جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

قرص خوردن



خب من نمی‌توانم قرص قورت بدهم. باید توی آب حل کنم و بعد بخورم.

یکی از قرص‌ها باید بعد از صبحانه خورده شود. که من ساعت 12 ظهر می‌خورم.

یکی دیگر از قرص‌ها باید هر 12 ساعت یک بار، بعد از غذا خورده شود. که این را ساعت 13:30 و 1:30 بامداد می‌خورم.

بیشتر از نیم ساعت طول می‌کشد تا این قرص‌ها توی آب نرم بشوند که من بتوانم با ته چاقو له کنم و حل کنم.

یکی از یکی بدتر! 

آن قرصی که ظهر می‌خورم، یک بوی گندی می‌دهد. انگاری یک ویتامینی است.

دومی هم هر وقت می‌خورم حالم بد می‌شود. انگار از گلو تا شکم در حال سوختن است.

قرص خوردن خیلی بد است. کاش شربت بود.




نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد