جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

ISO Buster

 

 

 

 

 

" CD های سوخته را بازخوانی کنید "

 

حتما شما هم تا حالا چند تا CD سوخته یا خراب داشتید که یا آنها را بیرون انداختید یا اگر خیلی حوصله داشتید با آنها کاردستی هایی مثل ساعت درست کردید . اما می خواهیم به شما برنامه ای معرفی کنیم که می توانید با آن تمام اطلاعات درون CD را بازیابی کنید و از آن مانند یک CD سالم استفاده کنید .

توسط نرم افزار قدرتمند ISO Buster شما قادرید اطلاعات دورن DVD & CD هایی را که هنگام کپی سوخته اند و یا بعد از مدتی استفاده ، دیگر CD-ROM شما قادر به خواندن آنها نیست ، دوباره مشاهده کنید و از آنها استفاده نمایید .

این برنامه در تمامی ویندوزها قابل استفاده است . همچنین قادر است تصویرهایی را که شما توسط برنامه های NERO , COLONE , … تهیه کرده این – باز کند . این نرم افزار از قابلیت های بسیار بالای دیگری از جمله کپی CD و نمایش بخشهای پنهان موجود در بعضی CD ها را نیز دارا است .

آخرین نسخه از این نرم افزار را می توانید از سایت سازنده آن دریافت نمایید . برای فعال سازی برنامه و استفاده به صورت نسخه کامل نیز می توانید از کد زیر استفاده کنید :

 

ID:www freeserials.com-795 KXPU101QPRRLX-281A1814-3A58F8F8-E5A29F06-B02C99AD

 

Serial Number : AC1E6EEF-28223C58

 

 

حرفهایی برای خودم

 

 

" حرفهایی برای خودم "

 

چه بسیار حرفها که با خود می اندیشید برای گفتنشان ! آن چنان بسیار بودند که توان گفتنش را در خود نمی دید ... آنچنان دردناک که احساس می کرد با بیان حرفهایش همه را اندوهگین خواهد کرد ... پس سکوت اختیار می کرد ، ولی حال ، چنان به خشم آمده است از درد ... تویی که گویی حرف زدن باعث سبک شدن انسان می شود ، وقتی حرف زدن باعث ناراحتی دیگران می شود ، یا وقتی حرف زدن باعث داغون تر شدن آدم میشه ؟! بازم باید حرف زد ؟ بازم باید گفت ؟ اگه با حرف زدن مشکلات حل شدنی بود ، مسلما ً حرف زده می شد . و تویی که فکر می کنی سارا به دور خودش یه دنیای خاکستری کشیده ، آره ، شاید سارا دور خودش یه دنیای خاکستری می بینه ، ولی سارا ، مینا نیست که هر وقت خواست بیاد از این دنیا بیرون ، شاید دلش نخواد به صدا کمک کنه ! می فهمی چی می گم ؟ شاید اصلا ً نخواد که دنیای خاکستری اطرافش رو نابود کنه ؟! چون براش فرقی نداره ! همه چی تموم شده است ... گذشته ها بر نمی گرده ... حتی اگه خودش بخواد ... به نظر تو اگه دنیای نیستی ها رو تبدیل به دنیای هستی ها کنه ، چه فایده ای می تونه براش داشته باشه ؟ و تویی که میگی می خوام از احساست برام بگی شاید آروم بشی ؟ فکر کردی که من چی باید از احساسم به تو بگم ؟! شقایق ؟ تو به این فکر کرده بودی من باید به تو چی بگم درباره احساسم ؟ من چی می تونم بگم ؟ وقتی نمی تونم احساسم رو تشریح کنم ؟ وقتی حس می کنم با حرف زدن درباره احساس فقط خودم و تو رو ، بیتا و از همه مهمتر « دوست » رو ناراحت می کنم ، برا چی از احساسم بگم ؟ برا چی حرف بزنم ؟ "ع" تو که میگی حرف بزن ، آروم میشی ؟ برا چی ؟ حرف بزنم ، بعد پشیمون بشم از حرف زدنم ؟ وقتی حرف زدن باعث ناراحتی میشه ؟ وقتی باعث دوری بیشتر میشه ؟ بهتره که گفته نشه ؟! فایده ای هم نداره ... حالا اگه باعث میشد که آدم آروم بشه ، شاید ! یه چیزی ... ولی وقتی باعث میشه که آدم بیشتر اعصابش خورد بشه ، وقتی دوباره بخواد فکر کنه ! و تو "م" ، چرا میگی با خاطرات زندگی نکنم ؟ چرا ؟ دلیلی هست ؟ تو این دنیا دیگه چی برام مونده ؟ تو می تونی بگی ؟ "آ" ، من مینا نیستم که بخوام به کمک صدا برم ، من فرق دارم ، آره من با بقیه فرق دارم ... شاید "ع" تو بگی یعنی چی ؟ بگی داری به خودت تلقین می کنی ؟ نه من به خودم تلقین نمی کنم ، فوقش هم تلقین کرده باشم ... کار از کار گذشته ... سارایی که یه عمر با پسرها بزرگ شده ، تمام هم بازی های دوران بچگیش پسرها بودن ، چه توقعی میره مثل یه دختر رفتار کنه ، تا این که "دوست" اومد ، باعث شد که سارا بفهمه اونم یه دختره ، می تونه احساس داشته باشه ، می تونه گریه کنه ، می تونه دوست داشته باشه و دوست داشته بشه ... ولی حالا که "دوست" رفته ، سارا تو یه دنیایی دست و پا میزنه که خودش هم نمی دونه جی جوری باید از این دنیا خارج بشه ، خودشم نمی دونه اصلا ً می خواد از این دنیا خارج بشه یا نه ؟ نمی تونه تصمیم بگیره باید به کدوم دنیا برگرده ، به دنیای قبل از دوست یا بعد از دوست ؟ از وقتی دنیای بعد از دوست رو دیده ، دلش نمی خواد به دنیای قبل از دوست برگرده ، ولی حالا که دوست نیست ، دنیای بعد از دوست رو هم نمی خواد ... تو این برزخ وسط مونده و دست و پا میزنه ... خودش هم هیچی نمی دونه ... نمی تونه تصمیم بگیره ... "م" چرا نباید با خاطرات بمونم ؟ چرا ؟ شاید خاطرات تو همین برزخ است ، همین دنیای وسطی که دارم توش دست و پا می زنم ؟! تو این طور فکر نمی کنی ؟ "آ" تو فکر نمی کنی که من دارم تو دنیای دست و پا می زنم که طوفان شده ، و با هر حرکت من ، حتی سکوت و آرامش من ، این طوفان قطع نمی شه ؟!

تا به حال فکر کردین اگه جای سارا بودین باید چه احساسی می داشتین ؟ بیتا ؟ شقایق ؟ تا به حال فکر کردین ؟ دلم نمی خواد درباره این مطلب نظر بدین ... نمی خوام ... شقایق ؟ چرا فکر می کنی تشریح احساسات می تونه به من کمک بکنه ؟ چرا فکر می کنی ؟ تا اونجایی که دارم می بینم همه چیز برای بیتا و تو داره آروم میشه ... و این خیلی خوبه ... بیتا و شقایق چقدر از زندگی شون رو از دست دادن ؟ آره من خودخواهم که دارم به خودم فکر می کنم ، می دونم ! تو این بازی که شما راه انداختین به جز من ، کدومتون بیشتر لطمه خوردین ؟! ببین بزار بگم ! بزار برا یه بار هم شده بگم ! آره بگم ، مگه چی میشه ؟ دارم منفجر می شم ، به اینجام رسیده ... نمی تونم فریاد بزنم ... دارم خفه میشم تو فریادی که در نمیاد ... می دونم که میدونین ، می دونم ... ولی باید بگم ، من همه چی رو از چشم شما دو تا می بینم ودیدم ، همه چی رو ... من به شما ها اعتماد داشتم ... حالا چی ؟ نمی دونم ... چون چیز مهمی نیست که اعتماد احتیاج داشته باشه ... چیزی نیست که احتیاج داشته باشم ... درباره  "دوست" حرف نزنین ! شاید اون هم تقصیر داشته باشه ... ولی من ! من ! من ! و شاید هم من !!!! ولی این بازی رو کی شروع کرد ؟ هیچ کدوم به من نگفتین ! درسته ؟ شما دوتا میگین "دوست" ؟! می دونم ! اگه دوست هم شروع کرده باشه این بازی رو ، شما چرا ادامه دادین ؟ میشه بدونم ؟!! هزاران سوال بی جواب ... مثل زالو افتاده تو تنم !؟ داره من و می خوره .... نمی خواستم بنویسم ... ولی نوشتم ... "آ" من مینا نیستم که بخوام از این دنیای خاکستری فرار کنم ، حتی به خاطر کمک به صدا ، می دونی ، خودم هم نمی دونم ... سارا فکر می کنه که برفها نباید به درون بیان ، نباید آخرین شعله ها رو خاموش کنن ، نباید ... چون سارا دلیلی برای خاموشی این شعله ها نمی بینه ... سارا هیچی نمی دونه ... همیشه این سارا بوده که تو یه جمع اضافی بوده و هست ... همیشه همین طور بوده ، لا اقل سارا این طور فکر کرده ... مگر غیر از این است ؟ آره ؟ فکر این که یه اضافی هستی بین یه جمع ، همچین احساس خوبی نیست .... شایدم باز اشتباه فکر می کنم ... شاید خودش خواسته تو جمع دیده نشه ، نمی دونه ، در عین حال که می خواد تو یه جمع دیده بشه ، در عین حال دوست نداره که دیده بشه ، در همون حالی که می خواد شناخته بشه ، در همون اندازه هم می خواد ناشناس بمونه ... سارا تو یه دنیایی دست و پا زده که خودش هم نمی دونه می خواد چی کار کنه ؟! شاید فقط وقتی "دوست" اومد می تونست کمی تصمیم بگیره ، ولی حالا بدتر از هر زمان دیگری داره دست و پا می زنه ... در عین حال از یه چیزی تنفر داره ، دلش اون چیز رو می خواد ... در عین حال که دوست داره با بیتا و شقایق باشه ، در عین حال می خواد با اونا نباشه ... خیلی بده که آدم تو یه برزخ این چنینی دست و پا بزنه ... و خودش ندونه میخواد از این برزخ بیاد بیرون یا نه ؟ شاید باز نباید چیزی می نوشتم ، نباید حرف می زدم ... نمی دونم ... حس این که نباید می نوشتم ... در عین حال که میخوام بنویسم ، در عین حال اصلا ً دوست ندارم بنویسم ...

برزخ وحشتناکی است ... بدون این که بدونی می خوایی فرار کنی یا نه ؟ "م" خاطرات بخشی از وجود است ، می تونی اینو درک کنی ؟ می تونی درک کنی که خاطرات تنها چیزی است که شاید باعث موندن شده ، گو این که نباید باشه ؟! و حال چه اصراری بر نبود خاطرات می بینی من نمی دانم ...

      " حرفی نیست ...

                در سکوتم فریاد را نظاره کنید ...

 فریاد در گلو خشکیده است ...

                          حرفی نیست ...

چشمان بی فروغ

          به دنبال کوچکترین روزنه رهایی ...

زبان قاصر از بیان ...

        حرفی نیست ... "

نه ، حرفها بسیارند ... ولی مرا یارای گفتن نیست ... این چنین سخن گفتنم را به فراموشی بسپار ...

تا به حال به این فکر کردی که ممکن است امید داشتن از ناامیدی برای سارا بدتر است ؟ تا به حال فکر کردین که اگه سارا ناامید بود ، اینجا نبود ؟ تا به حال خودتون رو جای سارا گذاشتین ؟ نه نذاشتین ؟ من هم خودم رو جای کس دیگه ای نداشتم ... درسته ... نمیشه این کار رو کرد ... پس چرا فکر می کنین میشه خیلی چیزها رو فراموش کرد ؟ شاید این بازی رو فراموش کنین روزی ، ولی من ؟ به نظر شما ، من هم می تونم همچین بازی رو فراموش کنم ؟ می تونم ؟ بازی که باعث نابودی همه چیز شد ؟! شاید اگه نا امیدی در وجودم پر می زد این چنین دست و پا نمی زدم تو این برزخ ، شاید که بیش از حد معقول امیدوارم ؟! تا به حال به نوع امیدواری فکر کردین ؟ در اوج ناامیدی سوسوی امیدی داری که هنوز تو رو سر پا نگه داشته ؟ با این که می دونی هیچ فایده ای نداره این کورسوی امید ! می دونی خیلی دردناک است وقتی می دونی امیدی که داری بر پایه ی یه ناامیدی بزرگ است ... نمی تونم بیشتر از این شرح بدم ، بلد نیستم ... دیگه باید رفت ، بهتر از سخن کوتاه شود ، سخن کوتاه ...

بدرود ...

سارایی که همیشه بوده و نبوده ، سارایی که وجودش مهم است و نیست ... سارایی که خودشم نمیدونه چی است ، کی است ، چی کار می خواد بکنه ؟! ....

 

جز یاد تو

 

« جز یاد تو »

میرفتی

رو به سمت سرزمینی که در آن عشق محکوم است..

و روی دروازه آن شهر

پرواز را علامت ممنوع زده اند!..

من خواندم

سوسوی ستاره را که باز روی آسمان سبک خیال..میچرخید...

خوابیدیم

و خواب دیدیم

تو و آن ناز نگاهت را

من و آن دل خرابم را

با ساز وصالت دوباره رقصیدیم

و رقص

مست به هوای عاشقی کرد مرا

و اکنون شبم را دلیلی نیست

جز...

یاد تو.......

 

بهشت و جهنم

 

 

 

بهشت و جهنم

 

مردی در عالم رویا فرشته ای را دید که در یک دستش مشعل و در دست دیگرش سطل آبی گرفته بود و در جاده ای روشن و تاریک راه می رفت . مرد جلو رفت و از فرشته پرسید : این مشعل و سطل آب را کجا می بری ؟ فرشته جواب داد : می خواهم با این مشعل بهشت را آتش بزنم و با این سطل آب ، آتش های جهنم را خاموش کنم . آن وقت ببینم چه کسی واقعا ً خدا را دوست دارد .

 

 

نیکی

 

 

@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@@

 

 

 

" فقط یه داستان کوتاه "

 

از ماشین پیاده می شه ، از پل هوایی رد میشه ، می خواد بره دانشگاه ، یه کم کار داره ، می رسه دم در ، طبق معمول با حراست سلام و علیک می کنه . یه خودشیرین . از پله ها میره بالا ، هنوزم تو حیاط یه کم برف از قدیم مونده ولی قدیمی شده و یخ زده است ، یه کم هم زمین یخ زده است . آروم رد میشه ، هیچ وقت از این دوتا ورودی اول نمیره تو ، همیشه از ورودی آخر میره تو ساختمون ، خوشش می آد ، از در وسط اصلا دوست نداره بره . یه کم دانشگاه شلوغ است ، هر چی باشه روز اول این ترم است ، میرسه به پله ها ، فقط مونده که پاش رو بلند کنه و بذاره رو پله ها . پسرها روی پله ها نشستن ؛ سارا می خوره زمین ، همه پسرها هرهر می زنن زیر خنده ، سرش می خوره به پله ها ، کسی اینو ندید . یه کم میگذره ، سارا از جاش تکون نخورد . یکی از پسرها بلند میشه میگه : پا شو دیگه ، ضایع شدی عیب نداره ، بزرگ میشی یادت میره ؛ بقیه هرهر می زنن زیر خنده . ولی سارا بازم از جاش تکون نخورده . یکی دیگه میگه : چه قدر نازنازی ، بچه ننه ، فقط خوردی زمین ها ، بازم این همه خودش رو لوس می کنه . بازم سارا تکون نمیخوره . یکی از حراست آقایون میاد اونجا ، پسرها هنوز دارن متلک بار سارا میکنن و می خندن . حراستی میگه : خانم بلند شین . یه هویی چشمش به خونی می افته که از زیر سر سارا جاری شده ، به پسرها میگه زنگ بزنین اورژانس ! یکی از پسرها میگه : آقا ، خودش رو به موش مردگی زده ، ضایع شده نمی خواد بلند بشه . ( پسرها معمولا ً بد جوری جلوی حراستی ها خودشیرینی می کنند ، کلی با هم رفیق اند . ) آقاهه میگه : مگه نمی بینین که سرش خورده به پله ها ، خون ریزی داره ؟ پسر ها همشون پا میشن نگاه می کنن . یکیشون خیلی آروم گفت : ولی ما اصلا ً ندیده بودیم . حراستی میاد سارا را برمیگردونه ، ولی جای شکستگی نمی بینه ، فقط یه سوراخ کوجولو وسط پیشونی ، جای ِ یه گلوله ....

 

 

" یک اصطلاح "

 

ماژلان : دایرکتوری از وب می باشد که توسط Magellan پرتقالی اختراع شد . این دایرکتوری سایت های مختلف وب را طبقه بندی می کند .

 

" سازگاری با ویندوزهای قدیمی "

 

در Win2000 یک فناوری به نام Application Compatibility Mode وجود دارد . این فناوری در Win2000 محیطی را فراهم می کند که بعضی نرم افزارهای قدیمی تر که روی ویندوزهای 98 & NT اجرا می شدند ولی بر روی Win2000 امکان اجرا شدن نداشتند ، بتوانند اجرا شوند . به این ترتیب امکان انتقال بسیاری از نرم افزارهای ویندوزهای قبلی به 2000 فراهم می شود . برای فعال کردن Application Compatibility Mode باید دستور زیر را اجرا کنید :

Regsvr32 C:Winntapplication\slayeui.dll

در دستور بالا فرض شده است که ویندوز در درایو C و در شاخه Winnt نصب شده است . اگر ویندوز شما در جای دیگری نصب شده است ، باید C:Winnt را به مسیر صحیح ویندوز تغییر دهید .

 

" معرفی دو تا سایت "

 

شعر در ایران

 

شعر آنلاین + گپ زنی + کتاب

 

البته گفته باشم ، من خودم هنوز این دو سایت رو نرفتم ، برا همین نمیدونم هنوزم وجود دارن یا نه ، دیگه شرمنده ...

راستی یه کتاب الکترونیکی درباره سهراب بود ، حیف که لینکش رو ندارم ، این قده خوشگل بود که نگو ، ولی چون من برا کسی فایل EXE سندی نمی کنم ، برای همین برای کسی سند نکردم ، البته برای فانوس و ستاره و پری سند کردم ها ، ولی خب برا بقیه سند نکردم .

آهان تا یادم نرفته ، برو بچ ! یه نموره به خودتون زحمت بدین ، بیایین عضو گروه من تو یاهو بشین ، تازشم من برا هرکی که آدرس میلش رو داشتم ، دعوت نامه My Space و Gazzag رو سند کردم . البته با وضعی که داره پیش میره به احتمال زیاد این دو تا رو هم مثل اورکات می بندن . من میدونم ...

 

تا سلامی دوباره خدا نگهبان

 

* * * * * * * * * * * * *

 

رفتی و ندیدی چه محشر کردم

 

            با اشک تمام کوچه را تر کردم

 

* * * * * * * * * * * * *

 

 

 

لحظه‌ی تصمیم


 

 

 

از هجری و از درد نهانیش مپرس

ز آزرده دلی و خسته جانیش مپرس

پرسی اگر از زندگیش دور از تو

زنده است ، ولی ز زندگانیش مپرس

 

[ هجری تفرشی ]

 

 

- Moment of Decision -

 

She Could almost hear the Prison Door Clanging Shut . Freedom Would Be Gone Forever , Control of Her Own Destiny Gone , Never to Return . Wild Thoughts of Flight Flashed Through her Mind . But She Knew Then Was No Escape . She Turned To The Groom With a Smile & Repeated The Words , “ I Do ” .

Tina Milburn

 

- لحظه ی تصمیم -

 

زن حتی صدای بسته شدن درهای زندان را هم می توانست بشنود . آزادی اش برای ابد از دست می رفت . قدرت تسلط بر سرنوشتش را برای همیشه از دست می داد .

درباره ی فرار ، افکار دیوانه واری به ذهنش راه پیدا کردند . اما می دانست راه گریزی وجود ندارد .

زن لبخند بر لب ، رو به داماد کرد و این کلمات را تکرارکنان گفت : « قبول می کنم . »

 

 

@ قابل توجه دوستان :

مواد تزریقی من از تاریخ 84-2-17 تا 84-2-25 به ترتیب :

 

1-     ترس از تاریکی – سیدنی شلدون

2-     کافه ی نادری – رضا قیصریه

3-     مرگ نقطه ی پایان – آگاتا کریستی

4-     از رویاهایت برایم بگو – سیدنی شلدون ( با چراغ قوه تزریق شده )

5-     ماجرای اسرار آمیز استایلز – آگاتا کریستی

6-     بهترین نقشه های حساب شده – سیدنی شلدون

7-     آسمان به زمین می آید – سیدنی شلدون

8-     قتل در مدوبانک – آگاتا کریستی ( در حال تزریق )

 

@ جک :

روز قیامت ، خدا به مردها می گه : اونایی که زن ذلیل هستن ، برن سمت چپ !

همه می رن سمت ِ چپ ، به جز یه نفر .

بهش می گن : چرا نمی ری اون ور ؟

می گه : خانومم گفت اینجا وایستم .

( ویروس : چیزه ، این آقاهه چقدر حرف گوش کن بوده ، بقیه یاد بگیرن ! جدی گفتم ها ! این جور آقاها کم پیدا می شن ! )

 

@ کسی که تحویلمون نمی گیره ، لااقل خودمون ، خودمون رو تحویل بگیریم .

 

جیگرم !

 

نفسم !

 

عشقم !

 

زندگیم !

 

نازم !

 

خوشگلم !

 

ماهم !

 

فدات شم !

 

بمیرم برات !

 

الهیییییی !

 

دیگه داره دیرم می شه ، بهتره دیگه از جلوی آینه برم کنار !!!!

 

 

 

طرز تهیه نان پوآچا

 

 

http://s9.picofile.com/file/8341480384/HomeCooking.jpg

 

طرز تهیه نان پوآچا

 

مواد لازم

1 لیوان شیر ولرم

1 لیوان آب ولرم

1 لیوان روغن مایع( من نصف لیوان ریختم)

1 عدد خمیر مایه تر(پاکت 42 گرمی است که معادل 13 گرم خمیر مایه خشک فوری است)

1 قاشق مرباخوری شکر

1.5 قاشق مرباخوری نمک

1 عدد تخم مرغ ، سفیده برای خمیر زرده برای روی نان

آرد به مقدار لازم

برای داخل پوآچا پنیر سفید

 

طرز تهیه

مثل همیشه ابتدا خمیر مایه را با آب و شکر مخلوط میکنیم و 10 دقیقه استراحت میدیم (در جای گرم) سپس بجز پنیر تمام مواد را اضافه میکنیم و ورز میدیم (آرد با کنترل ریخته شود به اندازه ای بریزین که خمیر نرم باشد و به دست نچسبد) روی خمیر را میپوشانیم نیم ساعت زمان میدیم . وقتی به عمل آمد و حجمش زیاد شد چانه های کوچکی از خمیر جدا میکنیم. چانه خمیر را باز میکنیم و پنیر سفید را وسط خمیر میذاریم و  و خمیر را میبندیم و شکل گرد باز کرده  چهار برش میزنیم (موقع برش ق,سمت وسط خمیر را برش نمیزنیم) داخل سینی فر میذاریم و زرده تخم مرغ میزنیم قسمت وسط کمی خشخاش و یا کنجد میریزیم.  و میپزیم.

 

نکته: در دستور درجه حرارت فر نوشته نشده است معمولا 180 درجه و زمان حدود 20 تا 30 دقیقه که به حرارت فر شما هم بستگی دارد.

 

منبع: @shirinideser

 

 

 

 

Hungry Heart: Wild Striker

 

 

See the source image 

https://cdn.myanimelist.net/images/anime/12/49655.jpg

Hungry Heart: Wild Striker

 

 

 

نام انیمه: Hungry Heart: Wild Striker

نام انیمه: ハングリーハート Wild Striker

ژانر: Slice of Life, Comedy, Sports, Shounen

تاریخ پخش: پاییز 2002

وضعیت: تمام شده

تعداد قسمت‌ها: 52 قسمت

مدت زمان هر قسمت: 23 دقیقه

منبع: Manga

استودیو: Nippon Animation

کارگردان: Kaburagi Hiro

زیرنویس فارسی و انگلیسی دارد

 

 

لینک‌های مربوط به انیمه

+ تصاویر انیمه: عکس // عکس // عکس // عکس // عکس // عکس

+ لینک دانلود انیمه (MKV, 480P, EN Sub, ~60MB)

+ لینک  دانلود زیرنویس فارسی

+ لینک دانلود انیمه (MP4, DVD, x264, ~130MB)

+ لینک دانلود انیمه (AVI, DVD, ~233MB)

+ لینک فایل تورنت (AVI, DVD, EN Sub, 12GB)

+ لینک فایل تورنت (MKV, x264, 480P, DVD, RAW, 13.7GB)

+ لینک فایل تورنت (MP4, DVD, x264, EN Sub, 6.4GB)

+ لینک فایل تورنت (AVI, DVD, EN Sub, 12GB)

+ اطلاعات بیشتر: سایت // سایت // سایت // سایت // سایت

 

 

خلاصه انیمه (منبع)

داستان از این قراره که کانو کیوسکه مو نارنجی قدرتمند و اندکی خشن، مدتهاست که فوتبال رو کنار گذاشته. این اتفاق بعد از این افتاده که برادر بزرگترش، سیسوکه پس از قهرمانی در مسابقات راهنمایی و دبیرستانی، راهی لیگ ژاپن و سپس باشگاه اث میلان شده … چون دو برادر همیشه با هم بازی می‌کردند و با توجه به استعداد کانو کیوسکه همه انتظار داشتند که او هم مثل برادرش یکی از بازیکنن برتر باشه. این اضطراب و برآورده نکردن انتظارات، موجب شده که کانو کیوسکه از فوتبال زده شده و اون رو رها کنه … بر حسب اتفاق، روزی کانو کیوسکه در حالتی عصبی برای دفاع از پسر بچه ای کوچک مجبور به شکستن سوگندش میشه و توپ رو مثل قدیم‌ها بصورتی شوت می‌کنه که همه متعجب میشند. اینجاست که سر و کله میکی کاپیتان تیم فوتبال دختران دبیرستان پیدا میشه و ازش خواهش می‌کنه که مربیگریشون رو قبول کنه

 

 

 

InuYasha

 

 

https://myanimelist.cdn-dena.com/images/anime/8/20483.jpg

 

InuYasha

 

 

نام انیمه: InuYasha

نام انیمه: Inu Yasha

نام انیمه: 犬夜叉

نام انیمه: اینویاشا

نام انیمه: Inuyasha

ژانر: Action, Comedy, Historical, Demons, Supernatural, Magic, Romance, Shounen

تاریخ پخش: Oct 16, 2000 to Sep 13, 2004

وضعیت: تمام شده

تعداد قسمت‌ها: 167 قسمت (فصل اول)

مدت زمان هر قسمت: 24 دقیقه

منبع: Manga

استودیو: Sunrise

کارگردان: Ikeda Masashi

زیرنویس فارسی و انگلیسی دارد

 

 

 

لینک‌های مربوط به انیمه

+ لینک دانلود انیمه (MKV, 480P, ~77MB, EN Dub)

+ لینک دانلود زیرنویس فارسی

+ اطلاعات بیشتر: سایت // سایت // سایت // سایت

+ تصاویر انیمه: عکس // عکس // عکس

+ لینک فایل تورنت (AVI, DVD, 50GB)

+ لینک فایل تورنت (MKV, 480P, hi10, EN Dub, S01 & S02, 26GB)

+ لینک فایل تورنت (MKV, EN Sub, 10GB, 480P)

+ لینک فایل تورنت (MKV, EN Sub, 47GB)

+ سایت رسمی انیمه

+ تماشای تریلر انیمه

+ خواندن آنلاین مانگا - ترجمه فارسی

+ لینک دانلود مانگا - ترجمه فارسی

+ لینک دانلود انیمه (480P, ~70MB, EN Sub, MKV)

+ لینک دانلود زیرنویس فارسی

+ لینک دانلود زیرنویس فارسی

+ لینک دانلود انیمه (MKV, 576P, DVD, ~250MB, Multi Server)

+ لینک دانلود انیمه (MKV, 480P, ~70MB, Multi Server, Dual Audio)

 

 

 

 

خلاصه انیمه (منبع)

اینویاشا یک نیمه اهریمن است،پدر اینویاشا یک سگ شیطانی و مادرش یک انسان بوده است وی در 500 سال پیش زندگی می کرده و در ابتدا خواسته اش این بوده که به یک اهریمن کامل تبدیل شود اما بعد از آشنا شدن با راهبه ای به نام کیوکو می فهمد که می تواند به وسیله جواهر مقدس(گوهر شیکون)به یک انسان وافعی تبدیل شود او و کیوکو بعد از مدتی عاشق هم میشوند، اما ناراکو که در واقع شخصیت منفی داستان است کاری می کند که کیوکو به اینویاشا خیانت کند و در آخر نیز اینویاشا با تیر مقدس کیوکو به درختی دوخته میشود و به خواب ابدی فرو میرود.

پنجاه سال بعد اینویاشا توسط دختری به نام به نام کاگومه از خواب بیدار می شود و بعد از آن به کمک کاگومه و بقیه دوستانش به دنبال جواهر مقدسمی گردد که حالا تمام تکه هایش در سراسر جهان پخش شده است.

 

 

 

خلاصه داستان (منبع: دنیای انیمه)

داستان پیرامون ماجراهای " اینویاشا" موجودی نیمه شیطانی در عصر فئودال ژاپن و " کاگومه هیگوراشی" دختری نوجوان از عصر مدرن پیش میرود. کاگومه از طریق یک چاه که در نزدیکی معبد محل زندگیشان قرار دارد وارد عصری از تاریخ ژاپن میشود که مملو از شیاطین و هیولاهایی است که همه برای قدرتمند تر شدن نیاز به گوهری جادویی با عنوان " گوهر چهار روح (شیکان)" را دارند که پنجاه سال پیش ناپدید شده است. با ورود کاگومه به این عصر مشخص میشود که گوهر در بدن او بوده است. در اثر یک اشتباه گوهر به هزاران تکه خرد شده و در سرتاسر ژاپن پخش میشود. کاگومه باید با همراهی اینویاشا خرده های گوهر را دوباره جمع کند که در این راه با دوستان و دشمنان مختلفی رو به رو میشوند و ماجراهای گوناگونی را پشت سر میگذارند ....

 

 

 

https://youtu.be/n5f47FVUlrs

 

 

توضیحات من

بالاخره فصل اول رو دیدم.

چقده "سشومارو-ساما" رو دوست دارم!

خیلی جیگر است! خیلی خیلی خیلی.

بخوایی حساب کنی، ناروکو ِ آشغال و عوضی هم، واسه خودش خیلی باحال است.

کاگورا هم خوشگل بید.

کانا هم ناز است.

کیکیو هم خوشگل بیدهااا.

شیپو هم ناز است.

کلا این کار رو دوست دارم.

ترجمه فارسی مانگا، تا جایی که اومده بود، خوندم.

ولی کلا بخوام بگم، کل کار یه ور، "سشومارو-ساما" هم یه ور!

چقده این بشر خوب است!!!!!!!!!!!

قدرت، ابهت، زیبایی ... هی وای من!

 

 

 

 

Yunagi no machi Sakura no kuni

 

 

 

https://myanimelist.cdn-dena.com/images/manga/1/114169.jpg

 

Yunagi no machi Sakura no kuni

 

 

 

نام مانگا: Country of Cherry Blossoms

نام مانگا: Yunagi no machi Sakura no kuni

نام مانگا: Town of Evening Calm

نام مانگا: 夕凪の街 桜の国

ژانر: Drama, Historical, Shounen, Slice Of Life

تاریخ انتشار: 2004

وضعیت: تمام شده

تعداد چپترها: 3 چپتر

نویسنده و هنرمند: Kouno Fumiyo

ناشر: Futabasha

مجله: Manga Action (Futabasha)

ترجمه فارسی و انگلیسی دارد

+ اطلاعات بیشتر: سایت // سایت // سایت // سایت // سایت

+ لینک دانلود مانگا – ترجمه فارسی

+ خواندن آنلاین مانگا – ترجمه انگلیسی

+ خواندن آنلاین مانگا – ترجمه انگلیسی

+ خواندن آنلاین مانگا – ترجمه انگلیسی

 

 

 

 

خلاصه داستان (منبع: دنیای انیمه)

هیروشیما 1955. ده سال پس از اینکه شهر را برق خیره‌کننده‌ای در خود بلعید، هنوز روح یک زن به شدت از انفجاری مهیبی که خانه‌اش را نابود ساخت و زندگیش را برای همیشه تغییر داد بهت‌زده است... یک خانواده اهل هیروشیما تلاش می‌کند تا با مسئله بقای خود بعد از بمباران اتمی شهرشان کنار بیایند. در این میان قهرمان داستان...

این مانگا یکی از مانگا ها منحصر به فرد که حادثه ی تلخ و دردناک هیروشیما رو خوب به صحنه کشیده.

 

 

 

 

اندر احوالات ویروس در این هفته تا به امروز


26 آوریل 2005 

 

 

« اندر احوالات ویروس در این هفته تا به امروز »

 

سلام به همه ی برو بچ! حال و احوالتون چه طوریاس؟ خوبین دیگه! عیدتون هم مبارکا باشه! تعطیلی خوب بود؟!

بعضی وقتها اونقده آدم حرف داره که نمی دونه چی رو بگه، چی رو نگه! بعدشم تصمیم می گیره که اصلا ً نگه! اینطوری بهتر است! مگه نه؟

جمعه ای زد به سرم به مامانم گفتم که : مامان، فردا من می خوام برم دانشگاه! گفت : باشه.

می خواستم برم ببینم چه خبرها است و کیا هستن و کیا نیستن! از قبل عید تاحالا نرفته بودم دانشگاه!

رفتم دانشگاه! اولین مورد این بود که چی داداش! گوشی های 2 تا تلفن رو کنده بودن! واه خاک ِ عالم!

رفتم گروه ببینم باید چی کار می کار کنم! شونصد بار طبقات رو بالا – پایین رفتم برای گرفتن امضا و این حرفها! آخرش امور مالی کارم گره خورد! نمی دونستم باید قبلش برم یه 6500 تومنی واریز کنم براشون به دو تا حساب مختلف! همه ی برگه هام رو گرفتن و کارنامه ام رو هم نگه داشتن ( من کارنامه می خوام )

بعد گفتم بی خیال! یه روز دیگه میام!

می خواستم برم طبقه دوم، که دیدم یکی از بچه ها داره می ره بیرون! دنبالش رفتم، نمی شد داد بزنم اسمش رو که. هیچی تند تند دنبالش رفتم، رفت تو پارکنینگ! دو تا دیگه از بچه ها هم بودن! گفتن می خواییم بریم پارک چیتگر! تو هم می آیی؟ گفتم آره، ولی اگه مامانم بفهمه کلم رو می کنه ها!!!!!!!!!

سوار شدیم و رفتیم! رفتیم پیست دوچرخه سواری خانم ها، دو تا دکه بود برا کرایه دوچرخه! گفتن که تعطیل کردیم، دوچرخه هم نداریم! اینایی رو هم که داریم باید تعمیر بشه! آقا ضایع شدیم رفتیم پی کارمون.

یکی از بچه ها بستی مهمون کرد. ( میوه ای بود من زیاد دوست نداشتم. ) بعد نشستیم رو صندلی های اونجا، یکی گفت بهتره بریم تو پیست، شاید یکی دلش سوخت گذاشت ما سوار شیم. رفتیم تو پیست، کنار مسئولش نشستیم! چه می دونستیم دختره مسئول اونجا تشریف دارن که :D  بعدش کلی هم چرت و پرت گفتیم. هیشکی هم دوچرخه نداد بهمون! از دو تا مدرسه برا اردو اومده بودن! دیگه بماند که تا موقع برگشت به دانشگاه چی کارا کردیم و چی شد :D :D:D

برگشتیم دانشگاه، چون یکی از بچه ها کلاس داشت ساعت 13:30، ما 14:10 رسیدیم دانشگاه! اون دوتای دیگه گفتن می خواییم بریم سینما، فیلم مجرد ها! من هی با خودم گفتم : برم؟ نرم؟ برم؟ نرم؟ آخرش هم رفتم!

وسط راه گفتم زنگ بزنم مامانم بگم دارم میرم سینما! بروبچ گفتن که نگوووووووو

همون موقع مامانم تل زد که ویروس خان کجا تشریف دارین؟ بچه ها هم زودی ضبط رو خاموش کردن که یعنی چی داداش! ما تو دانشگاه بیدیم! گفتم با دو تا از بجه ها هستم! گفت کی میایی؟ گفتم نمی دونم، فعلا می خوام اینجا بمونم. بعدش گفت ناهار خوردی؟ منم  گفتم فقط یه بستنی!

اینجا بخیر گذشت! ( ن) گفت خدا کنه اینجاها تصادف مصادف نکنیم که کارمون زاره! علاوه بر خرج ماشین کلی سوال و جواب برای اینکه شما ها اینجا چی کار می کردین! من تاحالا اون جاها رو ندیده بودم! فقط می دونم از جاهایی رد شدیم که یه فرودگاه نظامی داشت، چون شونصد تا هواپیمای نظامی از بالا سرمون رد شد که بشینه!

 

( این دوست ما تاحالا یه پیکان رو به اوراقی ها سپرده، حالا مونده این پرایده که دستش است! خفن رانندگی میکنه، نمی دونم چرا بروبچ دیگه می ترسن )

 

رفتیم سینما. ( ن ) پول بلیط حساب کرد! شنبه بود و نصفه قیمت. رفتیم تو سالن، فک کنم یه 10 دقیقه ای گذشته بود که فیلم شروع شده بود، وقتی وارد سالن شدیم، اونقده تاریک بود که نگوووووووووو. چشام هیچی نمی دید! هی فکر می کردم الانه که زیر پام خالی شه من بیوفتم رو زمین! ولی بالاخره تونستیم بریم تو یه ردیف بشینیم. از فیلم هیچی نمی گم چون مال نبود! اصلا و ابدا به اسمش نمی اومد! آدم از فیلمی مثل مجرد ها انتظار داره که چیزه باحالی باشه و قابل قبول! ولی اصلا این طوریا نبود! البت یه 5 سالی بود که سینما نرفته بودم ها!

برگشتن هم شونصد بار از پلیس ها می پرسیدیم برای فلان اتوبان کجا بریم! دو بار گم شدیم :D :D :D

اون روز فقط یه نموره ضرر کردم اونم سر موبایل! موبایل ( ن ) باتری خالی کرد ، اون دو تا هم یه 5 دقیقه ای از گوشی این جانب استفاده نمودن!

( قلبم وایستاد، سکته زدم، 5 دقیقه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!! )

راستی یادم افتاد یه چی بگم! قبض تل که اومد، هنوز که هنوزه، بابام هی سرم غر می زنه که آخه ویروس تو چی کار می کنی که این قدر پول تل میاد و این حرفها!

دیگه درباره اتفاقات اون روز هیچی نمی گم که زیادیتون میشه! بقیش واسه خودم :D :D :D :D

 

جونم براتو بگه که امروز، Power سیستم کن فن یکون شد! صبح کله سحر ( ساعت 11:15 گذشته بود ) بیدارم کردن که پاشو دیگه، چقد می خوابی و اینا. با کلی بد بختی پاشدم! داشتم صبحونه می خوردم ( به قول بعضی ها ظهرونه ) بعدش این دلقک دو پا گفت که ویروس کامپیوتر خاموش شد! حالا منم چشام باز نمیشه اومدم پای کامپیوتر، می بینم که بو سوختگی میاد. دکمه پاور رو زدم، روشن نشد! از برق کشیدمش گفتم که پاور سوخته!

عصری هم رفتیم یه 22 هزار تومنی برای این موضو پیاده شدیم! 18 تومن پول خود پاور، 2 تومن پول نصب و اینا. این دلقک هم بالاخره بعد از یه مدت تونست فیلم مورد علاقش رو پیدا کنه که اونم 2 تومن! جمعا ً 22 تومن توپ، پیاده شدیم! یه ماه پیش هم 16 تومن بابت CD-Rom پیاده شده بودیم، چند وقت پیشا هم باز نزدیک 20 تومن پول جوهر این پرینتر!

هی روزگارررررررررررررررررررررررررررررررر. گرونی است دیگه! کاریش نمی شه کرد. بقیه اتفاقات رو هم بی خیال!

 

( معرفی نرم افزار )

ضبط صدای تلفن بر روی رایانه

TRX personal  telephone call recorder

 TRX   یک ضبط کننده صدا از روی خط تلفن برای سیستم عامل های ویندوز است. این برنامه اجازه می دهد تا صدای افراد را روی خط تلفن  یا مودم  ضبط نمایید. اجازه  hold   کردن روی خط تلفن  پخش موسیقی  و پیام نیز  می دهد. برای کاربران خانگی این برانامه  مجانی است و برای استفاده های تجاری 24  دلار  قیمت  دارد. برای نصب آن  که 612  کیلو بایت است  می توانید  به سایت زیر مراجعه کنید.   

www.nch.com.au

* * * * * *

انتخاب زنگهای جذاب برای تلفن همراه

3Gtopia DesK Top  3.0

این برنامه در خود هزاران آهنگ و صدای تلفن و اسکرین سیور جذاب برای تلفن همراه دارد و با نصب آن می توانید تمام این چیزها را روی تلفن همراه خود پیاده کنید. جدیدترین آهنگها نیز با به روز کردن این برنامه از روی اینترنت قابل دسترسی  است و برای کسانی هم که تلفن همراهشان تام رنگی است اسرین سیورهای زیبا قابل دانلود کردن است. حجم برنامه 48 کیلو بایت و کاملا رایگان است که روی تلفن قرار می گیرد برای دریافت این برنامه می واید به سایت زیر مراجعه کنید .

www.3gtopia.com/home.asp

* * * * * *

برای کرک نرم افزار های فوق می توانید به یکی از دو سایت زیر مراجعه کنید.

http://www.anycracks.com/

http://www.crackway.com

* * * * * *

« یه نفری » باز دوباره وبلاگ « شاخه امید » رو آپدیت کرده و بازم مثل دفعه ی پیش یه مطلب کاملا ً درخور تفکر گذاشته! امیدوارم که این مطلب رو از دست ندین.

« فانوس خیال » هم بعد یه قرن آپدیت کرد و بازم نمیدونم چرا وقتی درباره من می نویسه یه چیزی بهم لینک نمیده! نه خداییش جدی میگم فانوسی، چرا وقتی یه تیکه از من می نویسی لینک نمی دی؟

منتظر یه توفان فلسفی ملسفی هم باشین در روزهای آتی از « دنیای گم شده »، اصلا ً توفان فلسفی یعنی چی چی؟

« ضد خاطرات »

نترسید خانوم کوچولو!

ما عادت نداریم بار زندگی مان را

با شانه های کسی قسمت کنیم!

سهم شما از ما

جز شیطنت و شیرینی نیست...

قول درد و پریشانی را

به چاله گورمان داده ایم...

 

زندگی همچون خوابی است، که مرگ، مانند ساعتی، با زنگش، آدم را بیدار می کند. == نم نم

* * * * * *

 

« رمانتیکانه »

گرچه می‌دانم نمی‌آیی ولی هر دم ز شوق

سوی در می‌آیم و هر سو نگاهی می‌کنم

 

 - هدایت طبرستانی -

 


 

 

Mousou Dairinin

 

https://cdn.myanimelist.net/images/anime/7/10240.jpg

Mousou Dairinin

 

 

 

نام انیمه: Mousou Dairinin

نام انیمه: Paranoia Agent

نام انیمه: 妄想代理人

ژانر: Mystery, Dementia, Police, Psychological, Supernatural, Drama, Thriller

تاریخ پخش: زمستنا 2004

وضعیت: تمام شده

تعداد قسمت‌ها: 13 قسمت

مدت زمان هر قسمت: 24 دقیقه

منبع: Original

کارگردان: Kon Satoshi

استودیو: Madhouse

زیرنویس فارسی و انگلیسی دارد

 

 

 

 

لینک‌های مربوط به انیمه

+ لینک دانلود زیرنویس فارسی

+ لینک دانلود انیمه (MKV, 720P, ~90MB)

+ اطلاعات بیشتر: سایت // سایت // سایت // سایت

+ لینک دانلود انیمه (MKV, BD, 720P, EN Sub, ~130MB)

+ لینک دانلود انیمه (MKV, EN Sub, ~230MB)

+ لینک دانلود انیمه (MKV, 720P, BluRay, ~80MB)

+ تصاویر انیمه: عکس // عکس // عکس // عکس // عکس // عکس // عکس

+ لینک فایل تورنت (MKV, 720P, BDRip, x264, RAW, 11.9GB)

+ لینک فایل تورنت (MKV, BD, 720P, EN Sub, 1.8GB)

+ لینک فایل تورنت (MP4, x264, 1080P, RAW, 7.9GB)

+ تماشای تریلر انیمه: لینک // لینک

 

 

 

خلاصه داستان (منبع: دنیای انیمه)

یک کودک مدرسه ابتدایی که به وی لقب " خفاش شونن" یا "تنبل لیل" داده شده بود با این تواناییش، خفاش طلایی، به مردم حمله می‌کرد. اکنون دو کارآگاه در حال تحقیق و تفحص هستند بنابراین می‌توانند این کودک را از حملات بیشتر به مردم بازدارند. اما به زودی به این واقعیت می‌رسند که این موضوع بزرگتر از آن چیزی است که تصورش را می‌کردند.

 

 

خلاصه انیمه (منبع)

یک بچه‌ی دبستانی ملقب به شونن بت (shounen bat) با چوب بیسبال طلایی و خمیده ی خود به افراد مختلف حمله می کند. دو بازرس پلیس مامور بررسی این پرونده شده تا بتوانند مانع از انجام حملات بیشتری از جانب این بچه شوند. اما به زودی آن ها متوجه خواهند شد که این پرونده فراتر از آن چیزی است که آن ها تصورش را می کردند.

 

 

 

https://www.youtube.com/watch?v=QHvcCmrgDbY

توضیحات من درباره‌ی انیمه‌ی Mousou Dairinin

 

وااااییییییییییییییی

تا حالا شش قسمت دیدم! بسی بسیار جذاب.

میشه گفت تا اینجا یه نموره تاریک بوده! راستش نمی‌دونم چرا، ولی چند بار گفتم میشه من هم بیام توی این انیمه!؟

هممم، گرافیک ش رو که نگاه کنی، فکر می‌کنی کم رنگ است.

ولی با حال و هوای خاکستری و تیره‌ی داستان جور در میاد.

لعنتی، قسمت 8 خیلی باحال بود. یه پسر جوان، یه پیرمرد و یه دختر بچه، با همدیگه توی اینترنت آشنا شده بودن. می‌خواستن خودکشی کنن. تا اینجای کار که خیلی راه ها رو تست کردن و شکست خوردن.

البت پسر و پیرمرد وقتی متوجه میشن اون یکی بچه است، سعی کردن جلوش رو بگیرن ...

حالا هم دارن با هم میرن مسافرت.

ولی روش‌های خودکشی رو که نشون داد، دقیقا می‌دونستم چرا با بعضی از روشها مخالفت می کنن.

پریدن جلوی قطار، پریدن از ساختمون بلند ... یه عالمه کثافت کاری داره!

غرق شدن توی وان حمام هم ... خب دختره گفت دوست ندارم لباس هام خیس بشه!

خودشون رو سه تایی دار زدن، ولی شاخه درخت شکست.

یه اتاق یه چی روشن کردن دود کنه و گاز داشته باشه کلی قرص خوردن هم خوردن، اومدن دراز بکشن، بولدوزر اومد ساختمون رو خراب کرد!

یعنی این قسمت برای خودش خیلی حرف داشتتتتتتتتتتتتتتتتتتتت.

قسمت 13 (آخر) رو هم دیدم! چه داستان‌های ترسناکی میسازن بعضی وقت‌ها.

طراحِ مارومی وقتی بچه بوده شخصیتِ شونن بت رو درست کرده.

حالا هر کسی که در تنگنا باشه، شونن بت میاد و اون رو نابود می‌کنه. بهش حمله می‌کنه تا آزاد بشه.

یکی از مقلدهای شونن بت در ایستگاه پلیس کُشته میشه و پلیس‌هایی که شاهد ماجرا بودن، اخراج میشن. چون هیچ کس حرفشون رو باور نمی‌کنه که شونن بت از توی دیوار رد شده.

شونن بت با تخیلِ افراد قوی تر میشه. شکل و ظاهر متفاوتی پیدا می‌کنه.

مردم کلی شایعه درست می‌کنن. هر اتفاق کوچیکی هم بیافته، میگن کار شونن بت بوده! تازه کلی هم بهش اضافه می‌کنن و برای نفر بعدی تعریف می‌کنن.

در کل از این انیمه راضی بودم!

 

 

Mai-HiME

 

See the source image 

Mai-HiME

 

 

نام انیمه: Mai-HiME

نام انیمه: My-Hime

نام انیمه: -HiME

نام انیمه: My Princess

ژانر: Action, Comedy, Fantasy, Magic, Mecha, Romance, School Life

تاریخ پخش: پاییز 2004

وضعیت: تمام شده

تعداد قسمت‌ها: 26 قسمت

مدت زمان هر قسمت: 23 دقیقه

کارگردان: Nagai Tatsuyuki

منبع: Original

استودیو: Sunrise

زیرنویس فارسی و انگلیسی دارد

 

 

لینک‌های مربوط به انیمه

+ لینک دانلود انیمه (MKV, 480P, EN Sub, ~90MB)

+ لینک دانلود انیمه (MKV, 720P, 8bit, BD, EN Sub, ~250MB)

+ تماشای تریلر انیمه

+ لینک دانلود انیمه (MKV, 720P, ~100MB)

+ لینک دانلود زیرنویس فارسی

+ لینک دانلود انیمه (MP4, 720P, BluRay, ~90MB)

+ لینک دانلود زیرنویس فارسی

+ اطلاعات بیشتر: سایت // سایت // سایت // سایت  // سایت

+ لینک دانلود زیرنویس فارسی

+ لینک فایل تورنت (MKV, BD, 720P, EN Sub, 8bit, 6.7GB)

+ لینک فایل تورنت (MKV, R2, EN Sub, 8.6GB)

+ لینک فایل تورنت (MKV, 1080P, BD, x265, RAW, 25GB)

+ تصاویر انیمه: عکس // عکس // عکس // عکس // عکس // عکس

+ لینک فایل تورنت (MKV, x264, BDRip, 960P, PL Sub, 6.5GB)

+ لینک فایل تورنت (MKV, 960P, BluRay, 5GB)

+ لینک فایل تورنت (MP4, 720P, x264, BDrip, RAW, 15GB)

+ لینک فایل تورنت (MKV, 720P, BluRay, EN Sub, 16GB)

+ لینک دانلود زیرنویس فارسی

+ تصاویر انیمه: عکس // عکس // عکس // عکس // عکس // عکس

 

 

 

 

خلاصه  داستان (منبع: دنیای انیمه)

Tokiha Mai  و برادر بیمارش Takumi بورسیه برای ورود به Fuuka Academy دریافت کرده اند. از معبری که در حال عبور هستند تبدیل به صحنه ی مبارزه ای بین دو دختر که به نظر می رسد قدرت های خارق العاده دارند می شوند. این آغاز مشکلات هست زمانی که Mai می فهمد او نیز دارای چنین قدرت ها است ....

 

 

خلاصه انیمه (منبع: دنیای انیمه)

توکیها مای و برادر کوچکتر بیمارش، تاکومی، از طرف آموزشگاه معتبر فوکا برای ادامه تحصیل بورسیه میشه. در راه، لنجی که سوارش هستن دستخوش مبارزه ویرانگر و بی محابایی بین دو با قدرت ماوراء طبیعی قرار میگیره. این تازه شروع دردسرهای مای به عنوان ی که تازه متوجه میشه از موهبت چه قدرتی برخوردار هست، هست! قدرت یک هیمه (HiME)

 

 

https://youtu.be/oJdEM43fIU8

 

توضیحات من درباره‌ی انیمه‌ی Mai-HiME

ببین، همه‌ی 25 قسمت‌ش خوب بود. عالی بود. تراژدی.

اصلا گوله گوله اشک بریزی!

ولی قسمت آخر گند زد به این موضوع!

داستانی که داشت تراژدی مطلق تموم میشد، تبدیل شد به خوش و خرمی!

نهههههههههههههههههههههههههههههههههههههه

نمی‌خوام این طوری همه چی خوش و خرم بشه.

چقدر حیف شد که آخرش همچین شد.

 

 

 

 

شب فراق - سعدی

 

 

 

شب فراق - سعدی

 

شب فراق نخواهم دواج دیبا را

که شب دراز بوَد خوابگاه تنها را

 

ـ سعدی ـ

 

Full Metal Alchemist

 

 

 

Full Metal Alchemist

 

نام انیمه: Full Metal Alchemist

نام انیمه: کیمیاگر تمام فلزی

نام انیمه: Hagane no Renkinjutsushi

نام انیمه: 鋼の錬金術師

ژانر: Action, Magic, Fantasy, Drama, Comedy, Adventure, Shounen

وضعیت: تمام شده

تاریخ پخش: 2003 الی 2004

تعداد قسمت ها: 51 قسمت

زیرنویس فارسی و انگلیسی دارد

تهیه کنندگان: Aniplex, Bones, Mainichi Broadcasting System (MBS), Square Enix Company

 

لینک های مربوط به انیمه

لینک دانلود زیرنویس فارسی

لینک فایل تورنت (AVI – 8.52GB)

لینک فایل تورنت (AVI – TVRip – ITA Sub)

لینک فایل تورنت (AVI – 10.53GB)

لینک فایل تورنت (AVI – 10.52GB)

لینک فایل تورنت (RM – RMVB- 2GB)

لینک فایل تورنت (AVI – EN Dub – 11GB)

لینک فایل تورنت (RMVB – 4GB – EN Dub)

 

داستان

بعد از مرگ مادرشان، آلفونس و ادوارد تلاش میکنند تا با استفاده از دانش ممنوع کیمیاگری او را برگردانند. اما کیمیاگری براساس نظریه داد و ستد یا مبادله برابر عمل می کند و این قانون اساسی در کیمیاگری است یعنی چیزی با ارزش برابر لازم است تا عملیات انجام گیرد و شکستن قوانین نهی شده و تابوی کیمیاگری بهای سنگسنس دارداد یکی از پاهایش را از دست می دهد و آل تمام بدنش را از دست می دهداد توانست روح آل را در داخ یک زره کامل بسیار بزرگ حبس کند که به قیمت از دست دادن بازویش تمام شد. سالها بعد اد (با دو عضو مکانیکی) و آل(که هنوز در آن زره بدام افتاده است) خانه دوران کودکی خود را ترک می کنند، هرکدام از آنها فقط به فکر خوشحالی دیگری است. اد که استعداد ذاتی و مهارب بالایی در کیمیاگری دارد از نظر بین المللی تصدیق می شود و شهرت زیادی بدست می آورد، او بزودی همه جا به «کیمیاگر تمام فلزی» مشهور می شود. هدف اصلی آنها پیدا کردن هرگونه اطلاعاتی درباره سنگ افسانه ای اندیشمند است. با این امید که آن سنگ به آنها اجازه دهد بدنهای قدیمی خود را بدست آورند. تمام امید آنها به آن سنگ اسرار آمیز است که حتی ممکن است وجود نداشته باشد. اما این دو برادر بزودی می فهمند که آنها تنها کسانی نیستند که بدنبال این سنگ قدرتمند می گردند.

 

 

 

عجب!!!

 

 

 

 

http://www.hidoctor.ir/wp-content/uploads/2016/12/khastegari.jpg

 

« عجب!!! »

 

سر جلسه خواستگاری ... بعد از نیم ساعت سکوت!

مادر داماد: ببخشید کبریت دارین؟

خانواده عروس: کبریت؟ کبریت برای چی؟!!

مادر داماد: والا پسرم می خواست سیگار بکشه ...

خانواده عروس: پس داماد سیگاریه ...؟!

مادر داماد: سیگاری که نه ... والا […] خورده؛ بعد از […] سیگار می چسبه ...

خانواده عروس: پس […] هم هست؟!

مادر داماد: الکی که نه والا قمار بازی کرد ... باخت! ما هم […] دادیم بهش که یادش بره!!

خانواده عروس: پس قمار هم بازی می کنه ...؟!

مادر داماد: آره ... دوستاش تو زندان بهش یاد دادن ...

خانواده عروس: پس زندان هم بوده ...؟!

مادر داماد: زندان که نه ... والا معتاد بوده؛ گرفتنش یه کمی بازداشتش کردن ...

خانواده عروس: پس معتادم بوده ...؟!

مادر داماد: آره ... معتاد بود؛ بعد زنش لوش داد ...

خانواده عروس: زنش؟؟؟؟؟؟؟؟!!!!!

 

نتیجه اخلاقی: همیشه موقع خواستگاری رفتن کبریت همراهتون داشته باشین ...!

 

 

 

 

Mahoromatic: Automatic Maiden

 

 

https://cdn.myanimelist.net/images/anime/13/23051.jpg

 

Mahoromatic: Automatic Maiden

 

 

 

نام انیمه: Mahoromatic: Automatic Maiden

نام انیمه: まほろまてぃっく

ژانر: Comedy, Ecchi, Military, Romance, Sci-Fi

تاریخ پخش: پاییز 2001

وضعیت: تمام شده

تعداد قسمت‌ها: 12 قسمت

مدت زمان هر قسمت: 24 دقیقه

منبع: Manga

استودیو: Gainax, Shaft

کارگردان: Yamaga Hiroyuki

زیرنویس فارسی و انگلیسی دارد

 

 

لینک‌های مربوط به انیمه

+ لینک دانلود زیرنویس فارسی

+ لینک دانلود انیمه (MKV, BD, 720P, ~800MB)

+ لینک فایل تورنت (MP4, x264, 1080P, RAW, 13.2GB)

+ لینک فایل تورنت (MKV, 720P, EN Sub, 1.2GB)

+ تصاویر انیمه: عکس // عکس // عکس // عکس // عکس

+ لینک فایل تورنت (MKV, 720P, BDRip, x264, RAW, 14.7GB)

+ لینک فایل تورنت (MKV, BD, 720P, EN Sub, BluRay, 9.8GB)

+ اطلاعات بیشتر: لینک // لینک // لینک // لینک // لینک // لینک

+ لینک فایل تورنت (MKV, 720P, EN Sub, 1.2GB)

+ لینک فایل تورنت (MKV, S01 & S02, BDRip, 1080P, x264, RAW, 56GB)

+ لینک فایل تورنت (MP4, x264, 1080P, RAW, 13GB)

+ تصاویر انیمه: عکس // عکس // عکس // عکس // عکس

+ لینک دانلود انیمه (MKV, BD, 720P, ~750MB)

+ لینک دانلود انیمه (MKV, BD, 720P, ~800MB)

+ لینک فایل تورنت (MKV, BD, 720P, EN Sub, 9.8GB)

+ لینک فایل تورنت (MKV, x264, 720P, BDRip, RAW, 14GB)

+ لینک دانلود انیمه (MP4, BD, 720P, ~90MB)

+ لینک دانلود زیرنویس فارسی

+ لینک فایل تورنت (MKV, BD, 720P, BluRay, EN Sub, 9.8GB)

+ لینک فایل تورنت (MKV, x264, 720P, BDrip, RAW, 14GB)

+ لینک فایل تورنت (MKV, 720P, EN Sub, 1.2GB)

+ لینک فایل تورنت (MKV, 1080P, x264, BDrip, RAW, 56GB)

+ لینک فایل تورنت (MP4, 1080P, x264, RAW, 13GB)

+ لینک دانلود انیمه (MKV, BD, 720P, EN Sub, ~700MB)

 

 

 

خلاصه انیمه (منبع)

وسپر یه سازمان محرمانه ست که با استفاده از اندرویدها “نیمه انسان نیمه ربات” با بیگانگان میجنگند. ماهورو یه اندروید مبارزه که تو هیچ مأموریتی شکست نخورده ودیگه کمکم به آخر عمرش نزدیک میشه، سازمان برای قدردانی از زحماتش بهش یه فرصت انتخاب داد تا بتونه بقیه عمرشو بکاری غیر از مبارزه بگذرونه، ماهورو به عنوان خدمتکار یه پسر مدرسه ای به اسم سوگورو مشغول کار میشه. سوگورو بعد از مرگ پدر مادرش تنها زندگی میکنه و دلیل اینکاره ماهورو رو در ادامه انیمه میبینید ….

 

 

 

 

مردم آزاری درجه یک

 

 

 

« مردم آزاری درجه یک »

 

کوفت کردن مسافرت به همسایه

 

در راستای درسهای مردم آزاری به این بحث مهم در کلاس های مربوطه می رسیم. در آن هنگام که همسایه محترمه به همراه اهل و عیال و مامان ِ گرامیشون می خوان برن سفر، شما هم یه جوری خودتون رو جا کنین تو ماشین اونا، یا یواشکی دنبالشون برین . با ماشین می رن کنار دریا، بگو خب، تو هم از خدا خواسته دنبالشون راه افتادی دیگه. موضوع مهمی که حائز اهمیته این ِ که همسایه محترم و مامانش تو رو نبینن! حالا زن و بچش تو رو دیدن، دیدن ها! فقط این مامانه و آقاهه نبینن! حالا میخواییم چی کار کنیم، یه کم این مسافرت رو کوفتش کنیم براش! حالی و حولی...

در راستای اقدامات امنیتی که با مشقت های فراوان کسب کردین، شروع به انجام عملیات مربوطه می کنید.

خب براتون یه نما از این قضیه رو میگم! فرض کنین که لب ساحل است، یه تخته سنگ بزرگ طوری قرار گرفته که ساحل رو نصف کرده و فقط یه راه عبور وجود داره. به موازات این ساحل، در بالا هم یه همچین وضعیتی است، ولی خب دور از ساحل است.

می رسیم به تشریح فضا:

سمت راست تخته سنگ، خانم همسایه روی ماسه ها دراز کشیده. یه میز پینگ پنگ هم اونجا هست که راکت و توپش هم روی میز است. یک لنگر کشتی هم اونجاست که قدیمی و زنگ زده است و یه طناب بهش وصل است.  در سمت چپ تخته سنگ، پسر همسایه نشسته که داره با شن و ماسه هنرنمایی می کنه و مجسمه سازی! یه اسکله کوچول موچولو هم هست که برای اسکی رو آب است و آقای همسایه این وسایل اسکی رو می زاره روی اون! تا اینجا رو که دارین! از این فشفشه ها هست شبیه موشک است، از اونا هم هست! تازه یه جعبه سیگارت هم داره اونجا!

حالا میریم قسمت بالای ساحل:

سمت چپ، یه دکه است که یه یارویی اونجا وایستاده و ماهی می ده به خورد مسافرا، از اونجا که چشم اینشون از اون چیزی که تصور میشه ضعیف تره و کور تشریف داره، نمی تونه بدون عینک ببینه! جلوی دکه یه بشکه است پر ماهی! یه کم اون ور تر یه جعبه پر از تخم مرغ است! سمت راست این قسمت یه جعبه هستش که پر از تیوپ خراب و سوراخ شده است، یه کم اون ور تر، یه تندیسیه که پسر همسایه مشابه اونو می خواد بسازه! و مقداری میخ به اضافه یه چکش هم اون وسط مسط ها افتاده.

این از تشریح مکان. حالا می خواهیم عملیات شیطانی خود را شروع کنیم. اصلا ً نگران نباشین. مامانه همسایه این ورا نیست، فقط باید حواست به همسایه باشه!

جناب همسایه داره تو آب اسکی می کنه، تو کجایی، سمت راست تخته سنگ! اون طناب مربوط به لنگر کشتی رو بر میداری میری بالای ساحل! یک تیوپ بر می داری، اون میخ و چکش رو هم کش می ری! میری سمت چپ کنار دکه! اون یارو عینکش رو در آورده گذاشته کنار، تو یواشکی عینک رو کش میری، خب اون یاور کور ِ مادرزاد میشه دیگه!

بعدش تیوپی رو که کش رفتی می ذاری توی بشکه ماهی ها (به گمونم مارماهی به خورد مردم میده) بعدش زودی یه تخم مرغ هم کش می ری و میایی پیش خانم همسایه که هنوز خوابه!

تخم مرغ رو با توپ پینگ پنگ جابجا کنید! اصلا ً نگران نباشین، همسایتون خنگ تر از این حرفهاست! هیچی نمی فهمه! همسایه داره میره که یه چیزی کوفت کنه! شما که خوب می دونین چی میخواد کوفت کنه!

زودی می رین سمت چپ تخته سنگ! داشته باشین! با اون چکشه که دارین زودی این چوب اسکی های همسایه رو میخ کوب می کنین به اسکله! بعدش سیگارت رو بر می دارین ؛ اون طنابه رو که قبلا برداشتین باهاش یه تله درست می کنین و وصل می کنین به اون موشک ها! زودی برگردین پیش خانم همسایه!

برین بالا پیش اون تندیس مجسمه! عینک رو بذارین روی صورت مجسمه، اون سیگارت رو هم جاسازی کنین برین عقب وایستین! یه هویی کله مجسمه می افته! اینجا رو داشتین که! یواشکی میرین پیش پسر همسایه! مجسمه ماسه ای اونو با این کله هه عوض کنین! زودی برگردین همونجای قبلی، پیش تندیس!

تشریح اتفاقات:

آقای همسایه کنار دکه است، خب یارو کور است و نمی فهمه چی به خورد مردم میده! تیوپ رو بر می داره، خورد میکنه و درستش می کنه می ده به همسایه! آخ جون! خوردش! داد و هوار با فروشنده! یه معرکه ای که بیا و ببین! اون یارو هم با ماهی تابه می افته به جون ِ آقای همسایه!

آقای همسایه در میره و میاد کنار ساحل! میره سراغ اون موشک ها و یکی رو روشن می کنه! اونقدر کور تشریف دارن که پاشون رو بذارن توی تله! موشک که می ره هوا، آقای همسایه هم میره هوا!!!!!!!!!!!!!!!!

از عصبانیت میاد بره اسکی، پاش رو میکنه تو چوب اسکی ها! قایق که راه می افته به جای این که با چوب اسکی بره تو آب، با مخ میره تو آب، قایق هم نمی بینه که چی شده اونو می بره وسط دریا!

تا اینجای قضیه رو خوب عمل کردین! آقای همسایه کفرش در اومده و شما دارین در پوست خودتون قش و ضعف میرین از ذوق مرگی!

آقای همسایه میره طرف پسرش، از عصبانیت یه لقد جانانه به این مجسمه ی مثلا ً ماسه ای می زنه و دیگه می دونین چی میشه که، دادش می ره هوا! ماسه کجا، سنگ کجا! دراین مرحله پسر همسایه هم از خوشحالی بال بال میزنه!

برای اینکه اعصابش آروم بشه، میره پیش خانومش! با کلی عشوه و ادا اصول خانم رو بیدار می کنه که پینگ پنگ بازی کنه! خانوم از این که بیدارش کردن یه نموره همچین عصبی - خب دارین که اینجا رو – همسایه محترم، راکت رو بر میداره، نه اینکه خیلی حالیش است و خیلی هم تنیس بلده، اون توپه پینگ پنگ رو (بهتره بگیم تخم مرغ رو) می زنه تو صورت خانم! از ترس خودش رو خیس می کنه! حالا خانوم عصبی تر، حالا نزن کی بزن! هیچی دیگه، بعد از یه کتک مفصل از عیال، بی خیال میشه و در کل این مسافرت جانانه کوفتش میشه! خب شما هم که از خوشحالی در پوست خود نمی گنجین!

تا باشد بدین مردم آزاری ها! کلاس امروز تموم شد! می توانید امتحان کنید و مطمئن باشید که صددرصد جواب مثبت می دهد و شما یک مدال طلا در المپیک همسایه آزاری دریافت می کنید و یک لوح تقدیر به نشانه زحمات بی شمار شما در راستای همکاری با  سازمان کوفت کردن مسافرت به همسایه!

تا کلاسی دیگر بدرود.

 

 

نوشته شده توسط ویروس – مورخ 23 فروردین 1384

 

 

 

خدایا! بهت التماس می کنم....

 

« خدایا! بهت التماس می کنم.... »

 

ببین، کسی مجبور نیست این متن منو بخونه! بذا از همین اول گفته باشم! مجبور نیستی بخونی! برای خودم نوشتم، پس...... هیچی ولش کن...  با تشکر: ویروس

 

همیشه این حرف اول است که شروعش سخته! این سلام اول است که باید یه طوری باشه که بشه ادامه داد. چقدر تایپ کنم و ولی زود پاک کنم ؟ چقدر فایل رو ذخیره کنم و بعد از چند دقیقه برم کل اون فایل رو پاک کنم!؟

می دونم خیلی وقته که دیگه نیستی! می دونم خیلی وقته که رفتی! می دونم دیگه نیستی که ببینی... حتی می دونم اون دو تا پست آخر توی "اشک مهتاب" رو ندیدی! اونا رو فقط برای تو نوشته بودم! ولی فقط فکر کنم یکی دو نفر دیده باشن! بعدشم که باز اون وبلاگ رو حذف کردم.

 

خداجونم! فقط و فقط یه بار! فقط و فقط یه بار! التماس می کنم که فقط و فقط برای یک بار، قسم می خورم، فقط یه فرصت دیگه! قول میدم که دیگه همچین فرصتی نخوام! قسم می خورم! خدا جونم! می دونم خلاف طبیعت است، می دونم قانون زندگی تمام دنیا به هم می ریزه، می دونم من لیاقت همچین چیزی رو ندارم! ولی فقط فقط برای اولین و آخرین بار ؛ فقط همین یه بار! مگه همش چقدر می خوام ؟ فقط یک سال و پنج ماه و  21 روز! فقط همین قدر! فقط همین قدر بتونم به عقب برگردم! نه بیشتر! تورو خداااااااااااااااااااااااااااااااااا

اولش میخواستم که یک سال و دو ماه و 21 روز باشه، ولی دیدم باز هیچ فرقی نداره برا من!

خداجونم! به کی قسم ِ ت بدم ؟ به حضرت محمد (ص)، به فاطمه ی زهرا (س) ؟ می دونم لیاقت ندارم! می دونم هیچم! می دونم.....................

فقط و فقط همین یه بار!

 

خیلی سعی کردم که شعری اینجا نذارم، حرفی نزنم که اگه یه وقت عزیز ترینم اومد و خوند، ناراحت بشه! آره عزیز ِ دل ِ من! هنوزم مواظبم که چیزی ننویسم که تو ناراحت بشی!

قول می دم که همون شلوغت باشم! قول میدم که هرچی گفتی گوش بدم! قسم می خورم دیگه حتی ننویسم! تو رو خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

هرکاری بگی می کنم، قول می دم به خاطر تو، موهام رو دیگه تیفوسی نزنم، کاری نکنم که تو دوست نداری، قول می دم طرف سیاست نرم! قول مردونه! به خدا قول می دم! اگه خدا دوباره بهم فرصت داد،قول میدم!

مواظبم! هر چی بگی گوش می کنم تا تنهام نذاری! قول می دم همه ی نمره هام بالای 17 باشه، قول میدم درس بخونم، قول میدم دختر خوبی باشم، شلوغ ِ خوبی باشم!

 

ای خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

فقط و فقط یه سال و 5 ماه و 21 روز! فقط همین! نه بیشتر! قول می دم این دفعه کاری نکنم که پشیمون بشم! قول میدم که خوب باشم، قول میدم!

 

چقدر دیگه بریزم تو خودم ؟ تو یه هفته فکر می کردم که می تونم ازت متنفر بشم، می تونم تو رو فراموش کنم، می تونم همه رو فراموش کنم! ها ها ها! یه سال و 2 ماه و 21 روز گذشت و من هیچی فراموش نکردم! هیچی....

فکر می کردم شاید دیگه دوستت نداشته باشم ولی دیدم که هنوزم عاشقم..... به خدا سخت عاشقم.......... آره من خودخواهم که تو رو برا خودم می خوام، عشق تو رو فقط و فقط برای خودم می خوام. به خدا قول می دم حرف گوش کنم! دلم خیلی تنگه! می دونی چند بار گوشی رو برداشتم و شماره ات رو گرفتم و قطع کردم، حتی نذاشتم که زنگ بخوره! شبا که میام آنلاین میشم میرم تو اون آی دی خوشلگه که مال ِ خود ِ خودته! می بینم که مثل همیشه نیستی! همینجوری نگات می کنم! جرات ندارم حتی برات آف بذارم، می ترسم ناراحت بشی!

 

مهربون من! چقدر جلو خودم و بگیرم و ساکت بمونم ؟ چقدر خودسانسوری کنم ؟!

عشق و رسوایی دو یار هم دم اند

          پس چه ترسد عاشق از رسوا شدن

میل تاریکی نکن، مهتاب باش

           قطرگی تا کی ؟ خوشا دریا شدن

 

خدایا التماست می کنم، به خون امام حسین (ع) قسم ِ ت می دم! فقط و فقط برا همین یه بار، فقط همین یه بار زمان رو برگردون! التماست می کنم...

 

می دونی، خیلی دلم برات تنگ شده ؟ می دونم که می دونی! بغضی تو گلوم است که هر آن ممکن است منفجر بشه! من هیچ وقت نمی تونم ناراحتی ت رو ببینم! هیچ وقت نمی تونم! تحمل صدای ناراحتت رو ندارم، تحمل این که تو ناراحت باشی............................. عزیز ِ دل ِ من! مهربون من! تمام زندگی من! گذشته و حال و آینده من!

چقدر پشیمونم از این که اون روز بهت نگفتم " منم با خودت ببر "، اگه گفته بودم، اگه فقط گفته بودم، چرا اون روز لال شده بودم ؟ می دونی چقدر دلم برای شبایی که با صدای تو می خوابیدم تنگ شده!

 

خداجونم، بهت التماس می کنم، دیگه طاقت ندارم، دیگه نمی تونم، التماست می کنم. یا بذار برا همیشه برم، یا این که برگردم به عقب! می دونم که زیادی می خوام، می دونم که لیاقت هیچی رو ندارم!

 

این متنی رو که الان این زیر می ذارم، 12 اسفند 83 نوشتم گذاشتم تو "اشک مهتاب"، ولی خب می دونم بازم نخوندی، میدونم حالا هم نیستی که بخونی! ولی بازم می ذارم، فقط و فقط برای تو.

 

« دلم می خواد گریه کنم »

 

چقدر دوست دارم الان گریه کنم، حالم خیلی بده، بد جوری ریختم به هم، بر عکس ظاهرم که الان داره نشون بده که من خیلی سرحالم، داغونم، الان هم بیشتر داغون شدم ؛ دنبال یه سری مطلب تو CD های قدیم می گشتم، نظراتی رو که برام گذاشته بودی رو خوندم، دیوونه شدم... می دونی چقدر دوست دارم الان بهت زنگ بزنم... می دونی چند وقته ازت هیچ خبری ندارم، منم دل دارم... خیلی دلم برات تنگ شده، مگه مهم است دیگران چه فکری می کنن! نه، مهم نیست... بد جوری دلم هوات رو کرده... خیلی دلم میخواد پیشت باشم، مثل قدیم ها، شب ها با صدای تو بخوابم... فقط با صدای تو... فقط منتظر تو بمونم... میدونم دنیا این قدر رحم نداشت که بذاره این طوری ادامه پیدا کنه، ولی من نمی تونم فراموش کنم... خیلی وقت بود که خیال بافی نکرده بودم، یعنی جلو خودم رو گرفته بودم، چون تا در مورد تو خیال بافی می کردم، چند روز ِ بعدش یه اتفاقی می افتاد که بیشتر از هر زمان دیگه ای داغونم می کرد. ولی باز از چند روز پیشا شروع کردم به خیال بافی در مورد تو! فقط تو! می دونی نشد کسی جای تو رو بگیره، شاید خودم واقعا ً نمی خواستم و نمی خوام. بدون تو من هیچم... حالا هر کسی هر چی می خواد فکر کنه، اون قدر زده به سرم که برام مهم نیست بیتا و شقایق محلم نزارن، هرچی باشه این اتفاق تقصیر اونا بود، هر چند تو بخوایی از شقایق دفاع کنی و همه تقصیرها رو به گردن خودت بندازی... عزیز ِ دل ِ من، مهربون من، خودت گفتی میتونم ازت خبر داشته باشم، ولی می دونی چند وقته هیچ خبری ازت ندارم. میدونی چند روز پیشا اونقدر دیوونه شده بودم که می خواستم بهت زنگ بزنم، می دونی چون میدونم از دستم ناراحت میشی بهت زنگ نمی زنم. خودتم می دونی که چقدر دیوونتم... مهربون من، نازنین من، عزیز دل من! بزار هر چی می خوام برات بگم، چقدر این حرفها رو بریزم تو خودم ؟ چقدر حرفها دارم که باهات بزنم... میدونم نازنینم، می دونم، تو همه چی رو از قبل گفته بودی، خودت هم می دونی موضوع سر جدایی نیست، خودت هم میدونی... مهربونم، عزیز دلم، نازنینم، هنوزم که هنوزه دوستت دارم، هنوزم که هنوزه دلم برات پر می کشه، اگه فقط اون قدرت سارا رو داشتم، یادته ؟ اگه فقط اون قدرت سارا رو داشتم... می بینی، یادت میاد ؟ اون موقع هم سارا به محبوبش نرسید، شاید چون حس ششم قویی داره، ولی دلیلش رو که یادت است، اون نوشته ای نبود که به این زودی ها فراموش بشه!

امروز تولد وبلاگم است، این نه، اون جدیده، نمیدونم چرا دوباره این جا رو راه انداختم. می دونی چقدر جلو خودم رو میگیرم که نرم سراغ اون CD ها و اون فایلها ؟ همونایی که خودت هم داری، البته اگه هنوز نگهشون داشته باشی! چند بار از خودم پرسیدم یعنی ممکن است اونا رو انداخته باشه دور ؟ بعد میگم: نه غیر ممکن است، امکان نداره... چند بار که با اون سی دی ها کار داشتم، نشستم یه چیزایی خوندم، نوشتهای من و تو، گریه کردم، الانم بغض گلوم رو گرفته، نگاه کن، فقط با خوندن نظرهای قدیمی تو! خیلی دوستت دارم، هنوزم خیلی دوستت دارم... دوستت دارم... دوستت دارم... دوستت دارم... دوستت دارم... نمی تونم خودم رو کنترل کنم! باید بگم... چقدر از بعضی اتفاقات گذشته پشیمونم، چرا اون روز بهت نگفتم منم با خودت ببر ؟! اگه گفته بودم شاید... همیشه خودم رو سرزنش می کنم میگم چرا بهت نگفتم که منم با خودت ببری ؟! نازنین من، عزیز دل من، مهربون من! با تمام وجودم دوستت دارم... خیلی دلم برات تنگ شده، همش با خودم میگم الان داره چی کار می کنه ؟ حالش خوبه ؟ الان کجاست ؟ ای خدااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

کاش لااقل یه پرنده بودم که می تونستم پرواز کنم و بیام پیشت. چقدر دوست دارم اسمت رو فریاد بزنم، شاید بشنوی، شاید که بگی حالت خوبه، شاید بگی حالت خوبه...

عزیز دلم، نازنین من، مهربونم... خیلی دوستت دارم... خیلی دوستت دارم... هنوزم دوستت دارم... می دونی که دوستت هم خواهم داشت... با هر اتفاقی....

منو ببخش به خاطر این حرفها!

" شلوغ ِ تو "

 

 

" صدای باران را می شنوی ؟ "

 

منتظر نباش که شبی بشنوی

از این دلبستگی های ساده، دل بریده ام!

که عزیز بارانی ام را،

در جاده ای جا گذاشتم!

یا در آسمان، به ستاره ی دیگری سلام کردم!

توقعی از تو ندارم!

اگر دوست نداری،

در همان دامنه ی دور دریا بمان!

هر جور تو راحتی! باران زده ی من!

همین سوسوی تو

از آن سوی پرده ی دوری

برای روشن کردن اتاق تنهاییم کافیست!

من که این جا کاری نمی کنم!

فقط گهگاه

گمان دوست داشتنت را در دفترم حک می کنم!

همین!

این کار هم که نور نمی خواهد!

می دانم که به حرفهایم می خندی!

حالا هنوز هم وقتی به تو فکر می کنم

باران می آید!

صدای باران را می شنوی ؟!

 

 

نه شمشیر مارس ( خدای جنگ )، و نه آتش نابهنگام جنگ، نمی توانند یادگار جاودان خاطره ی تو را بسوزانند. " شکسپیر "

 

حرف پایانی: می دونم این پست باعث میشه دو سه نفری از دوستام خیلی از دستم ناراحت بشن، دیگه حتی باهام حرف هم نزنن! ولی دیگه نمی تونستم چیزی نگم..........داغونم..... دلم میخواد نباشم! حتی لیاقت مردن هم ندارم!

 

 

نوشته شده توسط ویروس – مورخ 21 فروردین 1384

 

Area 88 (TV)

 

 

https://cdn.myanimelist.net/images/anime/9/75571.jpg

Area 88 (TV)

 

نام انیمه: Area 88 (TV)

نام انیمه: Area 88

نام انیمه: Area 88 (2004)

نام انیمه: エリア88

ژانر: Action, Drama, Military, Romance, Shounen

تاریخ پخش: زمستان 2004

وضعیت: تمام شده

تعداد قسمت‌ها: 12 قسمت

مدت زمان هر قسمت: 25 دقیقه

کارگردان: Imakake Isamu

منبع: Manga

استودیو: Group TAC

زیرنویس فارسی و انگلیسی دارد

 

 

 

لینک‌های مربوط به انیمه

+ لینک فایل تورنت (AVI, RAW, 2.1GB)

+ لینک فایل تورنت (MP4, EN Dub, 5.3GB)

+ اطلاعات بیشتر: لینک // لینک // لینک // لینک

+ لینک دانلود انیمه (MKV, 720P, ~120MB)

+ لینک دانلود زیرنویس فارسی

+ لینک دانلود انیمه (MKV, Dual Audio, ~200MB)

+ لینک دانلود زیرنویس فارسی

+ لینک دانلود انیمه (MP4, EN Dub, ~100MB)

+ تصاویر انیمه: عکس // عکس // عکس // عکس

 

 

 

خلاصه داستان (منبع: دنیای انیمه)

کازاما شین که یکی از خلبانان آموزشی زبده و با لیاقت شرکت هواپیمایی خصوصی یاماتو ژاپن است همراه با دوست صمیمی خود به ملا قات رئیس این شرکت میرود در این بین او دختر زیبای رئیس را که اسم او ریوکو است ملاقات میکند و در همان لحظه اول عاشق او میشود این دو طی ملاقات های بعدی تصمیم به ازدواج می گیرند واین موضوع را در یک کافه به اطلاع دوستش میرساند ولی دوست او نیز که به دختر رئیس دل بسته تا از طریق او شرکت پدرش را تصاحب کند طی یک توطئه کازاما را به امضای قراردادی مجبور میکند که طی آن او باید به مدت سه سال به عنوان خلبان جنگنده برای پادشاهی اسلان که در گیر جنگ است خدمت کند شین که از این کار شوکه شده هر طوری که شده مشکلات را پشت سر میگذارد تا به محبوب خود برسد و به ژاپن برگردد ...

 





Area 88 (TV)

 

 

https://cdn.myanimelist.net/images/anime/9/75571.jpg

Area 88 (TV)

 

نام انیمه: Area 88 (TV)

نام انیمه: Area 88

نام انیمه: Area 88 (2004)

نام انیمه: エリア88

ژانر: Action, Drama, Military, Romance, Shounen

تاریخ پخش: زمستان 2004

وضعیت: تمام شده

تعداد قسمت‌ها: 12 قسمت

مدت زمان هر قسمت: 25 دقیقه

کارگردان: Imakake Isamu

منبع: Manga

استودیو: Group TAC

زیرنویس فارسی و انگلیسی دارد

 

 

 

لینک‌های مربوط به انیمه

+ لینک فایل تورنت (AVI, RAW, 2.1GB)

+ لینک فایل تورنت (MP4, EN Dub, 5.3GB)

+ اطلاعات بیشتر: لینک // لینک // لینک // لینک

+ لینک دانلود انیمه (MKV, 720P, ~120MB)

+ لینک دانلود زیرنویس فارسی

+ لینک دانلود انیمه (MKV, Dual Audio, ~200MB)

+ لینک دانلود زیرنویس فارسی

+ لینک دانلود انیمه (MP4, EN Dub, ~100MB)

+ تصاویر انیمه: عکس // عکس // عکس // عکس

 

 

 

خلاصه داستان (منبع: دنیای انیمه)

کازاما شین که یکی از خلبانان آموزشی زبده و با لیاقت شرکت هواپیمایی خصوصی یاماتو ژاپن است همراه با دوست صمیمی خود به ملا قات رئیس این شرکت میرود در این بین او دختر زیبای رئیس را که اسم او ریوکو است ملاقات میکند و در همان لحظه اول عاشق او میشود این دو طی ملاقات های بعدی تصمیم به ازدواج می گیرند واین موضوع را در یک کافه به اطلاع دوستش میرساند ولی دوست او نیز که به دختر رئیس دل بسته تا از طریق او شرکت پدرش را تصاحب کند طی یک توطئه کازاما را به امضای قراردادی مجبور میکند که طی آن او باید به مدت سه سال به عنوان خلبان جنگنده برای پادشاهی اسلان که در گیر جنگ است خدمت کند شین که از این کار شوکه شده هر طوری که شده مشکلات را پشت سر میگذارد تا به محبوب خود برسد و به ژاپن برگردد ...