جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

قلبم را به تو هدیه می‌کنم - ماری هیگینز کلارک

 

 

کتاب قلبم را به تو هدیه می کنم اثر مری هیگینز کلارک | ایران کتاب 

قلبم را به تو هدیه می‌کنم - ماری هیگینز کلارک

 

 

 

نام کتاب: قلبم را به تو هدیه می‌کنم

نام اصلی کتاب: Just Take  My Heart

نویسنده: ماری هیگینز کلارک (Mary Higgins Clark)

مترجم: لیلی امیری شایسته

ناشر: انتشارات لیوسا

نوبت چاپ: چاپ اول - 1391

تعداد صفحات: 440 صفحه

+ خرید اینترنتی کتاب: لینک // لینک

+ اطلاعات بیشتر: سایت // سایت // سایت

 

 


 

پشت جلد

پس از این که ناتالی رینز، ستاره‌ی معروف برادوی، در منزلش واقع در کلاستر نیوجرسی به ضرب گلوله به قتل می‌رسد، همسرش گرگ آلدریچ، به این دلیل که آن دو در آستانه‌ی جدایی بودند، مظنون اصلی این قتل شناخته می‌شود.

دو سال بعد با شهادت جیمی ایستن، مجرم سابقه دار، که ادعا می‌کند آلدریچ می‌خواسته او را اجیر کند تا ناتالی را به قتل برساند، آلدریچ به قتل همسررش متهم می‌شود.

معاون دادستان، امیلی والس سی و دو ساله، پرونده این قتل را به عهده می‌گیرد؛ اما تد وسلی، رئیس امیلی به او هشدار می‌دهد این پرونده مسائل خصوصی زندگی او را نیز برملا خواهد کرد.

در این بین، امیلی نمی‌داند که جان خودش هم در خطر است...

 

 



زندگی دوباره – ماری هیگینز کلارک

 

 

 

 

زندگی دوباره – ماری هیگینز کلارک

 

نام کتاب: زندگی دوباره

نام اصلی کتاب: The Second Time Around

نویسنده: ماری هیگینز کلارک (Mary Higgins Clark)

مترجم: مهین قهرمان

ناشر: نشر پیکان

نوبت چاپ: چاپ اول - 1391

تعداد صفحات:  218 صفحه

+ اطلاعات بیشتر: سایت // سایت // سایت

 

پشت جلد

وقتی خبر سقوط هواپیمای نیکولاس اسپنسر و ناپدید شدن او و پیدا نشدن جسدش در تمام رسانه‌های عمومی به چاپ رسید، بسیاری شگفت زده شدند.

نیکولاس اسپنسر بنیان‌گذار و سهام‌دار اصلی یک شرکت بزرگ و معروف تحقیقاتی درباره‌ی بیماری سرطان بود.

چرا می‌بایست نیکولاس اسپنسر پس از سال‌ها تحقیق و تلاش وقتی سرانجام موفق به یافتن واکسن ضد سرطان شد، با اختلاس میلیون‌ها دلار سرمایه‌ی سهام‌داران و کارکنان شرکتش به ناگهان ناپدید شود؟

چرا مردی که در تمام عمرش در چشم همه مردی نیکونام و خیّر و حامی فقرا شناخته شده بود باید دست به اختلاس زند؟

علت ناپدید شدنش چه بود؟

آیا حقیقتاً در سقوط هواپیما کشته شده بود؟

آیا کسی یا کسانی او را کشته‌اند؟

واقعیت چه بود؟

خانم مارسیا (کارلی) دی‌کارلو، گزارشگر مجله‌ای معروف مأمور شد تا واقعیت را دریافته و به چاپ برساند.

 

 

 

در دل شهر - ماری هیگینز کلارک

 

 

 

 

 

در دل شهر - ماری هیگینز کلارک

 

نام کتاب: در دل شهر

نام اصلی کتاب: All Around the Town

نویسنده: ماری هیگینز کلارک (Mary Higgins Clark)

مترجم: احمد حجاران

ناشر: انتشارات لیوسا

تعداد صفحات: 471 صفحه

نوبت چاپ: چاپ چهارم – 1388

+ خرید اینترنتی کتاب // خرید اینترنتی کتاب

+ اطلاعات بیشتر: لینک // لینک

 

 

 

 

خلاصه داستان اسپویل دار توسط من

 

لاری چهار ساله، توسط دیک و اوپال زوج مشکل دار از جلوی خونه دزدیده میشه.

دیک خواننده راک است. ولی موفقیتی نداره.

یه منحرف بچه باز است.

دو سال تمام لاری رو پیش خودشون نگه داشتن.

و هر روز دیک به لاری تجاوز می کرده.

طوری توو مغز لاری حک کرده که هر اشتباهی، تنبیه بدی داره.

دیک یه بار جلوی چشم لاری، جوجه مورد علاقه لاری که خودش بزرگ کرده رو سر می بُره.

و به لاری هشدار میده، اگه در مورد ما به کسی حرف بزنی، همین طوری کُشته میشی.

حالا بعد از دو سال یه سفر رفتن.

توو یه رستوران، متصدی باجه، متوجه حالت عجیب لاری میشه.

دیک و اوپال احساس می کنن ممکن است لو بره.

لاری رو کنار یه مدرسه ول می کنن ...

بعد از دو سال، لاری به خونه بر می گرده ...

ولی دیگه اون لاری قبل نیست.

 

چندین سال گذشته.

لاری بزرگ شده. دانشجو است.

خواهرش سارا، دستیار دادستان است و کاملا موفق.

در یک حادثه رانندگی، پدر و مادر لاری کُشته میشن.

و حالا لاری به مرز جنون رسیده.

خاطرات دو سال گم شدن ش، مدفون شده بود.

کم کم داره خودش رو نشون میده ...

سارا سعی می کنه لاری و پیش روانپزشک ببره.

 

لاری دچار بیماری چند شخصیتی شده!

چهار شخصیت متفاوت!

برای محافظت ازش درست شده.

 

لاری به قتل استاد دانشگاه متهم میشه ...

خودش نمی دونه چی کار کرده.

ولی مدارک علیه ش است.

اعتراف دروغ می کنه.

 

دیک و اوپال هر چند وقت یه بار براش پیغام می فرستن.

مغز لاری یادش میاد.

ترس شدید!

سکوت!

مرز جنون!

 

 

پ.ن: تا حالا هر چی از این نویسنده خوندم، بسیار بسیار راضی بودم. تم جنایی که داره، روانشناسی که هست. کلا کارهاش خوب است.

 

 

الان کجایی؟ - ماری هیگینز کلارک

 

 

 

 

 

 

 

الان کجایی؟ - ماری هیگینز کلارک

 

 

 

نام کتاب: الان کجایی؟

نام اصلی کتاب: Where Are You Now?

نویسنده: ماری هیگینز کلارک (Mary Higgins Clark)

ناشر: انتشارات لیوسا

نوبت چاپ: چاپ اول - 1388

تعداد صفحات: 376 صفحه

+ خرید اینترنتی کتاب: لینک // لینک

+ اطلاعات بیشتر: سایت // سایت

 

 

 

پشت جلد

ده سال از روزی که کوین مکنزی (مک) ناپدید شده، گذشته است.

مک که تازه فارغ التحصیل شده و در دانشکده ی حقوق دوک ثبت نام کرده بود، یک روز آپارتمانش را ترک کرده و از آن به بعد دیگر هرگز کسی او را ندیده است.

مک هر سال در روز مادر به مادرش تلفن می زند و هر بار به او اطمینان خاطر می دهد که حالش خوب است ولی به سوال های مادرش پاسخ نمی دهد و گوشی را می گذارد.

حتی وقتی پدرش در واقعه ی یازدهم سپتامبر کشته می شود، او به خانه بر نمی گردد.

کارولین، خواهر مک، که حالا بیست و شش ساله است و دو واقعه ی غم انگیز در خانواده اش داشته - ناپدید شدن برادرش و فقدان پدرش - حالا متوجه شده است که نه او و نه مادرش تا مک را پیدا نکنند، قادر نخواهند بود با زندگی شان کنار بیایند.

بنابراین تصمیم می گیرد هر طور شده پی ببرد چه بلایی سر مک آمده و چرا او خودش را از آنها پنهان کرده است.

ولی در حین این جستجو ...

 

 

 

 

 

در خیابانی که تو زندگی می کنی - ماری هیگینز کلارک

 


 

 

در خیابانی که تو زندگی می کنی - ماری هیگینز کلارک

 

 

نام کتاب: در خیابانی که تو زندگی می کنی

نام اصلی کتاب: On The Street Where You Live.

نویسنده: ماری هیگینز کلارک

Mary Higgins Clark

مترجم: نفیسه معتکف

ناشر: انتشارات لیوسا

نوبت چاپ: چاپ سوم - 1388

تعداد صفحات: 410 صفحه

+ لینک دانلود کتاب: لینک // لینک // لینک  // لینک // لینک

+ خرید اینترنتی کتاب: سایت // سایت

+ اطلاعات بیشتر در مورد کتاب

 

 

پشت جلد

زنی جوان در پی کشف دو قتلی است که با هم ارتباط دارند، در حالی که فاصله زمانی آن ها بیش از یک صد سال است.

امیلی، وکیل جنایی، بعد از طلاق تصمیم می گیرد شغل خود را عوض کند و در مانهاتان به کار وکالت بپردازد.

سپس خانه ی نیاکانش را می خرد.

هنگام بازسازی خانه، زمانی که حیاط را برای ساختن استخر خاکبرداری می کردند، اسکلت دختری جوان پیدا می شود و امیلی از سر کنجکاوی شروع به تحقیق می کند.

او که وجودش تهدیدی برای قاتل به شمار می رود، جانش به خطر می افتد ...

 

 

 

 

خلاصه کتاب (منبع)

در ابتدای کتاب با یه قاتل آشنا می شیم که بعد از پیدا کردن دفترچه خاطرات قاتلی دیگر هر روز این خاطرات رو خونده و سعی می کنه که با کشتن 3 زن ، شخصا این خاطرات رو تجربه کنه، به راحتی 2 زن رو به قتل رسونده و زن سومی که قاتل به دنبال کشتنشه ، امیلی 23 ساله است که زنی طلاق گرفته و وکیل مدافع جنایی است که بعد از طلاقش اقدام  به خرید خانه آبا و اجدادیش که یک خانه ویکتوریایی است کرده و ...

 

 

قسمت هایی از کتاب (منبع)

او اصلاً خوشحال نبود که روز بروز بر تعداد افرادی که خانه‌ی زمستانی خود را می‌فروختند تا برای همیشه در آنجا اقامت کنند، افزوده می‌شود. مردم به این نتیجه رسیده بودند که اگر شب و روز خود را در این شهر زیبای ساحلی در ایالت نیوجرسی سپری کنند، ارزشش را دارد چون در صورت لزوم می‌توانستند فاصله‌ی صد و بیست کیلومتری را تا نیویورک رانندگی کنند.

توجیه مردم این بود که اقامت در اسپرینگ لیک، که به نظر می‌رسید خانه‌های سبک ویکتوریایی آن از سال ۱۸۹۰ تا به امروز هیچ تغییری نکرده است، ارزشش را دارد که آدم رنج سفر را به جان بخرد و برای رسیدگی به کارهایش به نیویورک برود. و همه عقیده داشتند که رایحه‌ی فرح‌بخش و همیشه حاضر دریا روح و روان را زنده می‌کند. هر کسی که در گردشگاه ساحلی قدم می‌زد، از شکوه و جلال اقیانوس اطلس به وجد می‌آمد. این گردشگاه که حدود سه ـ چهار کیلومتر امتداد داشت، یکی از گنجینه‌های اسپرینگ لیک محسوب می‌شد.

تمام ساکنان منطقه و جهانگردهای تابستانی در زیباییهای آنجا با هم سهیم بودند، اما هیچ کسی در اسراری که او از آن آگاه بود، سهیم نبود. او در خیابان هیز قدم می‌زد و مادلین شیپلی را مجسم می‌کرد که در هفتم سپتامبر ۱۸۹۱، در اواخر بعد از ظهر در تراس هلالی شکل خانه‌اش روی کاناپه‌ی حصیری نشسته و کلاه پهن حاشیه‌دار خود را در کنارش گذاشته است. آن موقع، مادلین نوزده سال داشت و با آن چشمهای قهوه‌ای و موهای قهوه‌ای تیره و در آن لباس کتانی سفید آهاردار بسیار موقر و متین به نظر می‌رسید.

فقط او آگاه بود که چرا می‌بایست مادلین تا یک ساعت بعد می‌مرد.

 

 

 

 

ویروس:

یه کار دیگه از این نویسنده خوندم!

به نظرم یکی از نویسنده های بسیار عالی این قرن است.

همه داستان هایی که خوندم، تم روانشناسی و پلیسی و جنایی داره.

خیلی راضی بودم.

 

 

 

 

 

بخواب زیبای من - ماری هیگینز کلارک

 

 

 

بخواب زیبای من - ماری هیگینز کلارک

 

 

نام کتاب: بخواب زیبای من

نام اصلی کتاب: While My Pretty one Sleep

نویسنده: ماری هیگینز کلارک (Mary Higgins Clark)

مترجم: کتایون شادمهر

ناشر: انتشارات لیوسا

نوبت چاپ: چاپ دوم – 1385

تعداد صفحات: 365 صفحه

لینک دانلود کتاب – پی.دی.اف

لینک دانلود کتاب – پی.دی.اف

لینک دانلود کتاب – پی.دی.اف

 

 

 

پشت جلد:

پس از «و گهواره فرو می افتد»، «شب روباه» و «فریادی در شب»، این رمان ترسناک ماری هیگینز کلارک ما را در دنیای مد نیویورک غوطه ور می سازد.

وقتی اتل لامبسون، نویسنده و روزنامه نگار آماده ی انتشار کتابی با موضوعی تکان دهنده می شود که بد نامی افراد مشهور را به دنبال دارد، به قتل می رسد.

در این بین یک طراح معروف لباس متهم به قاچاق مواد شده ... دوست اتل، نیو کرنی، با جستجوی واقعیت در نیویورکی که قدرت و ثروت بلند پروازی های بی حد و اندازه را بر می انگیزد، خود را شدیداً در معرض خطر قرار می دهد و ...

 

خلاصه داستان (منبع: 98یا)

اتل لامبستون نویسنده ی جنجالی خبرهای داغ بازار مد به طرز فجیعی کشته شده است. قاتل با مخفی کردن جنازه ی او و گذاشتن شواهدی ساختگی، اصرار دارد عدم حضور او را مسافرتی ناگهانی قلمداد کند. و تا حدودی در این امر موفق می شود. اما حضور نیو کرنی، بعنوان طراح و خیاط لباسهای اتل که قاتل هم از این موضوع آگاه است. سبب می شود او به آسانی غیبت ناگهانی اتل نپذیرفته و پدرش مایلز کرنی رئیس پلیس سابق نیویورک را در جریان قرار دهد. داگلاس براون خواهرزاده ی اتل که ارثیه اش پس از مرگش به او می رسد. سیموس لامبستون شوهر سابق او که مجبور است هر ماه چکی به مبلغ هزار دلار بابت نفقه ی خورد و خوراک، بصورت مادام العمر به او بپردازد. مظونین اصلی این داستان محسوب می شوند ...

 

معرفی بعضی از شخصیت ها:

نیو کرنی: دارنده ی فروشگاه مد، دختر رئیس پلیس سابق شهر

مایلز کرنی: رئیس پلیس سابق، بازنشسته به خاطر سکته قلبی

اتل لامبسون: نویسنده و روزنامه نگار به قتل رسیده، مورد تنفر اکثر مردم

سل: طراح معروف، دوست مایلز

جک: ناشر کتاب اتل، عاشق نیو کرنی

 

داستان

مایلز پلیس بود، یک تبهکار معروف رو دستگیر می کنه، یارو هم قسم می خوره که زن و بچه ی مایلز رو می کشه. وقتی یارو در زندان است، به همسر مایلز حمله میشه و گلوش رو می برن ... هنوز قاتل رو نتونستن بگیرن. ولی همه فکر می کنن کار دار و دسته ی همون تبهکار است.

چندین سال گذشته، مایلز به خاطر سکته ی قلبی،بازنشسته شده.

نیو به کمک عمو سل، یک فروشگاه باز کرده که برای مد است. مشتری های ثابت داره. یه جورایی داره پول پارو می کنه.

به طور اتفاقی با یک روزنامه نگار پیر به اسم اتل آشنا میشه، و حالا اتل مشتری دائمی شده. اتل قراره یک کتاب در زمینه ی مد بنویسه. داره تحقیق می کنه. در این حین، یه سری لباس هم سفارش داده.

لباس ها آماده شده ولی هنوز اتل برای بردن لباس ها نیومده. نیو چند بار تلفن می کنه، ولی کسی جواب نمی ده.

به سراغ تسه تسه، مستخدم مخصوص اتل میره، با هم به منزل اون می رن، وقتی وارد میشن، یه مرد جوون رو می بینن که طرف خودش رو خواهر زاده ی اتل معرفی می کنه. و میگه چند وقته ازش خبر نداره و قرار شام ش نیومده.

نیو با پدرش حرف می زنه، ولی مایلز میگه که الکی نگران هستی و ...

تا این که جسد اتل پیدا میشه ...

 

 

توضیح

آی که چقده کیف کردم با خوندن این کتاب. به اسمش نگاه نکنین هاااا، مثل من فکر می کنین که عشقولانه است. ولی بعدا که خوندم، حالی بردم. یه داستان جنایی و مرموز. خیلی خوب بود. بعد از مدت ها در این ژانر کتاب خونده بودم. راضی بودم ازش.

اول داستان با جابجایی یک جسد شروع میشه. همین باعث میشه که بفهمی با یه داستان عشقولانه طرف نیستی.

آخه این هم شد اسم؟! هر چند وقتی تا آخر بخونی، متوجه میشی دقیقاً یعنی چی. ولی خب، در وهله ی اول، همچین اسمی رو که ببینی، فکر می کنی که عشقولانه باشه کتاب.

 

 

 

وانمود کن او را نمی بینی - ماری هیگینز کلارک

See the source image 

 

وانمود کن او را نمی بینی - ماری هیگینز کلارک

 

 

نام کتاب: وانمود کن او را نمی بینی

نام اصلی کتاب: Pretend You don't See Her

نویسنده: ماری هیگینز کلارک (Mary Higgins Clark)

مترجم: نفیسه معتکف

ناشر: لیوسا

نوبت چاپ: چاپ دوم - 1381

تعداد صفحات: 370 صفحه

+ لینک دانلود کتاب (PDF, ~6MB)

+ لینک دانلود کتاب

+ خرید اینترنتی کتاب

+ اطلاعات بیشتر: لینک // لینک

 

پشت جلد

زنی جوان، در زمانی نابجا، در مکانی نابجا، به طور ناخواسته درگیر ماجرای یک قتل می شود ...

او ناگزیر است با هویتی دروغین به شهر دیگری برود تا راز قتل را آشکار کند ...

او مرد دلخواهش را می یابد، اما از اظهار عشق ناتوان است، چرا که ...

 

 

 

 

توضیحات (منبع)

داستان در موردِ دختری به نامِ <لیسی> میباشد که مجرد است و در شهر "منهتن" آمریکا به تنهایی زندگی میکند و هشت سال است که در بنگاه معاملات ملکی مشغول به کار است.

روزی زنی به نامِ <ایزابل> با او تماس گرفته و از او میخواهد تا خانهٔ دخترش <هیثر> را به فروش برساند.

گویا <هیثر> که دختری 24 ساله بوده است، شبی در حال برگشت به خانه، در ساعتِ دو بعد از نصف شب، و در حال رانندگی در شبی سرد و بورانی و زمستانی، با ماشینش دچارِ لغزش در جاده شده و تصادف کرده و کشته میشود.. امّا مادرِ او یعنی <ایزابل> به طرزِ کشته شدنِ دخترش مشکوک است... و مطمئن است کسی به عمد دخترش را از سر راه برداشته است.

از آنجایی که <لیسی> او را یاد دخترش می اندازد، لذا پایِ <لیسی> خواه ناخواه به این مسئله باز میشود.

شبی از شبها مادرِ <هیثر> یعنی <ایزابل> با <لیسی> تماس گرفته و به او میگوید، نوشته هایی در کشویِ لباس های دخترش پیدا کرده است که پرده از راز قتلِ دخترش بر میدارد... فردای آن روز <لیسی> به آنجا میرود تا به بهانهٔ نشان دادنِ خانه به مشتری، مدارکی را که <ایزابل> از آنها یاد کرده بود را بررسی کند... امّا ناخواسته شاهدِ قتل <ایزابل> توسط قاتلی است که احتمالاً دخترش <هیثر> را نیز به قتل رسانده بود.

حال <لیسی> که پایش به این ماجرا باز شده است، جانش در خطر است، لذا هویتش را تغییر میدهد و مدام در حال فرار از این شهر به آن شهر است و از طرفی به دنبالِ قاتل نیز میگردد

عزیزانم، بهتر است خودتان این داستان را بخوانید و از سرنوشتِ آن آگاه شوید.

****

جمله ای از این داستان: اگر مردم تو را به خاطر داشته باشند، خیر و برکت به تو رو کرده است