برچسب Inagaki Takayuki - جادوی ِ خاطرات

خب، داستان در نگاه اولیه بدک نیست، ایده کمی جالبه. این دفعه ماجرای عشقی بجای این که بین یک دختر و پسر همسن باشه یا یک پسر بزرگتر و دختر کوچیکتر، که اتفاقا زیاد هم دیدیم از این دو مورد، بین یک دختر بزرگتر و پسرِ کوچیک تره. خیلی چیزا می تونه جدید باشه، خیلی چیزا تکراری. مثلا دختر بزرگتر این جور موارد همیشه میاد مثل یه مادر از پسر کوچیکتر مراقبت می کنه و از اینجور کارا که خب کم هم ندیدیم و اگه این انیمه هم بخواد اینطوری پیش بره خیلی جالب نیست ! یه سری چیزا رو راحت می شه فهمید. مثلا وقتی ژانر انیمه رمنسه و ایده ی داستان هم اینه، مشخصه که هاکو وقتی حقیقت رو می فهمه بی خیال نمی شه. چون اگه بی خیال بشه دیگه انیمه چی می خواد نشون بده؟ در حداقل شرایط ممکنه تلاشش رو برای بی خیال شدن ببینیم. در غیر این صورت شاید از بودن با این پسره لذت ببره ! مسئله ی بعد این که هر دو توی یه خوابگاه هستن، پس قراره صحنه ی خاصی ببینیم؟ تجربه نشون داده اینجور مواقع انیمه یا باید ایچی خیلی خوبی داشته باشه تا حداقل محبوب بشه، یا جنبه های دیگه نظیر کمدی و رمنسش خیلی قوی باشن که با توجه به ظواهر کار، کمدی و رمنس در سطح بالایی قرار ندارن و از طرف دیگه ایچی هم جزو ژانر های طبقه بندی شده نیست. پس چه طور می خواد موفق بشه؟ بد نیست اشاره کنم انیمه 2 کرکتر اصلی بیشتر نداره و اینجور که مشخصه بیشتر معطوف همین دو کرکتر خواهیم بود. در نتیجه کمبود ایده هم ممکنه بیداد کنه!!!

https://i.imgur.com/kEzcUBB.jpg

داستان (منبع: دنیای انیمه)

نیکایدو کاهو دختری دبیرستانی از یه خانواده ی ثروتمنده که در تمام طول زندگیش همه با اون به خوبی رفتار کردن. زمانی که به خوابگاه مدرسه ی جدیدش می ره، تقریبا تا نزدیکی تصادف با یک کامیون پیش می ره اما یه پسر خوشتیپ جونش رو نجات می ده. برای کاهو این اتفاق و دیدن این پسر خوشتیپ عشق در نگاه اول بوده اما زمانی که از این پسر اسمش رو می پرسه، با جمله ی دل سرد کننده ی "تو عجیب غریبی" روبرو می شه و اوجو سامای داستان ما که برای اولین باره یک نفر اینطوری باهش حرف می زنه حسابی شوکه می شه. مدتی بعد متوجه می شه پسری که زندگیش رو نجات داده توی همون خوابگاهی که خودش می ره زندگی می کنه و در نتیجه، شجاعتش رو جمع می کنه و عشقشُ ابراز می کنه! پسر داستان ما اسم خودش که کاناده باشه رو می گه و قبول می کنه با کاهو قرار بذاره. اما متاسفانه، سرنوشت روی خوش به این اوجو ساما نشون نمی ده و درست روز بعد، کاهو متوجه می شه اولین دوست پسری که در تمام زندگیش داشته فقط یه بچه ست که هنوز به کلاس پنجم ابتدایی می ره!!!!!

https://youtu.be/BkTTHj5eGV8

توضیحات من

قسمت اول رو دیدم!

آخه چرا این خوشگل خوشگل ها، بچه دبستانی بودن؟ هان؟

به خصوص اون پسر کوچیکه که شبیه به شیل بود.

آخه چرا!

قسمت دوم یه نموره ضایع!

کاهو هم تعطیل! کلا ضایع است این قسمت.

خب، قسمت دهم رو هم دیدم.

یه نموره توو کت ِ من نمیره.

قابل هضم نیست.

اگه دختره دبستانی بود، پسره دبیرستانی، فرق می‌کرد.

این که کلا دختر بزرگتر از پسر باشه، قابل هضم نیست.

هر جور حساب کنی، این انیمه همه جور عشقی رو نشون میده.

اختلاف سنی غیر عادی، عشق سادیسمی، عشق بچه کوچیک، عشق یائویی، عشق یوری، عشق عادی، عشق برادر به خواهر و ...

کلا همه چی درش پیدا میشه.

از کاراکتر تاگا-سان خیلی خوشم میاد.

برادر کاهو هم واسه خودش چیزی هست هاااا.

یا اون یکی پسره که عشق بچه کوچیک داره :D

بخوایی حساب کنی، کلا همه‌ی افکار و حرف‌ها منحرفانه است در این انیمه.

کاش کاهو، عاشق تاگا-سان شده بود. این کاراکتر خیلی جیگر است.

یا کاش لااقل، کائده، یه بچه دبستانی نبود!!!

کازه، همون پسر دبستانی که شبیه به شیل (در خدمتکار سیاه) است، خیلی خوشگل بود.

این از همه‌شون عاقل تر و منطقی تر و عادی تر است.

تاگا-سان واسه خودش شخصیت خاص و عجیبی داره. بسی جذاب :D

قسمت آخر، یه تیکه‌یی داشت در فستیوال مدرسه.

یه طوری شده بود که کائده بزرگسال بود و ... خیلی جذاب تر میشد انیمه، اگه این طوری بود.

Hatsukoi Monster انیمه 初恋モンスター First Love Monster Shoujo School Life Comedy Romance Inagaki Takayuki Studio Deen

کارآگاه کونان جمعه 7 آبان 1395 ساعت 03:00

0 نظر

جادوی ِ خاطرات

روزانه‌ها

پیوندها

دسته‌ها

ابر برچسب

جدیدترین یادداشت‌ها

بایگانی

تقویم

جستجو

Hatsukoi Monster