جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

جادوی ِ خاطرات

هر کسی از ظن خود شد یار من ... از درون من نجست اسرار من

قاصد - حافظ

 

 

 

 

قاصد - حافظ

 

کلک مشکین تو روزی که ز ما یاد کند

ببرد اجر و صد بنده که آزاد کند

 

قاصد منزل سلمی که سلامت بادش

چه شود گر به سلامی دل ما شاد کند

 

امتحان کن که بسی گنج مرادت بدهند

گر خرابی چو مرا لطف تو آباد کند

 

یارب اندر دل آن خسرو شیرین انداز

که به رحمت گذری بر سر فرهاد کند

 

شاه را به بود از طاعت صد ساله و زهد

قدر یکساعته عمری که در و داد کند

 

حالیا عشوه ی عشق تو ز بنیادم برد

تا دگر باره حکیمانه چه بنیاد کند

 

گوهر پاک تو از مدحت ما مستعی ست

فکر مشاطرچه با حسن خدا داد کند

 

ره نبردیم به مقصود خود اندر شیراز

خرم آن روز که حافظ ره بغداد کند

 

«حافظ»

 

 

 

 

فرق انسان و سگ

 

 

http://news.gooya.com/didaniha/images/fargheNsanVasAAg.jpg

 

 

" فرق انسان و سگ "

 

If You Pick Up a starving Dog & Make him prosperous, will not bite you. That is the difference between Dog & Man!

 

Mark Twain”

 

اگر سگی گرسنه را سیر کنی، دیگر تو را گاز نخواهد گرفت. این فرق بین سگ و انسان است.

 

"مارک تواین"

 

 

لبه پشت بام

 

 

http://animefangirl.com/wp-content/uploads/2015/03/Orange_p001.jpg

 

لبه پشت بام

 

اصلاً به این دنیا اعتماد ندارم. من یک دختر جوونم. مملو از تلخی.

من همیشه لبه پشت بام می‌ایستم ...

 

منبع: وان.شات Orange

 

#Orange #Manhua #Manhua_Dialog #One_Shot

 

 

معذرت می خوام

 

 

https://cdn-images-1.medium.com/max/720/0*toq4Eq9fYUQWkoBM.jpg

 

معذرت می خوام (مورخ 29/12/85)

 

می دونی، یه خورده زیادی دلم گرفته.

دیشب اگه نشسته بودم تایپ کنم، کلی حرف داشتم که بگم، ولی نیومدم تایپ کنم.

می‌دونی، اون (ان) ها جمع نبود، بلکه احترام بود.

فقط احترام بود، من جمع نبسته بودم، نمی‌خوام جمع ببندم.

و اون (یم) رو هم قبول نمی‌کنم. آره ، من یه دیوونه ی زنجیری هستم. یه خل و چل به تمام معنا! نه،‌ نمی‌تونم جمع بودنش رو تحمل کنم. نه، نمی‌شه.

کاش اون (یم) رو اضافه نمی‌کردی. کاش فقط (م) بود. فقط مفرد بود، نه جمع!

این طوری نگام نکن، قاطیم شدید...

می‌دونم، شاید حتی نیایی اینا رو ببینی،‌ دست خودم نیست، خیلی قاطیم الان ... معذرت می‌خوام از این که باعث شدم ناراحت بشی...

معذرت می‌خوام ... معذرت می‌خوام ... معذرت می‌خوام ... معذرت می‌خوام ... معذرت می‌خوام ... معذرت می‌خوام ... معذرت می‌خوام ... معذرت می‌خوام ... معذرت می‌خوام ...

 

نوشته شده توسط ویروس – مورخ 29 اسفند 85

 

= = = = = =

 

توضیحات من (1397)

نمی‌خوام در موردش حرف بزنم.

ولی با توجه به تاریخ، باید یه تبریک عیدی بوده باشه و جوابی که گرفته شده.

و بعد اون، این متن نوشته شده.

و می‌دونم این نوشته چی بوده!

لعنتی! کی گفت آرشیو وبلاگ رو برگردونی؟!

این طوری می‌خواهی زخم‌های بسته نشده رو بیشتر باز کنی؟

نفس بکش! نفس بکش! تو خوبی! تو هیچی‌ت نیست.

تو قرار نیست چیزی یادت بیاد.

تو هیچی رو به خاطر نمیاری.

تو همه چی رو فراموش کردی!

پس آروم باش.

با دنیای جدید خودت زندگی کن.

به این نوشته‌های گذشته نگاه نکن! نگاه نکن.

 

 

خیلی دور

 

 

http://images5.fanpop.com/image/photos/29800000/Naruto-shonen-manga-29831331-741-1050.jpg

 

 

خیلی دور

 

«هوا خیلی خوبه، نه؟»

این رو بارها تکرار می‌کنم،

با این که تو هنوز خیلی دوری ...

 

منبع: مانگا ناروتو

 

#Manga #Naruto #Manga_Dialog

 

 

Asatte no Houkou.

 

 

See the source image 

https://cdn-eu.anidb.net/images/main/12017.jpg

 

Asatte no Houkou.

 

 

 

نام انیمه: Asatte no Houkou.

نام انیمه: Living for the Day After Tomorrow

نام انیمه: A Direction of the Day After Tomorrow

نام انیمه: Towards the Day After Tomorrow

نام انیمه: あさっての方向。

ژانر: Supernatural, Drama

تاریخ پخش: پاییز 2006

وضعیت: تمام شده

تعداد قسمت‌ها: 12 قسمت

مدت زمان هر قسمت: 25 دقیقه

منبع: Manga

استودیو: J.C.Staff

کارگردان: Sakurabi Katsushi

زیرنویس فارسی و انگلیسی دارد

 

 

 

 

لینک‌های مربوط به انیمه

+ لینک دانلود انیمه (MKV, 480P, EN Sub, ~60MB)

+ لینک دانلود زیرنویس فارسی

+ اطلاعات بیشتر: سایت // سایت // سایت // سایت // سایت

+ تصاویر انیمه: عکس // عکس // عکس // عکس // عکس // عکس

+ لینک دانلود زیرنویس فارسی

+ لینک دانلود انیمه (MKV, 480P, EN Sub, ~55MB)

+ لینک فایل تورنت (AVI, x264, DVDRip, RAW, 6.1GB)

+ لینک فایل تورنت (MKV, 480P, EN Sub, 4GB)

+ لینک فایل تورنت (MP4, 2GB)

+ لینک فایل تورنت (MKV, ITA Sub, 1.1GB)

+ تصاویر انیمه: عکس // عکس // عکس // عکس // عکس

+ لینک دانلود انیمه (MKV, EN Sub, ~84MB)

+ تماشای آنلاین انیمه: لینک // لینک

+ تماشای اپنینگ انیمه

 

 

 

 

 

 

خلاصه داستان (منبع)

کارادا یک دختر جوونه و از اینکه باهاش مثل یه بچه رفتار میکنن متنفره و آرزو داره که بزرگ بشه. شوکو یک زن جوان گوشه گیر که همیشه ناراحته و از اون ور آب اومده. وقتی که کارادا رو به طور اتفاقی در زیارتگاه کوچیکی می بینه که داشت آرزو میکرد …

 

 

https://www.youtube.com/watch?v=rGcnlm9Fs58

 

 

خلاصه داستان (منبع)

About to enter junior high school, Karada Iokawa is a cheerful and reliable girl, who hates being treated as a child more than anything. After her parents' deaths, her older brother, Hiro, comes back from studying abroad to take care of her. His ex-girlfriend Shouko Nogami, a composed yet sometimes childish and stubborn young woman, follows him to Japan in order to find out why he left her. Between the two girls, the atmosphere is tense, which eventually leads to Shouko calling Karada childish.

Later, Karada stands before a shrine praying to grow up. Little does she know that the shrine wishing stone would grant her wish. As Karada grows older, at the same time, Shouko, who happens to be nearby, finds herself a child once again. With their ages now reversed, Shouko and Karada must come to terms with one another and ultimately themselves.

 

 

 

 

 

 

قاتلان سحر – دارن شان

 

قاتلان سحر – دارن شان

 

کتاب نهم: قاتلان سحر || Killers of The Dawn

نام مجموعه: قصه های سرزمین اشباح (12 جلد)

نویسنده: دارن شان

مترجم: سوده کریمی

ناشر: موسسه انتشارات قدیانی

تعداد صفحات: 224 صفحه

نوبت چاپ: چاپ چهارم – 1385

 

پشت جلد

دارن شان، شاهزاده ی اشباح، به خاطر مردمش باید در مبارزه ای خونبار شرکت کند. دشمنان اصلی او، شبح واره ها، با نفرات بیشتر، حیله های رذیلانه تر و سرکش تر از همیشه دست به کار شده اند. در این میان، پلیس و مردم وحشتزده نیز او و دوستانش را عامل کشتارهای هولناک شهر می دانند. چه چیزی در انتظار آن هاست ... مرگ یا پیروزی؟

 

 

 

راز داوینچی – دن براون

 

 

 

 

راز داوینچی – دن براون

 

 

نام کتاب: راز داوینچی || The Davinci Code

نویسنده: دن براون || Dan Brown

مترجم: سمیه گنجی، حسین شهرابی

ناشر: نشر زهره

نوبت چاپ: چاپ ششم – 1385

تعداد صفحات: 462 صفحه

+ لینک دانلود کتاب // لینک دانلود کتاب

+ خرید کتاب // اطلاعات کتاب // دانلود کتاب

 

 

داستان (منبع)

کتاب رمز داوینچی (یا راز داوینچی یا کُد داوینچی) اسم داستانی به کارآگاهی و ماجرایی است از نویسندهٔ آمریکایی، دن براون که از فروش و استقبال گسترده‌ای در سراسر جهان برخوردار بوده‌است و در فاصله چند سال پس از چاپ آن، یک فیلم سینمایی و یک بازی ویدئوئی هم بر اساس آن ساخته شده‌است.

شاید اگر دن براون تنها در این رمان یک معمای پلیسی و تاریخی را مطرح می‌کرد، هرگز به این فروش دست نمی‌یافت و حالا صدرنشین جدول فروش نبود. او همه را سحر کرده‌است.

دن براون به شدت اصرار دارد این رمان را مبنی بر واقعیت مطرح کند و در کتیبه کتاب هم به این مسأله اشاره کرده و نوشته‌است: «همه شرح جزئیات آثار هنری و معماری و مذهبی مبتنی بر اسناد واقعی است و داستان بر اساس رگه‌هایی از واقعیت به این نقطه رسیده‌است.» این کتاب را می توان یکی از فمینیستی ترین رمانهای پلیسی نامید.

این کتاب قسمت دوم از سه‌گانهٔ براون است. قسمت اول آن در سال ۲۰۰۰ با نام «فرشتگان و شیاطین» به چاپ رسید. قسمت سوم از سه‌گانهٔ براون نیز با نام «نماد گمشده» درسال ۲۰۰۹ به چاپ رسید.

 

 

خلاصه (منبع) اسپویل شدید

ماجرای داستان حول یک تئوری خاص در مورد تاریخ مسیحیت می‌گردد که پیش از این کتاب نیز در موردش صحبت شده است و تاریخ‌دانانی با آن موافقند. کتاب «خون مقدس، جام مقدس» منبع اصلی براون برای این تئوری‌ها بوده است. طبق این تئوری عیسی مسیح با مریم مجدلیه ازدواج کرده است و صاحب فرزند شده است و کلیسای کاتولیک و واتیکان با اطلاع از این قضایا قصد در پنهان کردن آن‌ها داشته‌اند. در ضمن «جام مقدس» نه یک شیئی بلکه خود مریم مجدلیه است. تئوری‌های متخلف دیگری نیز در این کتاب وجود دارند مثلاً این‌که لئوناردو داوینچی هم‌جنس‌باز بوده است و نقاشی معروف «مونالیزا» در واقع پرترهٔ داوینچی از خودش به شکل یک زن است.

داستان کتاب در کشورهای فرانسه و انگلستان و در بعضی اماکن مشهور این دو کشور مثل موزهٔ لوور و صومعهٔ وست‌مینیستر می‌گذرد.

داستان کتاب در مورد تلاش‌های رابرت لنگدان،استاد نمادشناسی مذهبی دانشگاه هاروارد، برای حل ماجرای قتل مرموز ژاک سونیر، رئیس موزهٔ لوور پاریس، است. عنوان کتاب نیز به این‌جا برمی‌گردد که بدن سونیر در حالی یافت می‌شود که برهنه است و همچون نقاشی مشهور داوینچی از آناتومی انسان ژست گرفته است و پیغامی رمزی نیز در کنارش نوشته شده است.

پنج ماه پیش از شروع داستان، واتیکان به اسقف آرینگاروسا، رهبری یک فرقة مسیحی تندرو و مبتنی بر ریاضت های سنگین جسمانی موسوم به اپوس دئی (یعنی: کار خدا) اعلام می کند که می خواهد دست از حمایت از این فرقه بردارد و 20 میلیون یوروی اهدایی فرقه را هم پس خواهد داد. فردی موسوم به استاد که در اصل قصد تخریب وجههٔ کلیسا و اپوس دئی را دارد، به اسقف پیشنهاد می دهد در ازای 20 میلیون، جام مقدس گمشدهٔ عیسی را در اختیارش بگذارد تا اپوس دئی قدرت و محبوبیت زیادی پیدا کند. ولی در حقیقت با استفاده از یکی از نیروهای اسقف به قتل اعضای دیر صهیون که مخالفان قدیمی کلیسا و حافظان جام مقدس هستند، می پردازد تا خودش بتواند جام را به دست بیاورد.

استاد اعظم دیر صهیون که رئیس موزه لوور است پیش از مرگ، اسرار یافتن جام را به نوه اش (سوفی) منتقل می کند و از او می خواهد از تاریخ دانی آمریکایی (رابرت لنگدان) کمک بخواهد. این دو با وجود تعقیب بی امان پلیس و نیروهای استاد ، مرحله به مرحله به جام مقدس نزدیک می شوند و در این راه از یک تاریخ دان انگلیسی (تیبنیگ) هم کمک می گیرند که در نهایت معلوم می شود خود استاد است. نهایتا پرنسس سوفی خانوادة گمشده اش را پیدا می کند و لنگدان هم جام مقدس را؛ و تازه، همدیگر را هم پیدا می کنند.

شخصیت هاژاک سونیر (Jacques Sauniere) موزه داری است که ریاست موزه لوور را به عهده دارد. وی یکی از مشهورترین کسانی است که دربارهٔ ایزدبانو تحقیق می کنند و نمادهای بسیاری را درمورد او می شناسد . هم چنین تعداد زیادی از مجسمه ها و نمادهای باستانی مربوط به مام زمین یا الههٔ مادر را در موزه لوور جمع اوری کرده است . هم چنین طرح های ساخته نشدهٔ داوینچی را با چوب ، سنگ و فلز به صورت کاملاً حرفه ای می سازد . وی استاد اعظم دیر صهیون و یکی از 4 نفری است که مکان واقعی اختفای اسناد سری دیر صهیون (اخوت) را می داند . این اسناد ثابت می کنند که مسیح با مریم مجدلیه ازدواج کرده و از او صاحب فرزند شده است و نسل او تا به امروز ادامه یافته است .

پروفسور رابرت لنگدان (Robert Langdon (استاد نماد‌شناسی مذهبی در دانشگاه هاروارد و یکی از مطرح‌ترین استادان نمادشناسی مذاهب است که برای ایراد یک سخنرانی در مورد نمادهای کفرآمیز که در کلیساهای جامع جهان به کار رفته، به پاریس دعوت شده است. وی از سوی پلیس فرانسه متهم به قتل ژاک سونیر می شود و در حال فرار از دست پلیس قضایی فرانسه ، راز مرگ او و مکان اختفای اسناد را کشف می کند .

بژو فاش (Bezu Fache) رئیس بدخلق پلیس مخفی پاریس (DCPJ) است. وی فردی چهارشانه، تنومند و تیره پوست شبیه به انسان‌های نئاندرتال و در عین حال به شدت زیرک، بیرحم و بسیار تیزبین است. موهای تیره اش با روغن زیاد رو به عقب شانه خورده اند، ابروانش گره خورده و دماغ نوک تیزی شبیه به دماغه یک کشتی جنگی است. زیردستانش او را گاو نر می‌‌نامند. وی به شدت با حضور زنان در اداره پلیس مخالف است و اعتقاد دارد که حضور زنان در اداره پلیس تمرکز مردها را بر هم می‌‌زند. وی سنجاق کراواتی دارد که همیشه آن را به کراواتش می‌‌زند. صلیبی نقره‌ای با سیزده عقیق سیاه، نمادی که به صلیب گوهرین مشهور است و نشانه مسیح و دوازده تن از حواریونش است.

سوفی نوو (Sophie Neveu) کارآگاه رمزشناسی است که تحصیلاتش را در انگلستان به پایان رسانده و اکنون به عنوان متخصص رمزشناسی در پلیس فرانسه مشغول به خدمت است. او فردی بسیار چابک و تیز هوش است که تعلیمات پدربزگش او را در گشودن رازها توانی شگفت انگیز داده است. در داستان ما در می یابیم پدربزرگ او کسی نیست جز ژاک سونیر رییس موزهٔ لوور. بعدها معلوم می‌شود که او از نوادگان عیسی مسیح و مریم مجدلیه است.
اسقف مانوئل آرینگاروسا در جوانی کشیشی تهی دست بود و اکنون در مقام مسئول کل «اپوس دئی» است، او فردی شدیدا جاه طلب است. او در پی چیزی است که در صورت به دست آوردنش موقعیت خود را در واتیکان برای همیشه تثبیت خواهد کرد و حتی خود پاپ نیز در دستانش قرار خواهد گرفت. وی به دنبال اطلاع یافتن از وجود سنگ تاج به طمع می‌‌افتد، طمعی که او را تا پای مرگ می‌‌کشاند.

سیلاس نمونه بارز یک عنصر مذهبی بنیادگرا و متحجر است. اوست که به دستور استاد و با هدایت اسقف آرینگاروسا دست به قتل سونیر و سه تن دیگر زده است. او به دنبال سنگ تاج دست اندرکار آدمکشی‌های بیشتر است. برای او کشتن انسان‌ها یک فریضهٔ مقدس است . وی طبق تعلیمات اپوس دئی ریاضت جسمی را با بستن پابندی میخ دار به خود اعمال می کند و خود را با طناب گره داری شلاق می‌‌زند تا گناهش پاک شود.

لی تیبینگ، پژوهشگر و مذهب‌شناس معروف انگلیسی ، تاریخ دان سلطنتی بریتانیا ، دارای عنوان «سر» که شخصیتی بسیار «انگلیسی» دارد و چای ارل گری با لیمو می نوشد . با دو عصای آلومینیومی و پابندهای فلزی راه می رود و بسیار مرفه و پولدار است . در تمام عمر در مورد جام مقدس و مکان اختفای اسناد تحقیق کرده است و می خواهد با افشای حقیقت ، جهان را به فریب دوهزارسالهٔ کلیسا آگاه کند .

 

 

بازگشت غرور آفرین ویروس

 

بازگشت غرور آفرین ویروس (85/12/10)

 

سلام به همه ی دوستان. امیدوارم که خوب باشین.

اگه بدونین توو این چند وقت چی کشیدم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ داشتم دق مرگ میشدم. هر کاری می کردم این سیستم درست نمی شد. توی آپدیت قبلی گفته بودم که می رم سر کار و ساعت کاریش چی جوری است، اصلاً وقت نداشتم که درست و حسابی بشینم پاش.

دقیقاً اون شبی که آپدیت کردم، دیگه نتونستم آنلاین بشم. چند تا ISP مختلف امتحان کردم، فایده نداشت. من هی میگفتم مشکل خط تلفن است.

خانواده می گفتن نه، مال ِ سیستم و مودم است. هیچی دیگه، هفته ی پیش بعد از مدت ها سیستم رو فرمت کردم و ... ولی باز درست نشد.

به پشتیبانی یکی از ISPها هم زنگ زدم، گفت مشکل از مودم است. سیستم رو برداشتم بردم بیرون تا ببینه چش بید، یارو گفت هیچیش نیست، فقط مودم با برنامه ی نوکیا قاطی کرده !!!! (واه ه ه ه خاک ِ عالم). گفت برنامه های نوکیا رو پاک کن، دوباره ... من هر چی کردم باز درست نشد.

از یه چند تا مغازه هم خانواده رفته بودن پرس و جو کرده بودن، همه گفته بودن مشکل از مودم است. مودم قدیمی است و این حرفها ... من همچنان سر حرف خودم بودم که مشکل از خط تلفن است.

هیچی دیگه، امروز که زودتر اومدم خونه، اومدم تست کردم، دیدم فایده نداره، گفتم بذا سیستم رو ببرم توی هال، به یه پریز تلفن دیگه وصل کنم، برداشتم سیستم رو خرکش کردم و بردم توی هال، وصل کردم به پریز هال، وصل شد، باورتون میشه؟ نه، خدایی باورتون میشه، هیچی دیگه، افتادیم به جونه پریز اتاق کامپیوتر!

یه خورده از توو دیوار شل شده بود. با پیش گوشتی سفتش کردیم و سیستم رو وصل کردم و خدا رو شکر درست شد. فقط می تونم بگم که این چند وقته داشتم دق می کردم. بیشتر از دو هفته است که از هیچی خبر ندارم. یه دونه میل نخوندم، یه دونه میل نزدم.... هیچ وبلاگی ندیدم، وبلاگ خودم رو ندیدم ... نمی دونم بگم چه اوضاع و احوالی داشتم و دارم ... این سر کار رفتن هم شده قوز بالا قوز! فقط الان می تونم بگم که یه خورده ذوق زده شدم برا اینترنت.

 

پ.ن: تولد، تولد، تولدت مبارک سوشیانت

 

تولد سه سالگی وبلاگ مبارکا باشه

سلام به همه. امروز تولد سه سالگی وبلاگ است. توو این چند وقت این قده بهم فشار اومده بود که نگو، هم از محل کار، که کار سنگین و ساعت کاری بالا، از یه ور خونه که سر این سیستم پدرِ من رو در آوردن ... این قده بهم فشار آورده بودن که اصلاً یادم نبود تولد وبلاگم نزدیک است. امروز صبح توی اتاقم تو محل کار، گوشی رو دیدم که آلارم داشت می داد که تولد وبلاگم است. واقعاً شوکه شدم. به هیچ عنوان انتظار نداشتم ...

 

تولد ، تولد، تولدت مبارک وبلاگ ِ کوچولوی من

شناسنامه

عنوان وبلاگ : Write Time

آدرس وبلاگ: http://DataBus.Persianblog.com

نویسنده وبلاگ : ویروس

سن : 3 سال

تاریخ تولد: 12/12/82

تاریخ وفات: معلوم نیست.

تولد ، تولد، تولدت مبارک وبلاگ ِ کوچولوی من

 

نوشته شده توسط ویروس – مورخ 10 اسفند 1385

 

= = = = = = =

 

توضیحات من (1397)

 

اوه اوه اوه، اون موقع‌ها اینترنت هوشمند بود!

با مودم‌های Dial-Up، ویندوز هم  ایکس.پی داشتیم.

اون موقع‌ها خودم هنوز سیستم نداشتم. یه سیستم بود برای کل خانواده.

چه دورانی بوده‌ها!

خب این وبلاگی که در پرشین بلاگ داشتم، فیلتر شد و به دستور مقامات قضایی حذف شد.

احتمالا 88 یا 89 بوده که حذف شده. مطئن نیستم.

آخی، آخی، اون موقع‌ها برای وبلاگم تولد می‌گرفتم. :D

 

 

یه سری حرف

 

 

 

یه سری حرف:

سلام. می بینم که یه 100 سالی این وبلاگ رو آپدیت نکرده بودم، دوباره گفتم بذار آپدیت کنم! قالب وبلاگ رو عوض کردم، چه طور است؟ سنگین که نیست؟ از قبلی سبک تر است! حالا نمی دونم چرا بعضی ها گفتن که قالب سنگین است! لینک دونی رو هم سر و سامون دادم، ولی باز یه سری لینک ها رو از دست دادم. ندارم دیگه. همش هم به خاطر فیلتر شدن بلاگ رولینگ است. من حالا لیست وبلاگ هایی که لینک داده بودم جدیدا رو از کجا بیارم. حافظه ندارم که آدرس وبلاگ ها چی بوده!

توو این چند وقت، سیستم فرمت کردم، کارت گرافیک ارتقا دادم، فلاپی درایو که خراب بود عضو کردم، TV کارت گرفتم.

دیگه... گفتم خیلی وقته آپدیت نکردم، بذا یه آپدتی بکنم! تولدم هم گذشت و از دوستایی که تولدم رو تبریک گفتن، تشکر می کنم.

از بچه هایی که خیلی وقته به وبلاگ هاشون سر نزدم، معذرت می خوام، واقعا ً نمی تونستم سر بزنم. سر فرصت به همه ی بروبچ قدیمی سر می زنم.

 

* * * * * * * * * * *

 

لینک دونی:

1-                شصت میلیون دختر آسیایی ناپدید شده اند. عجب دنیایی شده ها!

2-                تاثیرات هرزه نگاری اینترنتی بر بزرگسالان

3-                خرابکاری آمریکا، انگلیس، اسرائیل در سقوط دو هواپیما

4-                 دزدیدن دختران مانتو کوتاه در غرب تهران

5-                شب های برره با زیر نویس انگلیسی در گوگل

6-                ارسال و دریافت میل از طریق موبایل در ایران فعال شد

7-                ایستگاه صلواتی، ویژه ی خواهران – عکس

8-                نظر سنجی CNN درباره ی اسلام، برین No بزنین!

9-                محکوم کردن اقدام روزنامه ی دانمارکی به خاطر کشیدن کاریکاتور، بازم برین No بزنین! میگما این CNN بیکاره ها، هی داره اذیت میکنه، نظر سنجی از خودش می ذاره، ما هم برای این که کم نیاریم، هی میریم توو این نظر سنجی ها شرکت می کنیم. ولی جدی شرکت کنین ها! خیلی روشون زیاد شده!   

10-            و باز هم نظر سنجی CNN درباره ی مسائل هسته ای ایران، باز هم برین No بزنین! این یه جنگ واقعی با CNN است! زودی دست به کار بشین!

11-            گرچه تلاش دو سه روزه ی دانشجویان باعث شده طومار آنها، چهارمین طومار فعال اینترنتی شود و طومار حامیان کاریکاتور به درجه پنجم نزول کند، اما همچنان حامیان کاریکاتوریست دانمارکی جلوتر هستند، حدود 30000 امضا پای متن آنها است و طومار مسلمانان تا ساعت تنظیم این خبر، فقط 6200 امضا دارد. شما برای شرکت در این حرکت و محکم تر کردن جبهه ی مسلمانان به لینک مربوطه رفته و امضای خودتون رو اضافه کنین!

12-            « بشر » یکی از بچه های « شاخه ی امید » وبلاگ رو آپدیت کرده بوده، به مناسبت تولد من! واقعا ممنون. وقتی دیدم، یه خورده شوکه شدم!

 

 

* * * * * * * * * * *

 

معرفی نرم افزار:

برنامه های اضافی را قفل کنید.

نرم افزار User Control یکی از نرم افزارهایی است که با استفاده از روش های جدید به امنیت و حفاظت از کامپیوتر شما می پردازد. این برنامه می تواند با توجه به عنوان نرم افزارهایی که اجرا می شوند آنها را قفل نماید. به عنوان مثال چنانچه در عنوان پنجره ی اجرا شده توسط نرم افزار Setup، Install باشد از اجرای آن جلوگیری می کند تا هیچ نرم افزاری بدون اجازه شما بر روی کامپیوتر نصب نشود. همچنین می توانید جلوی اجرای نرم افزار های مختلف چت و بازی ها را نیز بگیرید و با استفاده از تعیین نمودن کلمات کلیدی مختلف می توانید سایت های اینترنتی را هم فیلتر کنید. برای دانلود این برنامه به سایت زیر مراجعه کنید:

http://www.salfeld.com/software/usercontrol

منبع: ضمیمه ی کلیک، روزنامه ی جام جم

 

 

* * * * * * * * * * *

 

آدرس عکس:

http://img.majidonline.com/pic/26960/I%20Love%20You.jpg

 

 

دور دست

 

 

https://dejima.files.wordpress.com/2008/05/011.jpg

 

 

دور دست

 

وقتی که به آسمان بین سقف‌های باریک نگاه می‌کنم، مرا به یاد تو می‌اندازد، تویی که در دور دست‌ها هستی ...

 

منبع: مانگا ناروتو

 

#Manga #Naruto #Manga_Dialog

 

 

وراجی‌های ویروس

 

 

https://cdn.akairan.com/akairan/aka/m998/024883435262014102a.jpg

 

وراجی‌های ویروس (85/11/23)

 

سلام.

وعده ی ما، راه پیمایی بیست و دوم بهمن 85

 

پنجشنبه شب که آنلاین شدم، از طریق آفلاین راوی فهمیدم که مادر ِ سجاد جوزانی (وبنگاشت) فوت شده است. از طرف خودم و دوستان این مصیبت وارده رو بهش تسلیت می گم.

درسته که یک سری موارد هست که بعضی وقت ها 180 درجه با بعضی از دوستان اختلاف نظر دارم ولی دلیل نمی شه که دوستی ها به خاطر این مسائل از بین بره. به هر حال هر کسی یه سری اعتقاداتی داره و یه سری تفکرات، حالا می تونه این تفاوت با اطرافیان از 1 تا 180 باشه، خب ایرادی نداره ... نمی دونم منظورم رو رسوندم یا نه؟!

می خوام یه اعترافی بکنم براتون،‌ راستش الان یه چند وقتی است که دوباره دارم می رم سرکار. از طریق یک شرکت پیمانکاری یه جایی رفتم به عنوان پرسنل امور دفتری و تایپ. کارش همچی سخت نیست. نامه تایپ کنم،‌ شماره کنم، بایگانی کنم، نامه ها از این طبقه ببرم اون طبقه و ... در کل همچی بدک نیست. فقط یه چند تا مشکل همچی بگی نگی کوچولو داره. یکی ش این که ساعت کاریش خیلی خفن است. از شنبه تا چهارشنبه از ساعت 7:30 الی 16:30 به طور رسمی است. ولی باید اضافه کار وایستی تا 19:30 (اضافه کار که نه، بهش میگن اجباری کار، با حقوق اضافه کار). روز های پنجشنبه هم که مثلاً تعطیل است، ببین، اسماً تعطیل است، وگرنه ساعت کاری هیچ فرقی نداره. باید بری. البته یه چند وقتی است که یه نموره زودتر میام. یعنی دیگه تا 19:30 وای نمیستم، تا 18:30 وای میستم. البته ثابت نیست. ثابتش همون 19:30 است. ولی پنجشنبه ها دیگه 15 جیم میشم. مشکل دوم هم یه نموره یه جورایی بید، همچی مشکل هم نیست ها، ولی نه، مشکل حساب میشه. توو کل ِ اون ساختمون به اون عظمت، کمتر از 15 تا خانم هستیم و بقیه همه آقا تشریف داشته بیدن. از قضا در طبقه ای که بنده تشریف دارم، تک دخترم و همه آقا بیدن، اونم که اکثرشون متولد 55 الی 59 هستن. من واسه خودم اتاق داشته بیدم. ولی کامپیوتر ندارم، برای تایپ نامه باید برم یه طبقه دیگه، اتاق یه سری آدم دیگه... اگه می بینین که یه چند وقتی است که خبری ازم نیست، میل زیادی نمی زنم، تو وبلاگ ها نمی رم نظر بدم، بدونین من بی وفا نیستم، از وقتی رفتم سر این کار،‌ زندگی م ریخته به هم... صبح ها که 6:50 می رم جایی که باید سرویس سوار شم، شب ها هم اگه تا 19:30 بمونم و با سرویس بیام میشه ساعت 21. دیگه جسد می شم و جنازه... نمی تونم هیچ کاری انجام بدم. به قولی الان روزهای خوشیم است. چون یه چند وقت دیگه روز تعطیل و غیر تعطیل نداره. جمعه و غیر جمعه نخواهم داشت ... حالا من اگه اضافه کار نخوام کی رو باید ببینم؟ هان؟

بیست و دوم بهمن تولد یکی از دوستان است،‌ می خوام تولدش رو تبریک بگم. (فکر می کنم اجازه ندارم لینک بدم.) تولدت مبارک دوست ِ من = Buon Comple anno Il Mio Amico

هنوزم که هنوزه میگم که این سریال جواهری در قصر یه چی فوق العاده بید!‌

عرضم به حضورتون که جمعه مورخ 20/11/85 اینجانب کنکور داشته بیدم، اونم از نوع علمی ـ کاربردی،‌ کارشناسی ناپیوسته، کامپیوتر نرم افزار. افتاده بودم توو خیابون آذربایجان،‌یه دبیرستانی بود که یادم است یه بار دیگه توش کنکور داده بودم. یه وقت به این پسرها بد نگذره؟ حوزه ی امتحانی شون همش دانشگاه ها و دانشکده ها بود، اون وقت حوزه ما رو انداخته بودن توی مدارس !!!!

میدونین، فکر میکنم اگه اصلاً درباره ی این کنکور حرف نزنم، خیلی سنگین ترم ها! باور کنین.

دروس عمومی:

ادبیات: متوسط، ای بدک نبود سوال ها!

زبان: افتضاح،‌ هیچ کلمه ای برام آشنا نبود،‌ نمی دونم چرا!

معارف: بد، یک سری کلمات داشت که من حتی نمی تونستم روخونی کنم.

ریاضی: افتضاح، فقط یک سوال زدم،‌ شکی نیست که غلط باید باشه. من حتی مشتق یادم رفته بود. خاک بر سرم کنن.

دروس تخصصی:

ساختمان داده و سیستم عامل و ذخیره و برنامه سازی: به جان ِ شما خیلی سنگین ترم اگه دربارشون چیزی نگم!‌

یه سوال ساختمان داده بود، یه تابع بازگشتی بود، گفته بود f(100) رو حساب کنین. تابع یه همچی چیزی بود:

Function f (int x)

{

If (x<2)

                   Return x+1;

Else

                   Return x + f (x-1);

}

البته الان دقیق یادم نیست که وقتی شرط برقرار شد چند واحد اضافه بشه، ولی موضوع این است که گفته بود f(100) حساب کنین و من نشستم دونه دونه دستی حساب کردم. یه نیم ساعتی طول کشید، هی جمع کردم و ... آخرش یه جواب خوشگل در آوردم. ولی توو هیچ کدوم از گزینه ها نبود. اصلا نزدیکش هم نبود. همه ی گزینه ها عددی تو مایه های 5020 این طورا بود، یعنی رقم دوم در هر چهار گزینه صفر بود، در صورتی که من تا f(98) این طورا حساب کرده بودم به 51 رسیده بودم. منظورم یه عددی تو مایه های 5120 بود ... اینقده ضد حال خوردم که نگوووو‌، آخرش هم ساعت 11 برگه رو دادم و اومدم بیرون.

نکته: من همیشه صبح کنکور و همین طور شب قبلش مثل چی پشیمون میشم که اصلاً برای چی چی من شرکت کردم. یکی نیست بگه آخه دیوونه،‌ خل و چل، روانی، تو که درس نمی خونی و نخوندی، برا چی چی این همه پول ِ مفت رو می دی به این سازمان سنجشی ها؟ و هی کنکور شرکت می کنی؟ هان؟ یکی نیست بگه! خاک تو سرت ویروس!!!!!

دوباره باید از طرف مت یه پیغام به پت برسونم. البته ممکن است که الان اسم ها رو جابه جا گفته باشم. یعنی پت به مت پیغام برسونه. یادم رفته خب،‌ البته ببخشید ها! ولی حس می کنم که مت گفته بود به پت پیغام برسونم. مطمئن نیستم الان.

مت: من نگرانم پت، هیچ معلوم است که کجایی؟ حتی نمی دونم حالت خوبه یا نه؟ بد جوری نگرانتم. اوضاع و احوالت خوبه؟ یه خبری بده. آخه نمی گی من هزار و یک فکر و خیال می کنم؟ می دونی چند وقته هیچ خبری ازت نیست! یه چیزی بگو،‌ منتظرم، یه زنگی، یه اس.ام.اسی، یه آفلاینی، یه میلی ... چه می دونم،‌ یه جوری خبر بده ببینم زنده ای،‌ حالت خوبه،‌ یه وقت کار احمقانه ای نکرده باشی ... پت، من خیلی نگرانتم و دلم هم برات تنگ شده، می خوام باهام حرف بزنی.

خب پیغام رو رسوندم و امیدوارم که کامل گفته باشم.

 

لینکدونی بروبچ وبلاگی بدون هیچ حرف اضافه ای

وبنگاشت ـ راوی ـ ملکه رویا ـ صفیر شب ـ چلوکباب ـ شاخه ی امید ـ حزب جوانان زیر آفتاب ـ مثبت بی نهایت ـ پسری با کفش های کتانی ـ Bad Girls ـ سارنت ـ غوغای عشق در دفتر عشق ـ نم نم ـ کوچولویی دکتر می شود ـ حرف هایم با تو ـ پارس فوتبال

 

دعوت نامه برای سایت های مختلف

کلوب ـ Zebo ـ Ringo ـ Silver Lake ـ Box Net ـ Hover Spot ـ Me.Com ـ

 

SMS

+ امروز،‌ روز‌ ِ ملی گل هاست. روزت مبارک. اینو برای همه ی گل های دنیا که عطرشون رو دوست داری می تونی بفرستی.

+ پفک 100 تومن، شیر 200 تومن،  بستنی مگنوم 300 تومن، نوشابه 200 تومن، سیگار 25 تومن، دیگه روت میشه برام SMS ِ 14 تومنی نفرستی؟

 

جمله

زندگی جاده ای ست یک طرفه، که آخرش نوشته: دور زدن ممنوع!

 

پ.ن: به دلیل اختلال 72 ساعته در تلفن های منطقه،‌ نتونستم شنبه شب (21 بهمن) آپدیت کنم. برای همین الان دارم آپدیت می کنم. متن رو تغییر نمی دم. فقط یه چیزای کوچولویی به آپدیت اضافه کردم.

 

تولدم مبارک. فردا (24 بهمن) تولدم است. تولدم مبارک.

 

نوشته شده توسط ویروس – مورخ 23 بهمن 1385

 

= = = = = =

 

توضیحات من (1397)

 

وای وای وای. هنوز که هنوز است پشیمون نیستم.

که از اون شغل اومدم بیرون.

اطرافیان خیلی غرغر کرده بودن. ولی من هنوز پشیمون نشدم.

هنوز که هنوز است بهم میگن اگه مونده بودی، تا حالا رسمی شده بودی و ...

بی خیال!

من اون موقع‌ها هم با کار دائم و تمام وقت مشکل داشتم.

البته احتمالا همین شغل دوم، باعث شده بود که دیگه نتونم کار دائم و تمام وقت داشته باشم.

خیلی بهم فشار اومده بود.

چقده قدیم‌ها وراجی می‌کردم. واقعا که!

اون تیکه‌های مربوط به محل کار رو می‌خوندم، یاد اون محیط میافتم.

نمیگم بد بودهااا. ولی من اون موقع‌ها، کله‌م بوی قرمه سبزی میداد.

دلم می‌خواست کار مرتبط با رشته‌م برم. برای همین به هم سخت گذشت اون آخرهاش.

بی خیال. حالا که کلی سال گذشته ...

اون قسمت مربوط به دعوت‌نامه‌ها بود، خب تابلو است که لینک‌ها دیگه کار نکنه.

اوه اوه اوه ... این قضیه مربوط به بعد از فیلتر شدن اورکات است.

همه جا دعوت‌نامه می‌خواست.

اون رینگو خدابیامرز، می‌تونم بگم این یکی از سایت‌هایی بود که باعث میشد بچه‌های چشم و گوش بسته، همچین چشم و گوششون باز بشه.

خودم به شخصه تصاویری در این دیده بودم که نگوووو D:

هنوز بعضی‌هاش در ذهنم میاد :D

 

 

 

 

اتوبوس

 

 

 

 

 

 

 اتوبوس

 

شصت تا بچه و یه آدم بزرگ

چاره ای نیست، باید از این وضع خوشت بیاد

اینجا جای خیلی خوبیه واسه مسخره بازی درآوردن

و پرت کردن گوله کاغذ به همدیگه

هنک بالانس زده.

بیل داره توپ بازی می کنه.

پیتر باز شلوارشو خیس کرده.

تاشا داره پاول رو هل می ده.

استیو مشغول دزدیه،کوین داره گریه می کنه.

میلسنت پیداش نیست.

کتی با مشت دختر عمش رو میزنه.

بن و جن هیس هیس می کنن.

و من، دارم درباره وسایل نقلیه عمومی

کلی یاد داشت بر میدارم.

فکر میکنم این اتوبوس واسه من

بهترین وسیله برای مطالعه و تحقیقه.

 

 ----------------------------------------------------------------

 

 The Bus

 

Sixty kids and one adult,

You gotta love those odds.

The perfect place for pulling pranks

And throwing paper wads.

Hank is standing on his head.

Billy’s playing ball.

Peter wet his pants again.

Tasha pushes paul.

Steven steaqls.Kevin cries.

Millicent is missing.

Katie punches her cousin Keith.

Ben and Jen are hissing.

Me, I’m taking lots of notes

On public transportation.

I think the bus provides me with

The finest education.

 

- شل سیلور استاین -

 

 

تاوان عشق – فهیمه رحیمی

 

 

 

تاوان عشق – فهیمه رحیمی

 

 

نام کتاب: تاوان عشق

نویسنده: فهیمه رحیمی

ناشر: نشر چکاوک

نوبت چاپ: چاپ چهاردهم – 1385

تعداد صفحات: 277 صفحه

+ لینک دانلود کتاب (منبع)

+ لینک دانلود کتاب

 

 

خلاصه داستان (منبع)

داستان درباره ی دختری به اسم کاترینه که تو یک زلزله پدر و مادر خودش رو از دست میده و چون نمیتونه برای نجات اونا کاری بکنه از دختر بودن خودش متنفر میشه و با انجام کارهای پسرونه و تغییر شکل و لباس شبیه پسرا بشه که….

 

صفحه ی اول کتاب (منبع)

سر انجام روز موعود فرا رسید و من به دعوت استاد از کرج رهسپار تا با همسرش آشنا وبه داستان زندگی او گوش فرا دهم.خانه استاد در یکی از محلات قدیمی شمیران واقع شده و من خیلی زود آن را در میان آن همه خانه مدرن و اشرافی باز شناختم، زیرا استاد گفته بود خانه اش در میان خانه های شیک و لوکس آنجا وصله ی ناجوری است. ولی به نظر من تنها خانه ی آن محیط بود که روح و اصالت داشت. به محض ورود به خانه، همسر استاد چنان گرم و پرشور پذیرایم شد که خیلی زود با او مأنوس شدم و احساس کردم که دوستی قدیمی را بعد از سالها باز یافته ام. وقتی فنجان چایی را گذاشت...

 

 

 

 

 

 

فرار از محل کار

 

 

 

https://roshrulez.files.wordpress.com/2012/07/538174131girl_runaway.jpg

 

فرار از محل کار (85/11/05)

 

می خوام الان براتون یه اعترافی رو بکنم. چند وقت پیشا،‌ فکر کنم دیگه یه ماه شده،‌ رفتم یه جا سر کار. به عنوان منشی و تایپیست و مسئول دفتر. کمتر از ده روز دووم آوردم. فرار کردم. گفتم دیگه نمیام. از تلفن جواب دادن متنفر بودم و هستم و حالا دیگه ... اصلاً نمی خوام بهش فکر کنم ... اون قدری که اون ده روز جونم در اومد، از سه ماه تایپ کردن مداوم خسته نشده بودم ... عجب کار وحشتناکی بود. محیطش خوب بود، شاید به قولی ممکن بود آینده ی مهمی داشته باشه. چون یه جای معمولی نبود، نیمه خصوصی و نیمه دولتی بود، اینقده کله گنده ها در کار بودن که نگو، اون وقت من باید تماس می گرفتم و این حرفها ... من طاقت نیوردم، دیگه نموندم. هیچ پولی هم بهم ندادن. تازه قرار بود سه ماه آزمایشی باشه. ولی من فقط ده روز دووم آوردم....

 

لینکدونی

آخه چی بگم؟ هان؟ . . . لینک

جنگجوی کوچک خدا، نوشته عرفان نظر آهاری . . . لینک

زندگی زیر پوست شهر . . . لینک

دانستنی های دین زرتشت . . . لینک

زنده باد جهان پهلوان تختی، نوشته ای یاسر اشراقی . . . لینک

 

نوشته شده توسط ویروس – مورخ 5 بهمن 1385

 

= = = = = = =

 

توضیحات من (1397)

 

اااااا، یادم رفته بود، بخوام این کارهای یک هفته‌یی ده روزه رو هم حساب کنم.

خیلی جاها کار کردم. بدون حقوق!

مسئول دفتر بودن خیلی وحشتناک است.

اصلا نتوسته بودم تحمل کنم.

از نظر روانی خیلی مشکل دارم. خودم می‌دونم.

 

 

 

دهه ی فجر – محرم

 

 

دهه ی فجر – محرم

 

http://img.majidonline.com/pic/25490/Fajr.jpg

 

http://img.majidonline.com/pic/25491/Moharam.jpg

 

 

فرا رسیدن تاسوعا و عاشورای حسینی را به شما دوستاران آن حضرت و مسلمین جهان، تسلیت عرض می کنم.

فرا رسیدن، 22 بهمن، سالروز پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی را به شما دوستان، تبریک عرض می کنم.

خب می خواستم یه خورده حرف بزنم توو این آپدیت، ولی گفتم فعلا بهتره چیزی نگم، درباره ی این اتفاقات این چند روز و... توو این چند روز خیلی اتفاقات افتاده که باید گفته میشد، البته از طریق گروه، میل زدم برای گروه، ولی این که توو وبلاگ بنویسم، نه، نشده.

اگه عکس های بیشتری درباره ی محرم می خواهید، در گروه « دریاچه نقره ای » عضو بشین، و توو قسمت « Photo » در شاخه ی « Moharam »، می تونین عکس هایی درباره ی محرم رو ببینین و برای خودتون ذخیره کنین!

اگه بشه، می خوام قالب وبلاگ رو عوض کنم، الان لینک دوستان، توو وبلاگ کار نمی کنه، برای این که فیلتر شده! کدهای بلاگ رولینگ بود، یه مدت از یه کد دیگه استفاده کردم، نشون می داد، ولی دوباره این رو هم فیلتر کردن.

 

 

خدا در قرآن

 

 

 

 

خدا در قرآن

 

قرآن کتاب اوست؛ سخن اوست و بهترین آینه برای نمایاندن صفات اوست. اندیشیدن در صفات خدا و گشودن در دل به روی این اسماء، مجالی است برای شناخت او و پی بردن به عظمت و زیبایی خداوند و متانتی که این وجود بی کرانه در قدرت خویش دارد. راستی تو چه صفاتی از خداوند را می شناسی؟ کدام یک را به حقیقت درک کرده ای؟ آیا درک و فهم هر یک از صفات خداوند سر خضوع تو را در برابر بارگاه او فرود نمی آورد؟ پیامبر ( ص ) برای خداوند نود و نه اسم ذکر می کند و می فرماید: « برای خدا نودونه اسم است؛ هر که خدا را با آنها بخواند، خدا دعای وی را اجابت کند و هر که آنها را بشمارد، داخل بهشت شود ». ( منظور از شمردن این اسماء، ایمان آوردن به آنهاست. )

در قرآن 127 صفت برای خداوند ذکر شده. مجموعه ی این صفات، تجلی گر عظمت و کبریایی خداوند است. در حقیقت اعمال ما سبب تجلی هر یک از صفات او می شود ضمن آن که خداوند، خود « خیر الحاکمین » است و بنا به حکمت خویش، در اسباب و واسطه های مختلف و در تصاویر متنوع زندگی متجلی می شود. از آنجایی که صفات خداوند عین ذات او هستند، هر یک از صفات او در حقیقت نام دیگری از او هستند، لذا صفات خدا را « اسماء حسنی » گویند. با هم مروری بر اسماء حسنی که در قرآن آمده می کنیم: « اله – احد – اول – آخر – اعلی – اکرم – اعلم – ارحم الراحمین – احکم الحاکمین – احسن الخالقین – اهل التقوی – قیوم – قاهر – کریم – کبیر – کافی – قدیر – غفار – شهید – شاکر – لطیف – محیط – مجیب – مجید – مولی – متعال – نور – نصیر و... »


  ادامه مطلب ...

Angel's Feather

 

 

 

 

 

 

Angel's Feather

 

 

 

 

نام انیمه: Angel's Feather

نام انیمه: エンジェルズフェザ

ژانر: Drama, Fantasy, Romance, Sci-Fi, Shoujo, Shounen Ai, Supernatural

تعداد قسمت ها: دو قسمت

وضعیت: تمام شده

تاریخ پخش: 2006

مدت زمان هر قسمت: 30 دقیقه

سازندگان: Venet

کارگردان: Yasuhiro Kuroda

زیرنویس انگلیسی دارد

 

لینک های مربوط به انیمه

+ لینک دانلود انیمه – قسمت اول

+ لینک دانلود انیمه – قسمت دوم

+ اطلاعات بیشتر: سایت // سایت // سایت // سایت

+ معرفی کاراکترهای انیمه // سایت رسمی انیمه

+ تماشای آنلاین انیمه: لینک // لینک // لینک

+ لینک فایل تورنت (MP4, 500MB)

+ لینک فایل تورنت (AVI, 500MB)

 

 

 

داستان (منبع: دنیای انیمه)

گفته شده که در بین‌فیلد پادشاهی کرونیکل زمانی کشور صلح آمیز و کوچکی به نام پادشاهی وین‌فیلد وجود داشته، که پادشاه و خانواده ی سلطنتی بال های بزرگ سفید رنگی داشتند... هامورا شو به تازگی در آکادمی یووسِی مشغول به تحصیل شده بود... پس از شنیدن در مورد یک دانشجو به نام میسونوو کای از مدیر، شو میفهمه که کای برادر دوقلوشه و زمانی که بچه بودن از هم جدا شدن. با این حال بعد از یه زمین لرزه ی مرموز، شو با دوتا از دانشجوهای دیگه به جهان دیگه ای میرن...

 

 

 

 

 

Aa! Megami-sama!: Sorezore no Tsubasa

 

 

 See the source image


 

Aa! Megami-sama!: Sorezore no Tsubasa

 

 

 

 

نام انیمه: Aa! Megami-sama!: Sorezore no Tsubasa

نام انیمه: Ah! My Goddess: Flights of Fancy

نام انیمه: Ah! My Goddess: Sorezore no Tsubasa

نام انیمه: ああっ女神さまっ それぞれの翼

ژانر: Comedy, Magic, Romance, Seinen, Supernatural

تاریخ پخش: بهار 2006

وضعیت: تمام شده

تعداد قسمت‌ها: 24 قسمت – فصل دوم

مدت زمان هر قسمت: 24 دقیقه

منبع: Manga

استودیو: AIC

کارگردان: Gouda Hiroaki

زیرنویس فارسی و انگلیسی دارد

 

 

 

لینک‌های مربوط به انیمه

+ لینک دانلود انیمه (MKV, 480P, ~75MB)

+ لینک دانلود زیرنویس فارسی

+ لینک دانلود انیمه (MKV, x264, BD, 720P, EN Sub, ~350MB)

+ لینک دانلود انیمه (MKV, 720P, EN Sub, ~100MB)

+ تماشای آنلاین انیمه

+ تصاویر انیمه: عکس // عکس // عکس // عکس // عکس

+ لینک فایل تورنت (MKV, x265, 1080P, EN Sub, 5.8GB)

+ لینک فایل تورنت (MKV, EN Sub, 8GB)

+ لینک فایل تورنت (MKV, x264, BD, 1080P, S01 & S02, RAW, 92GB)

+ لینک دانلود انیمه (MP4, EN Sub, ~60MB)

+ اطلاعات بیشتر: سایت // سایت // سایت // سایت // سایت

+ لینک دانلود زیرنویس فارسی

+ تصاویر انیمه: عکس // عکس // عکس // عکس // عکس

+ لینک دانلود انیمه (MKV, 720P, EN Sub, ~90MB)

+ لینک دانلود زیرنویس فارسی

+ لینک دانلود انیمه (MKV, 480P, EN Sub, ~60MB)

 

 

 

 

خلاصه داستان (منبع)

یک سال از ظهور الهه بل دندی می‌گذره، و قول که کیچی داده که برای همیشه پیشش می‌مونه، اما تهدید جدیدی مانع رسیدنشون به خوشبختی می‌شه تهدیدی که شاید باعث پایان یافتن رابطه بل دندی و کیچی بشه...

 

 

 

خلاصه داستان (منبع)

یک سال پس از آنکه الهه بلدِندی از آینه کیچی موریساتو ظاهر شد و قول داد که کنار وی بماند میگذرد. و ناگهان یک تهدید جدیدی برای شادی آنها ظاهر میشود که میتواند رابطه آنها را به خطر بندازد.

 

 

 

خلاصه داستان (منبع)

One year after goddess Belldandy emerged from Keiichi Morisato's mirror and promised to stay with him forever, a new threat to their happiness emerges, one that could end the contract between Belldandy and Keiichi.

 

 

 

 

 

 

عطش برای خون

 

 

http://1.bp.blogspot.com/-_7Jyfklrfbw/Up862iQLy5I/AAAAAAAAA08/oUZ14Y4Y3tI/s1600/madara_and_juubi_wallpaper.png

 

عطش برای خون

 

کافی نیست ... هرگز به اندازه‌ای کافی نیست ... که عطش من برای خون سیراب شود.

 

منبع: مانگا ناروتو

 

#Manga #Naruto #Manga_Dialog