اولین باری که عاشقت شدم یادته؟
من یه کرم سیب بودم و تو یه کرم ابریشم.
من به تو قول دادم دیگه هیچوقت سیب نخورم
و تو هم قول دادی دور خودت پیله نزنی.
ولی نمیدونم چی شد که من طاقت نیاوردم
و فقط یه خورده سیب خوردم.
تو هم از غصه دور خودت پیله بستی...
حالا دومین باره که عاشقت شدم
ولی حالا من هنوز یه کرم سیبم
و تو یه پروانه خوشگل
تو پر زدی و رفتی
و من موندم
و سیبهایی که جایی برای خورده شدنشون نمونده.
از هر چی سیبه منتنفرم...
پ.ن: سلام. یه خورده زیادی از بعضی چیزا انتظار داشتم، فعلا ً که همه چی درهم برهم است. خیالی نیست. نمیدونم...
http://up.pnu-club.com/images/tjojk4hesmwkedhl5mkt.jpg
دریایی از خون
در جهنمی همچون اینجا، خورشیدی وجود نداره، اما، دریایی از خون دیده میشه...
منبع: ؟؟؟
« تقدیم به همه ی برو بچ دانشجو »
تقدیم به همه دوستان و دانش جویان عزیز:
سالهای پیش از دانشگاه : آن روزهای خوش
دانشجوی تازه وارد : هالوی خوش شانس
دانشجویان ساکن خوابگاه : جنگجویان کوهستان
خوابگاه شهرک : اینجا آخر دنیاست
دانشجوی پزشکی : به خاطر یک مشت دلار
دانشگاه آزاد : جیب برها به بهشت نمی روند
دانشجوی مدل رپی : الو، الو، من جوجوام
دانشجوی فوق لیسانس : قهرمان قهرمانان
شاگرد اول کلاس : مردی که زیاد می دانست
روز دریافت کارنامه : روز واقعه
تعطیلات بین ترمی : روزهای خوب زندگی
دانشجوی فارغ التحصیل : دیوانه از قفس پرید
انصراف دادن : فرار بسوی خوشبختی
ادامه تحصیل تا دکترا : دیدار در استانبول
شیرینی گرفتن از فارغ تحصیلی : ضربه آخر
اعتراض برای کیفیت غذا : می خواهم زنده بمانم
روز پرداخت وام دانشجو : روز فرشته
دانشجوی اخراجی : مردی که به زانو در آمد
دانشجوی مشروطی : مردی که موش شد
کلاس های ساعت 12-2: خواب وبیدار
تصویب شهریه برای دانشجویان : تاراج
آشپزهای سلف سرویس : هفت سامورائی
دانشجویی که تغییر رشته داده : بازنده
سرویس دانشگاه : اتوبوسی بسوی مرگ
کتابخانه دانشگاه : خانه عنکبوتان
پاس کردن یک درس: یکبار برای همیشه
علت نیافتن بعضی از دانشجویان : رابطه پنهان
شاد و پیروز باشین آینده سازان این مرز و بوم
چرا ما پسرا اینقدر ضایعیم؟ خوب معلومه دیگه...
واسه اینکه وقتی سوار اتوبوس میشن اگه صندلی ها هم خالی باشه میرن ته اتوبوس، تو ترافیک، چله تابستون، 1 ساعت سرپا وای میستن، شاید بند کیفه دختره گیر کنه بهش.
واسه اینکه وقتی تو خیابون راه میرن، کافیه فقط یه دختری از کنارشون رد شه، گردن نیست لامصب ( معذرت، آخه آدم عصبی میشه دیگه)، مثل جغد 180 درجه گردنه می چرخه.
واسه اینکه وقتی یه ماشین گیرشون میاد، پا میشن میرن یه جایی مثله ملا صدرا، اونجا صد بار یه خیابون رو بالا و پایین میرن، 100 بار بوغ میزنمیو 200 بار ترمز، بعدشم میزنی به یه پیر زنه، اون موقع هستش که آخر روز میشه.اون لحظه آدم آرزو می کنه که بره تو توالت عمومی خودش رو دار بزنه.(ربطش رو به توالت عمومی خودت پیدا کن).
واسه اینکه وقتی میرن کوه، پشت دختره میرن بالا از کوه، بعدش کم میاره و رنگش سرخ میشه و تازه می فهمه که دختره کوهنورد بوده.
واسه اینکه وقتی حس غرورش گل میکنه میبینه
دختره داره با یه پسره دیگه دعوا می کنه میره جلو، با پسره دعوا میکنه، بعدش که
خوب کتکه رو خورد می فهمه که یارو داداشش بوده.!!
واسه اینکه وقتی یه دختر کنار پسره میشینه تو تاکسی، و پسره می خواد استفاده ی
معنوی ببره، 10 بار مسیرش رو میره تا با دختره باشه، وقتی که دختره پیاده میشه، میره
تو رویا، اون وقته که می فهمه به جای فضل آباد، رسیده به پل عفیف آباد. و
وقتی که بر می گرده با تاکسی، می فهمه که تمام پولش رو داده به تاکسی قبلیه، و
اونجا یکم مشت و مال میبینه از راننده تاکسیه و بعدش فحشه که به خودش میده!!
من بودم،
من هستم.
و تا آخر زمان خواهم بود.
زیرا وجود مرا پایانی نیست.
من راه خود را از میان فضاهای بیکران گشوده،
در دنیای خیال پر کشیده، و در آن بالا به حلقه ی نور نزدیک شده ام.
با وجود این، بنگرید چگونه اسیر ماده ام.
- جبران خلیل جبران –
« مِه »
یک بار دستم را از مِه پر کردم.
سپس دستم را باز کردم؛ بیا و ببین، مِه به کِرمی بدل شده بود.
دستم را بستم و دوباره گشودم؛ بنگر، پرنده ای در میان دستم بود.
باز دستم را بستم و گشودم؛ د رمیان گودی دستم انسانی ایستاده بود.
سیمایی غمگین داشت و به بالا می نگریست.
باز هم دستم را بستم؛ وقتی آن را گشودم، چیزی جز مِه ندیدم؛
اما ترانه ای شنیدم در نهایت زیبایی.
Da "LEZIONI AMERICANE" di italo Calvino
L'imperatore Carlomagno in tarda eta' s'innamoro' d'una ragazza tedesca. I baroni della corte erano molto preoccupati vedendo chi il sovrano, tutto preso dalla sua brama amorosa, e dimentico della dignita' regale, trascurava gli effetti dell'Impero. Quando inprovvisamente la ragazza mori', I dignitary trassero un respire di sollievo, ma per poco: perche' I'amore di Carlomagno non mori' con lei. L'imperator, fatto portare il cadavere imblasmato nella
تنها یک بار از سخن باز ماندم، وقتی مردی از من پرسید: «شما کیستید؟»
Only once have I been made mute. It was when a man asked me, "who are You?!"
جبران خلیل جبران
به کندی دوستی کن، اما هنگامیکه دوست شدی با ملایمت و مداومت ادامه بده.
Be slow to fall into friendship, but when thou are in, continue firm and constant.
سقراط
عشق از ژرفای خویش آگاه نمیشود، جز در لحظهی جدایی.
Love knows not its depth till the hour of separation.
جبران خلیل جبران
شکست راههای بسیار دارد، حال آن که موفقیت تنها یک راه دارد.
It is possible to fail in many ways, while to succeed is possible only in one way.
ارسطو
http://media.jamejamonline.ir/Media/Image/1394/03/06/635683456735741071.jpg
غرق شدن در میان حباب
حس غرق شدن در میان حبابها، این حالت در میان رویاهاست ...
منبع: ؟؟؟
ترک سیگار آسانترین کار دنیاست. من خودم هزاران بار این کار را کرده ام.
Giving up smoking is the easiest thing in the world. I have done it thousands of times.
مارک تواین
هیچ انسانی آن قدر ثروتمند نیست که بتواند گذشتهاش را بازخرید کند.
No Man is rich enough to buy back his past.
اسکار وایلد
مردها مثل « مخلوط کن » هستند :
در هر خانه یکی از آنها هست ولی نمیدانید به چه درد میخورد.
مردها مثل « آگهی بازرگانی » هستند :
حتی یک کلمه از چیزهائی را که میگویند نمیتوان باور کرد.
مردها مثل « کامپیوتر » هستند :
کاربری شان سخت است و هرگز حافظه ای قوی ندارند.
مردها مثل « سیمان » هستند:
وقتی جائی پهنشان میکنی باید با کلنگ آنها را از جا بکنی.
مردها مثل « طالع بینی مجلات » هستند:
همیشه به شما میگویند که چه بکنید و معمولاً اشتباه می گویند.
مردها مثل « جای پارک » هستند :
خوب هایشان قبلا" اشغال شده و آنهائی که باقی مانده اند یا کوچک هستند یا جلوی درب منزل مردم.
مردها مثل « پاپ کورن » ( ذرت بو داده ) هستند :
بامزه هستند ولی جای غذا را نمی گیرند .
مردها مثل « باران بهاری » هستند:
هیچوقت نمیدانید کی می آیند، چقدر ادامه دارد و کی قطع میشود.
مردها مثل « پیکان دست دوم » هستند :
ارزان هستند و غیر قابل اطمینان.
مردها مثل « موز » هستند :
هرچه پیرتر میشوند وارفته تر میشوند.
مردها مثل « نوزاد » هستند :
در اولین نگاه شیرین و با مزه هستند اما خیلی زود از تمیز کردن و مراقبت از آنها خسته می شوید.
ترسو وقتی در امان است، تهدید میکند.
The coward only threatens when he is safe.
یوهان ولفانگ فون گوته
آینده
من هرگز در مورد آینده فکر نمیکنم چون خودش به زودی از راه خواهد رسید...
I never think of the future, it will comes soon enough.
آلبرت اینشتین
عمیق ترین زخم
زخمیکه تنها از آن ِ توست، عمیق ترین ِ زخم هاست...
The Private Wound is Deepest.
ویلیام شکسپیر
https://pbs.twimg.com/profile_images/797187319933636608/pIFqlEQO_400x400.jpg
بهشت شرارت
برای فردی که در آشوب ساکن است ... تنها آرزوی او .. بهشت شرارت ابدی.
منبع: ؟؟؟