of Genin have a long way to go before they're ready for the big leagues. In all likelihood, Mitsuki is running a long con on the Hidden Stone shinobi in an effort to learn who their boss is, but seeing Boruto at such a low point will hopefully make the eventual payoff feel all the more rewarding.

Sekiei's blooming friendship with Mitsuki is proving to be one of the most fascinating aspects of this storyline. Like Mitsuki, Sekiei is somewhat socially oblivious while also being good-natured and energetic, making them a natural pairing. Although Mitsuki's loyalties are probably still to the Leaf, it's hard to believe that he isn't becoming fond of Sekiei on some level. On the flipside, Boruto and Garaga have yet to fully work out their differences, with the latter stubbornly refusing to assist his summoner until the absolute last second. Predictably, the giant snake gloats after Mitsuki coldly rejects Boruto's olive branch, though he seems slightly hesitant to do so. (He also doesn't make good on his vow to eat Boruto in the event that Mitsuki chooses the Stone shinobi over him.)

Now that we're fully into this arc's third act, it would be great to see more episodes like this one. After devoting a significant number of episodes to outlining the stakes and core mystery, the time has come to get to the bottom of the villains' scheme and lay the smackdown on the mastermind. While episode 79 hardly breaks new ground in the shonen action department, it's an above-average battle episode that leaves the audience eager to see what comes next.

Source

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

https://cdn.animenewsnetwork.com/thumbnails/max300x600/cms/episode-review.2/138741/op859.png.jpg

One Piece - Episode 859 [Review]

With the first stage of the cake baking finished, the Big Mom chase is getting ready to transition into the next phase. There's a refreshing new direction for the majority of our concurrent subplots, but as usual we're still waiting until the story can get its original momentum going again.

There are two main plotlines we're concerning ourselves with the most this week:

1. Luffy's Nuts Island Adventures—With Brulee in tow, Luffy's left Katakuri trapped in the mirror world without an exit, but while he's waiting for his Haki to recharge before he re-engages with that battle, he must dodge Big Mom and a handful of her more powerful children. There's a lot that this sequence offers, since it gives the Katakuri fight a chance to move between multiple locations beyond just the mirror world. This feels like the kind of detour the audience is likely to quickly forget, but then eventually go "Oh yeah! Remember when ______ happened?" It really pushes the comedy and surrealism of Totto Land. Brulee is our heroes' new overwrought hostage to take Caesar Clown's place, and we're weaving between several of Big Mom's tougher daughters as Luffy stays on his toes long enough to get back to the Katakuri fight.

I love the idea of baking little pocket set pieces like this into the narrative, but I wish that it was a more meaningful change-up for the story. Imagine if Katakuri had to follow Luffy to Nuts Island, and the rest of the fight took place with a raging kaiju Big Mom in the background? Rather, this set piece is more about compensating for how inconvenient Luffy's Fourth Gear is, and your regularly scheduled mirror world fight will resume shortly as if nothing had happened.

2. Sanji and the cake—The wedding cake is officially on the move, which means the Sanji crew has to get it by Oven without raising any red flags, which turns out to be futile anyway because Oven finds Chiffon untrustworthy to begin with. Chiffon's father, Pound, is also in the mix, and so there's a whole 'nother layer of family drama going on between a man trying to meet his daughter for the first time in years, and said man trying to fend of his ex-step-son because nobody in the Charlotte family has any respect for Big Mom's former husbands. Trying to keep his presence low-key, Sanji has to intervene by moving so fast and hitting Oven so hard that he's invisible to the naked eye. It's pretty much Sanji's only unique feat of strength in the entire arc, and it's really badass, but it comes at the cost of Chiffon being awkwardly forced into a damsel role so that the men can beat each other up a little. One step forward, three steps sideways!

These past few episodes have been a pallet cleanser to extremely mixed results. There are a ton of ideas that are interesting, but not especially productive towards the endpoint that the story is actually building to. The family drama stuff is tender, but also poorly defined. The only thing that really separates Big Mom's children from each other is that some of them have turned over to Team Straw Hat by pure happenstance, and some are still antagonistic out of an unexplored sense of family pride. Oven doesn't have his mom breathing down his neck in this scene. He's a jerk because he wants to be, and there are currently so many other places we could be drawing conflict from in a situation like this. Whether a given Charlotte kid is misguided or straight-up evil seems kind of arbitrary.

For all of its faults, this episode certainly isn't boring. I think this is the messiest stretch of the Whole Cake Island climax that we get, and it comes just as the anime's recent boom in quality is starting to calm down. Production-wise, this is a perfectly average episode. But "average" by Toei standards isn't really helpful once the story starts to get this tedious. A little more TLC could have gone a long way here.

Source

۱۰ آبان؛ روز جشن آبانگان فرخنده باد

 

۱۰ آبان؛ روز جشن آبانگان فرخنده باد

آبانگان یکی از جشن‌های ایرانی است که در ستایش و نیایش ایزدبانو آناهید که ایزد آب‌های روان بوده است، برگزار می‌شده است. زمان برگزاری این جشن در آبان روز از آبان برابر با روز دهم آبان بوده است.

جشن آبانگان جشنی است در گرامیداشت سیاره درخشان «اَنَهیتَه / آناهید (زهره)» و رود پهناور و خروشان «اردوی / آمو (آمودریا)»، و بعدها ایزدبانوی بزرگ «آب»­ها در ایران. اَردوی سوره اَناهیتا Ardavi – Sura Anāhita ایزد‌بانویی ایرانی بسیار برجسته‌­ای است که نقش مهمی در آیین­‌های ایرانی دارد و پیشینه‌ی ستایش و بزرگداشت این ایزد بانو در فرهنگ ایرانی به دوره­های پیش از زرتشتی در تاریخی ایران می‌‌رسد.

بخش بزرگی در کتاب اوستا به نام «آبان یشت» (یشت پنجم) که یکی از باستانی‌ترین ِیشت‌ها می‌باشد به این ایزد بانو اختصاص دارد، در این یشت، او زنی است جوان، خوش اندام، بلند بالا، زیبا چهره، با بازوان سپید و اندامی برازنده، کمربند تنگ بر میان بسته، به جواهر آراسته، با طوقی زرین بر گردن، گوشواری چهارگوش در گوش، تاجی با سد ستاره‌ی هشت گوش بر سر، کفش‌هایی درخشان در پا، با بالاپوشی زرین و پرچینی از پوست سگ آبی. اَناهید گردونه‎ای دارد با چهار اسب سفید، اسب‌های گردونه‌ی او ابر، باران، برف و تگرگ هستند.

آبان و آبانگان در ایران باستان

او در بلندترین طبقه‌ی آسمان جای گزیده است و بر کرانه‌ی هر دریاچه‌ای، خانه‌ای آراسته، با سد پنجره‌ی درخشان و هزار ستون خوش تراش دارد. او از فراز ابرهای آسمان، به فرمان اهورامزدا، باران و برف و تگرگ را فرو می‌باراند. نیایشگاه‌های آناهیتا معمولا در کنار رودها برپا می‌شده و زیارتگاه‌هایی که امروزه با اسامی دختر و بی بی مشهور هستند و معمولا در کنار آن‌ها آبی جاری است، می‌توانند بقایای آن نیایشگاه‌ها باشند.

برخی حتی سفره‌های نذری با نام بی بی (همچون بی بی سه شنبه) را بازمانده‌ی آیین‌های مربوط به آناهیتا می‌دانند. آناهیتا همتای ایرانی «آفرودیت»، الهه‌ی عشق و زیبایی در یونان و «ایشتر»، الهه‌ی بابلی، به شمار می‌رود. واژه‌ی «آب» که جمع آن «آبان» است در اوستا و پهلوی «آپ» و در سانسکریت آپه Apa و در فارسی هخامنشی «آپی» می‌باشد.

این آخشیج (عنصر) همانند آخشیج‌های اصلی دیگر چون آتش و خاک و هوا در آیین‌های ایرانیان باستان مقدس است و آلودن آن گناهی بس بزرگ است. برای هریک از چهار آخشیج امشاسپندی (فرشته) ویژه نامگذاری شده است. به گواهی اوستا و نامه‌های دینی پهلوی، ایرانیان آخشیج‌های چهارگانه را که پایه‌ی نخستین زندگی است، می‌ستودند.

در جشن آبانگان، پارسیان به ویژه زنان در کنار دریا یا رودخانه‌ها، فرشته­ ی آب را نیایش می‌کنند. ایرانیان کهن آب را پاک (مقدس) می‌شمردند و هیچ‌گاه آن را آلوده نمی‌کردند و آبی را که اوصاف سه‌گانه‌اش (رنگ - بو - مزه) دگرگون می‌شد برای آشامیدن و شستشو به‌کار نمی‌بردند.

در جشن آبانگان، پارسیان به ویژه زنان در کنار دریا یا رودخانه‌ها، فرشته‌ی آب را نیایش می‌کنند.

هرودوت می‌گوید: ایرانیان در میان آب ادرار نمی‌کنند، آب دهان و بینی در آن نمی‌اندازند و در آن دست و روی نمی‌شویند.

استرابون جغرافی‌دان یونانی نیز می‌گوید: ایرانیان در آب روان، خود را شستشو نمی­ دهند و در آن لاشه، مردار و آن­چه که نا پاک است نمی­ اندازند.

در برگردان فارسی آثارالباقیه ابوریحان بیرونی می‌خوانیم: آبان روز دهم آبان ماه است و آن را عید می‌دانند که به جهت همراه بودن دو نام، آبانگان می‌گویند. در این روز زو Zoo پسر طهماسپ از سلسله‌ی پیشدادیان به شاهی رسید، مردم را به کندن قنات‌ها و نهرها و بازسازی آن‌ها فرمان داد، در این روز به کشورهای هفت‌گانه خبر رسید که فریدون، بیوراسب (ضحاک آژی دهاک) را اسیر کرده، خود به پادشاهی رسیده و به مردم دستور داده است که خانه و زندگی خود را دارا شوند. در روایت دیگرى آمده است که پس از هشت سال خشکسالى در ماه آبان باران آغاز به باریدن کرد و از آن زمان جشن آبانگان پدید آمد.

زرتشتیان نیز در این روز همانند سایر جشن‌ها به آدریان‌ها (آتشکده‌ها) مى‌روند و پس از آن براى گرامیداشت مقام فرشته‌ی آب‌ها، به کنار جوى‌ها و نهرها و قنات‌ها رفته و با خواندن اوستاى آبزور (بخشى از اوستا که به آب و آبان تعلق دارد) که توسط موبد خوانده مى‌شود، اهورامزدا را ستایش کرده و درخواست فراوانى آب و نگهدارى آن را کرده و پس از آن به شادى مى‌پردازند. جالب این‌جاست که مى‌گویند اگر در این روز باران ببارد، آبانگان به مردان تعلق گرفته و مردان تن و جان خویش را به آب مى‌سپارند و اگر بارانى نبارد، آبانگان زنان است و زنان آب تنى مى‌کنند.

جشن و یسنه

واژه جشن از کلمه «یسنه» اوستایى آمده و این کلمه نیز از ریشه اوستایى مشتق شده که به معناى ستایش کردن است. بنابراین معنى واژه جشن، ستایش و پرستش است. در جشن‌هاى ایران باستان همیشه شادى و تفریح، با ستایش اهورا مزدا و آفرین و نیایش همراه بود. به این معنى که پیش از آغاز برنامه اصلى جشن، با حضور شرکت کنندگان سرودهایى از اوستا و دعاى آفرینامه خوانده مى‌شده، سپس برنامه اصلى جشن آغاز مى‌گردیده. جشن‌هاى ایران باستان به سه دسته تقسیم مى‌شوند: جشن‌هاى سالیانه یا گهنبارها، جشن‌هاى ماهیانه و جشن‌هاى متفرقه.

جشن‌ها یادگارهاى درخشان پدران بیدار دل ما هستند که متاسفانه در طول تاریخ بسیارى از آن‌ها به علت جبر زمان و تعصبات بسیار، از بین رفته و هم اکنون از آن‌ها نمونه‌هایى بسیار اندک در جامعه ایرانى به چشم مى‌خورند. ولى این نمونه اندک، نشانه‌هایى بس بزرگ هستند از اندیشه بلند و طبع ظریف ایرانى، طبعى که خداوند به این قوم ارزانى داشته است. هدف از برگزارى جشن‌ها در ایران باستان ستایش پروردگار، گردهمایى مردم، سرور و شادمانى، داد و دهش و بخشش به بینوایان و زیردستان بوده است.

آب مقدس

روز دهم آبان در تقویم زرتشتى به نام «آبان» است و اکنون در گاهشمارى جدید این روز، ۶ روز به عقب آمده و ۴ آبان شده است. دلیل این تفاوت این است که در گاهشمارى قدیم، همه ماه‌هاى سال ۳۰ روز بودند و حالا که شش ماه نخست سال ۳۱ روزه است، این روزها تغییر مى‌کنند.

فلسفه جشن آبانگان

همچنین درباره پیدایش جشن آبانگان روایت است که در پى جنگ هاى طولانى بین ایران و توران، افراسیاب تورانى دستور داد تا کاریزها و نهرها را ویران کنند. پس از پایان جنگ پسر تهماسب که «زو» نام داشت دستور داد تا کاریزها و نهرها را لایروبى کنند و پس از لایروبى، آب در کاریزها روان گردید. ایرانیان آمدن آب را جشن گرفتند. در روایت دیگرى آمده است که پس از هشت سال خشکسالى، در ماه آبان باران آغاز به باریدن کرد و از آن زمان جشن آبانگان پدید آمد.

زرتشتیان در این روز همانند سایر جشن‌ها به آدریان‌ها مى‌روند و پس از آن به کنار جوى‌ها و نهرها مى‌روند و با خواندن اوستاى آبزور (بخشى از اوستا) که توسط موبد خوانده مى‌شود، اهورا مزدا را ستایش کرده و درخواست فراوانى آب و نگهدارى آن را مى‌نمایند و پس از آن به شادى مى‌پردازند.

آبان در اوستا

در اوستا «آبان» فرشته‌اى است که به عنوان فرزند آب‌ها معرفى شده است. این اوست که آب‌ها را پخش مى‌کند. او نیرومند و بلند قامت است و داراى اسب تندرو. او مانند هرمزد مهر، لقب اهوره (= سرور) دارد و مانند امشاسپندان درخشان است. در وداها نام او به صورت «اپام نپات» ظاهر مى‌شود که خداى آب‌ها است.

در فقره یک و دو، گرده ،۸ هفتمین یشت بزرگ مى‌گوید: به سرچشمه آب درود مى‌فرستیم، به گذرهاى آب درود مى‌فرستیم، به کوه‌هایى که از بالاى آن‌ها آب جارى است درود مى‌فرستیم، به دریاچه ها و استخرها درود مى‌فرستیم.

در یسنا ۶۵ فقره ،۱۰ اهورا مزدا به پیامبرش مى‌گوید: «نخست به آب روى آور و حاجت خویش را از آن بخواه.» احترام به آب امروز نیز در کشور کم آب ما مشهود است. در میان مردم مایع روشنى است و اگر ناخواسته آبى به روى کسى پاشیده شود، مى‌گویند آب روشنایى است یا این که پشت سر مسافر آب مى‌پاشند تا سفرش بى خطر انجام گیرد و زود بازگردد و این اعتقاد که آب ناخواسته و یا نطلبیده، مراد است همه نشان از احترام و ارزشى است که مردم ایران نسبت به این مایع حیات بخش قائل هستند. در اینجا، چون صحبت از آب و عظمت آن آمد، بهتر است آناهیتا ایزدبانوى آب‌ها نیز معرفى شود.

معبد آناهیتا

با تمام این صفات به نظر می‌رسد که آناهید خدای محبوبی بوده و همیشه علاقه و احترام عمیق پیروان بسیاری را به خود جلب کرده است. تندیس‌های باروری را که به الهه مادر موسومند و نمونه‌هایی از آن را که از تپه سراب کرمانشاه (با قدمتی در حدود نه هزار سال قبل از میلاد) و در کاوش‌های ناحیه شوش به دست آمده است، تجسمی از این ایزدبانو می‌دانند.

http://cdn.bartarinha.ir/files/fa/news/1397/8/10/1861843_146.jpg

به عنوان ایزد‌بانوی باروری، زنان در هنگام زایمان برای زایش خوب و دختران برای یافتن شوهر مناسب به درگاه او استغاثه می‌کنند. آیین‌های مربوط به این ایزد‌بانو با پاکی و طهارت آمیخته بوده است. برای این ایزد‌بانو معابدی بر پا می‌شده است و در آنها دوشیزگانی خدمت می‌کرده‌اند که تعهد پاکدامنی داشته‌اند. از میان این معابد، معابد همدان و شوش و کنگاور از همه مجلل‌تر بوده است. معبد آناهیتا در مرکز شهر کنگاور در مسیر همدان به کرمانشاه قرار دارد. این بنا روی تپه‌ای طبیعی ساخته شده است.

آناهیتا باید در آغاز سلسله ساسانی که اجدادشان در استخر به معبد او وابسته بودند، نقش مهمی بازی کرده باشد. اردشیر بابکان سرسلسله ساسانی خود، نگهبان معبد آناهیتای استخر (در نزدیکی تخت جمشید) بوده است. از دوره اشکانیان نیز سکه‌هایی با نقش این ایزد‌بانو به جا مانده است.

لینک مطلب

Happy Halloween

Happy Halloween

https://ildiario2020.blogspot.com/

http://i66.tinypic.com/mlpfmw.jpg

Shikioriori – 2018

 

https://cdn.myanimelist.net/images/anime/1529/93093.jpg

Shikioriori – 2018

نام فیلم انیمه‌یی: Shikioriori

نام فیلم انیمه‌یی: Flavors of Youth

نام فیلم انیمه‌یی: 肆式青春

نام فیلم انیمه‌یی: Si Shi Qing Chun

نام فیلم انیمه‌یی: 詩季織々（しきおりおり）

ژانر: Drama, Romance, Slice of Life

تاریخ پخش: تابستان 2018

وضعیت: تمام شده

تعداد قسمت‌ها: سه قسمت

مدت زمان هر قسمت: 26 دقیقه

منبع: Original

استودیو: CoMix Wave Films

کارگردان: Li Haoling

زیرنویس فارسی و انگلیسی دارد

لینک‌های مربوط به فیلم انیمه‌یی

+ تماشای آنلاین فیلم انیمه‌یی

+ لینک دانلود زیرنویس فارسی

+ لینک دانلود فیلم انیمه‌یی (MKV, 480P & 720P & 1080P, EN Sub)

+ اطلاعات بیشتر: سایت // سایت // سایت // سایت // سایت

+ تماشای تریلر فیلم انیمه‌یی: لینک // لینک // لینک // لینک

+ لینک فایل تورنت (MKV, 1080P, Web-dl, EN Sub, 2GB)

+ لینک فایل تورنت (MKV, 720P, EN Sub, 670MB)

+ لینک فایل تورنت (MKV, 1080P, EN Sub, 1.1GB)

+ لینک فایل تورنت (MKV, x265, WebRip, 1080P, EN Sub, 616MB)

+ لینک فایل تورنت (MKV, 1080P, EN Sub, 3GB)

+ لینک فایل تورنت (MKV, 720P, EN Sub, 1.6GB)

+ لینک فایل تورنت (MKV, 480P, EN Sub, 990MB)

+ تصاویر: عکس // عکس // عکس // عکس

+ لینک دانلود فیلم انیمه‌یی (MKV, 1080P, Web-dl, EN Sub, 2GB)

+ لینک دانلود فیلم انیمه‌یی (MKV, 720P, HDRip, EN Sub, 736MB)

+ لینک دانلود فیلم انیمه‌یی (MP4, 720P, EN Sub, 1.6GB)

+ لینک دانلود فیلم انیمه‌یی (MKV, 1080P, Web-dl, EN Sub, 3.6GB)

+ لینک دانلود فیلم انیمه‌یی (MKV, 1080P, EN Sub, 3GB)

+ لینک دانلود فیلم انیمه‌یی (MKV, 720P, EN Sub, 1.6GB)

+ لینک دانلود فیلم انیمه‌یی (MKV, 480P, EN Sub, 990MB)

https://i.loli.net/2019/01/18/5c41de4cf40b8.jpg

خلاصه داستان (منبع)

یک فیلم گلچین ادبی به منظور معرفی سه داستان کوتا تحت عنواین: “هیاداماری نو چوشوکو” (نودل‌های برنجی)، “چیسانا فشن شو” (یک نمایش مُد کوچیک) و “شانگهای کوی” (عشق در شانگهای) است. هر سه داستان در سه شهر متفاوت در چین رخ میدهند. تم سه داستان شامل غذا، لباس و حمایت میشود. “هیداماری نو چوکوشو” راجب کارمند جوانی مقیم پکن و مادربزرگ وی مقیم در زادگاه وی است. “چیسانا فشن شو” راجب زندگی دو خواهر مقیم در گوانگژو است. “شانگهای کوی” داستانی در بازه زمانی شانگهای سال ۱۹۹۰ است و ادای احترامی به “بیوسوکو ۵ سنتیمیترز” (۵ سانتیمتر بر ثانیه) است. موسیقی متن پروژه بنام “WALK” اثر ویکبلانکا.

https://youtu.be/GHo2Tt6wLMU

خلاصه داستان (منبع)

The rigorous city life of China, while bustling and unforgiving, contains the everlasting memories of days past. Three stories told in three different cities, Shikioriori follows the loss of youth and the daunting realization of adulthood.

Though reality may seem ever changing, unchangeable are the short-lived moments of one's childhood days. A plentiful bowl of noodles, the beauty of family and the trials of first love endure the inevitable flow of time, as three different characters explore the strength of bonds and the warmth of cherished memories. Within the disorder of the present world, witness these quaint stories recognize the comfort of the past, and attempt to revive the neglected flavors of youth.

جشن هالووین چیست؟

جشن هالووین چیست؟

جشن هالووین یکی از خرافاتی‌ترین و در عین حال، فراگیرترین آیین‌های سنتی در آمریکا و برخی کشورهای غربی دیگر به شمار می‌رود که هر ساله در سی و یکم اکتبر (شب اول نوامبر) برابر با نهم آبان‌ماه برگزار می‌شود.

ریشه این جشن به آیین باستانی سامهِین یا شامِهین (Samhain) باز می‌گردد. قوم «سلت» که حدود 2 هزار سال پیش در مناطقی از اروپا (که امروز با نام ایرلند، انگلیس و فرانسه شناخته می‌شوند) زندگی می‌کردند، شروع سال جدید خود را همزمان با برداشت محصولات کشاورزی در اول نوامبر جشن می‌گرفتند که برای آنها نماد پایان تابستان و آغاز فصل تاریکی و سرما بود.

از آنجا که با فرارسیدن فصل سرما، مرگ و میر انسان‌ها در آن زمان بیشتر می‌شد، مردم در آن زمان باور داشتند که با برافروختن آتش و پوشیدن لباس‌های عجیب از پوست حیوانات و استفاده از صورتک‌های ترسناک یا قرار دادن سر بریده شده حیوانات بررروی سر خود می‌توانند ارواح سرگردان آنها را از خود دور کنند یا حداقل مانع از شناسایی خود توسط آنها شوند. این تصور در آن زمان بیشتر ریشه در ترس آنها از تاریکی داشت.

آنها همچنین جلوی درب خانه خود برای ارواح نوشیدنی و غذا می‌گذاشتند تا مانع از ورود آنها به خانه شوند و در مسیرهای مختلف نیز شمع یا مشعل‌های بزرگ روشن می‌کردند تا ارواح بتوانند راه خود را برای بازگشت به دنیای دیگر پیدا کنند!

این آیین سنتی قرن‌ها به همین صورت ادامه داشت تا اینکه «پاپ گرِگوری سوم» در قرن هشتم میلادی رسما اول نوامبر را با افزودن یک چاشنی مذهبی به آن، روز "گرامیداشت قدیسان و کشته‌شدگان در راه خدا" نامگذاری کرد. البته با گذر زمان، جشن سنتی هالووین، از حالت یک آیین مذهبی خارج شد و فعالیت‌های مفرح از جمله ترساندن یکدیگر و انجام فعالیت‌های مورد علاقه کودکان را نیز در برگرفت و همراه با مهاجران ایرلندی و اسکاتلندی به جامعه آمریکا نیز راه پیدا کرد.

امروزه مراسم هالووین بیشتر به عنوان فرصتی برای تفریح کردن شناخته می‌شود و گفتن داستان‌های مربوط به ارواح سرگردان چندان در آن جایی ندارد اما پوشیدن لباس‌های عجیب و صورتک‌های ترسناک همچنان جای خود را در این مراسم حفظ کرده است.

یکی از نمادهای این جشن که پس از قرن‌ها به صورت دست‌نخورده باقی‌مانده، استفاده از کدو تنبل است. بسیاری از خانواده‌ها به عنوان بخشی از این مراسم، درون یک کدو تنبل را خالی کرده و برای آن چشم و ابرو و دهان می‌گذارند و با روشن کردن شمع در داخل آن، جلوه‌ای ترسناک به آن می‌دهند.

در حال حاضر،‌ جشن هالووین پس از کریسمس، دومین جشن بزرگ غربی‌ها و بویژه آمریکایی‌ها محسوب می‌شود به طوریکه آنها هر سال بیش از 6 میلیارد دلار را صرف برگزاری این جشن می‌کنند.

لینک مطلب

#Halloween