https://dejima.files.wordpress.com/2008/05/011.jpg
دور دست
وقتی که به آسمان بین سقفهای باریک نگاه میکنم، مرا به یاد تو میاندازد، تویی که در دور دستها هستی ...
منبع: مانگا ناروتو
#Manga #Naruto #Manga_Dialog
https://cdn.akairan.com/akairan/aka/m998/024883435262014102a.jpg
وراجیهای ویروس (85/11/23)
سلام.
وعده ی ما، راه پیمایی بیست و دوم بهمن 85
1ـ پنجشنبه شب که آنلاین شدم، از طریق آفلاین راوی فهمیدم که مادر ِ سجاد جوزانی (وبنگاشت) فوت شده است. از طرف خودم و دوستان این مصیبت وارده رو بهش تسلیت می گم.
2ـ درسته که یک سری موارد هست که بعضی وقت ها 180 درجه با بعضی از دوستان اختلاف نظر دارم ولی دلیل نمی شه که دوستی ها به خاطر این مسائل از بین بره. به هر حال هر کسی یه سری اعتقاداتی داره و یه سری تفکرات، حالا می تونه این تفاوت با اطرافیان از 1 تا 180 باشه، خب ایرادی نداره ... نمی دونم منظورم رو رسوندم یا نه؟!
3ـ می خوام یه اعترافی بکنم براتون، راستش الان یه چند وقتی است که دوباره دارم می رم سرکار. از طریق یک شرکت پیمانکاری یه جایی رفتم به عنوان پرسنل امور دفتری و تایپ. کارش همچی سخت نیست. نامه تایپ کنم، شماره کنم، بایگانی کنم، نامه ها از این طبقه ببرم اون طبقه و ... در کل همچی بدک نیست. فقط یه چند تا مشکل همچی بگی نگی کوچولو داره. یکی ش این که ساعت کاریش خیلی خفن است. از شنبه تا چهارشنبه از ساعت 7:30 الی 16:30 به طور رسمی است. ولی باید اضافه کار وایستی تا 19:30 (اضافه کار که نه، بهش میگن اجباری کار، با حقوق اضافه کار). روز های پنجشنبه هم که مثلاً تعطیل است، ببین، اسماً تعطیل است، وگرنه ساعت کاری هیچ فرقی نداره. باید بری. البته یه چند وقتی است که یه نموره زودتر میام. یعنی دیگه تا 19:30 وای نمیستم، تا 18:30 وای میستم. البته ثابت نیست. ثابتش همون 19:30 است. ولی پنجشنبه ها دیگه 15 جیم میشم. مشکل دوم هم یه نموره یه جورایی بید، همچی مشکل هم نیست ها، ولی نه، مشکل حساب میشه. توو کل ِ اون ساختمون به اون عظمت، کمتر از 15 تا خانم هستیم و بقیه همه آقا تشریف داشته بیدن. از قضا در طبقه ای که بنده تشریف دارم، تک دخترم و همه آقا بیدن، اونم که اکثرشون متولد 55 الی 59 هستن. من واسه خودم اتاق داشته بیدم. ولی کامپیوتر ندارم، برای تایپ نامه باید برم یه طبقه دیگه، اتاق یه سری آدم دیگه... اگه می بینین که یه چند وقتی است که خبری ازم نیست، میل زیادی نمی زنم، تو وبلاگ ها نمی رم نظر بدم، بدونین من بی وفا نیستم، از وقتی رفتم سر این کار، زندگی م ریخته به هم... صبح ها که 6:50 می رم جایی که باید سرویس سوار شم، شب ها هم اگه تا 19:30 بمونم و با سرویس بیام میشه ساعت 21. دیگه جسد می شم و جنازه... نمی تونم هیچ کاری انجام بدم. به قولی الان روزهای خوشیم است. چون یه چند وقت دیگه روز تعطیل و غیر تعطیل نداره. جمعه و غیر جمعه نخواهم داشت ... حالا من اگه اضافه کار نخوام کی رو باید ببینم؟ هان؟
4ـ بیست و دوم بهمن تولد یکی از دوستان است، می خوام تولدش رو تبریک بگم. (فکر می کنم اجازه ندارم لینک بدم.) تولدت مبارک دوست ِ من = Buon Comple anno Il Mio Amico
5ـ هنوزم که هنوزه میگم که این سریال جواهری در قصر یه چی فوق العاده بید!
6ـ عرضم به حضورتون که جمعه مورخ 20/11/85 اینجانب کنکور داشته بیدم، اونم از نوع علمی ـ کاربردی، کارشناسی ناپیوسته، کامپیوتر نرم افزار. افتاده بودم توو خیابون آذربایجان،یه دبیرستانی بود که یادم است یه بار دیگه توش کنکور داده بودم. یه وقت به این پسرها بد نگذره؟ حوزه ی امتحانی شون همش دانشگاه ها و دانشکده ها بود، اون وقت حوزه ما رو انداخته بودن توی مدارس !!!!
میدونین، فکر میکنم اگه اصلاً درباره ی این کنکور حرف نزنم، خیلی سنگین ترم ها! باور کنین.
دروس عمومی:
ادبیات: متوسط، ای بدک نبود سوال ها!
زبان: افتضاح، هیچ کلمه ای برام آشنا نبود، نمی دونم چرا!
معارف: بد، یک سری کلمات داشت که من حتی نمی تونستم روخونی کنم.
ریاضی: افتضاح، فقط یک سوال زدم، شکی نیست که غلط باید باشه. من حتی مشتق یادم رفته بود. خاک بر سرم کنن.
دروس تخصصی:
ساختمان داده و سیستم عامل و ذخیره و برنامه سازی: به جان ِ شما خیلی سنگین ترم اگه دربارشون چیزی نگم!
یه سوال ساختمان داده بود، یه تابع بازگشتی بود، گفته بود f(100) رو حساب کنین. تابع یه همچی چیزی بود:
Function f (int x)
{
If (x<2)
Return x+1;
Else
Return x + f (x-1);
}
البته الان دقیق یادم نیست که وقتی شرط برقرار شد چند واحد اضافه بشه، ولی موضوع این است که گفته بود f(100) حساب کنین و من نشستم دونه دونه دستی حساب کردم. یه نیم ساعتی طول کشید، هی جمع کردم و ... آخرش یه جواب خوشگل در آوردم. ولی توو هیچ کدوم از گزینه ها نبود. اصلا نزدیکش هم نبود. همه ی گزینه ها عددی تو مایه های 5020 این طورا بود، یعنی رقم دوم در هر چهار گزینه صفر بود، در صورتی که من تا f(98) این طورا حساب کرده بودم به 51 رسیده بودم. منظورم یه عددی تو مایه های 5120 بود ... اینقده ضد حال خوردم که نگوووو، آخرش هم ساعت 11 برگه رو دادم و اومدم بیرون.
نکته: من همیشه صبح کنکور و همین طور شب قبلش مثل چی پشیمون میشم که اصلاً برای چی چی من شرکت کردم. یکی نیست بگه آخه دیوونه، خل و چل، روانی، تو که درس نمی خونی و نخوندی، برا چی چی این همه پول ِ مفت رو می دی به این سازمان سنجشی ها؟ و هی کنکور شرکت می کنی؟ هان؟ یکی نیست بگه! خاک تو سرت ویروس!!!!!
7ـ دوباره باید از طرف مت یه پیغام به پت برسونم. البته ممکن است که الان اسم ها رو جابه جا گفته باشم. یعنی پت به مت پیغام برسونه. یادم رفته خب، البته ببخشید ها! ولی حس می کنم که مت گفته بود به پت پیغام برسونم. مطمئن نیستم الان.
مت: من نگرانم پت، هیچ معلوم است که کجایی؟ حتی نمی دونم حالت خوبه یا نه؟ بد جوری نگرانتم. اوضاع و احوالت خوبه؟ یه خبری بده. آخه نمی گی من هزار و یک فکر و خیال می کنم؟ می دونی چند وقته هیچ خبری ازت نیست! یه چیزی بگو، منتظرم، یه زنگی، یه اس.ام.اسی، یه آفلاینی، یه میلی ... چه می دونم، یه جوری خبر بده ببینم زنده ای، حالت خوبه، یه وقت کار احمقانه ای نکرده باشی ... پت، من خیلی نگرانتم و دلم هم برات تنگ شده، می خوام باهام حرف بزنی.
خب پیغام رو رسوندم و امیدوارم که کامل گفته باشم.
لینکدونی بروبچ وبلاگی بدون هیچ حرف اضافه ای
وبنگاشت ـ راوی ـ ملکه رویا ـ صفیر شب ـ چلوکباب ـ شاخه ی امید ـ حزب جوانان زیر آفتاب ـ مثبت بی نهایت ـ پسری با کفش های کتانی ـ Bad Girls ـ سارنت ـ غوغای عشق در دفتر عشق ـ نم نم ـ کوچولویی دکتر می شود ـ حرف هایم با تو ـ پارس فوتبال
دعوت نامه برای سایت های مختلف
کلوب ـ Zebo ـ Ringo ـ Silver Lake ـ Box Net ـ Hover Spot ـ Me.Com ـ
SMS
+ امروز، روز ِ ملی گل هاست. روزت مبارک. اینو برای همه ی گل های دنیا که عطرشون رو دوست داری می تونی بفرستی.
+ پفک 100 تومن، شیر 200 تومن، بستنی مگنوم 300 تومن، نوشابه 200 تومن، سیگار 25 تومن، دیگه روت میشه برام SMS ِ 14 تومنی نفرستی؟
جمله
زندگی جاده ای ست یک طرفه، که آخرش نوشته: دور زدن ممنوع!
پ.ن: به دلیل اختلال 72 ساعته در تلفن های منطقه، نتونستم شنبه شب (21 بهمن) آپدیت کنم. برای همین الان دارم آپدیت می کنم. متن رو تغییر نمی دم. فقط یه چیزای کوچولویی به آپدیت اضافه کردم.
تولدم مبارک. فردا (24 بهمن) تولدم است. تولدم مبارک.
نوشته شده توسط ویروس – مورخ 23 بهمن 1385
= = = = = =
توضیحات من (1397)
وای وای وای. هنوز که هنوز است پشیمون نیستم.
که از اون شغل اومدم بیرون.
اطرافیان خیلی غرغر کرده بودن. ولی من هنوز پشیمون نشدم.
هنوز که هنوز است بهم میگن اگه مونده بودی، تا حالا رسمی شده بودی و ...
بی خیال!
من اون موقعها هم با کار دائم و تمام وقت مشکل داشتم.
البته احتمالا همین شغل دوم، باعث شده بود که دیگه نتونم کار دائم و تمام وقت داشته باشم.
خیلی بهم فشار اومده بود.
چقده قدیمها وراجی میکردم. واقعا که!
اون تیکههای مربوط به محل کار رو میخوندم، یاد اون محیط میافتم.
نمیگم بد بودهااا. ولی من اون موقعها، کلهم بوی قرمه سبزی میداد.
دلم میخواست کار مرتبط با رشتهم برم. برای همین به هم سخت گذشت اون آخرهاش.
بی خیال. حالا که کلی سال گذشته ...
اون قسمت مربوط به دعوتنامهها بود، خب تابلو است که لینکها دیگه کار نکنه.
اوه اوه اوه ... این قضیه مربوط به بعد از فیلتر شدن اورکات است.
همه جا دعوتنامه میخواست.
اون رینگو خدابیامرز، میتونم بگم این یکی از سایتهایی بود که باعث میشد بچههای چشم و گوش بسته، همچین چشم و گوششون باز بشه.
خودم به شخصه تصاویری در این دیده بودم که نگوووو D:
هنوز بعضیهاش در ذهنم میاد :D
اتوبوس
شصت تا بچه و یه آدم بزرگ
چاره ای نیست، باید از این وضع خوشت بیاد
اینجا جای خیلی خوبیه واسه مسخره بازی درآوردن
و پرت کردن گوله کاغذ به همدیگه
هنک بالانس زده.
بیل داره توپ بازی می کنه.
پیتر باز شلوارشو خیس کرده.
تاشا داره پاول رو هل می ده.
استیو مشغول دزدیه،کوین داره گریه می کنه.
میلسنت پیداش نیست.
کتی با مشت دختر عمش رو میزنه.
بن و جن هیس هیس می کنن.
و من، دارم درباره وسایل نقلیه عمومی
کلی یاد داشت بر میدارم.
فکر میکنم این اتوبوس واسه من
بهترین وسیله برای مطالعه و تحقیقه.
----------------------------------------------------------------
The Bus
Sixty kids and one adult,
You gotta love those odds.
The perfect place for pulling pranks
And throwing paper wads.
Hank is standing on his head.
Billy’s playing ball.
Peter wet his pants again.
Tasha pushes paul.
Steven steaqls.Kevin cries.
Millicent is missing.
Katie punches her cousin Keith.
Ben and Jen are hissing.
Me, I’m taking lots of notes
On public transportation.
I think the bus provides me with
The finest education.
- شل سیلور استاین -
تاوان عشق – فهیمه رحیمی
نام کتاب: تاوان عشق
نویسنده: فهیمه رحیمی
ناشر: نشر چکاوک
نوبت چاپ: چاپ چهاردهم – 1385
تعداد صفحات: 277 صفحه
+ لینک دانلود کتاب (منبع)
خلاصه داستان (منبع)
داستان درباره ی دختری به اسم کاترینه که تو یک زلزله پدر و مادر خودش رو از دست میده و چون نمیتونه برای نجات اونا کاری بکنه از دختر بودن خودش متنفر میشه و با انجام کارهای پسرونه و تغییر شکل و لباس شبیه پسرا بشه که….
صفحه ی اول کتاب (منبع)
سر انجام روز موعود فرا رسید و من به دعوت استاد از کرج رهسپار تا با همسرش آشنا وبه داستان زندگی او گوش فرا دهم.خانه استاد در یکی از محلات قدیمی شمیران واقع شده و من خیلی زود آن را در میان آن همه خانه مدرن و اشرافی باز شناختم، زیرا استاد گفته بود خانه اش در میان خانه های شیک و لوکس آنجا وصله ی ناجوری است. ولی به نظر من تنها خانه ی آن محیط بود که روح و اصالت داشت. به محض ورود به خانه، همسر استاد چنان گرم و پرشور پذیرایم شد که خیلی زود با او مأنوس شدم و احساس کردم که دوستی قدیمی را بعد از سالها باز یافته ام. وقتی فنجان چایی را گذاشت...
https://roshrulez.files.wordpress.com/2012/07/538174131girl_runaway.jpg
فرار از محل کار (85/11/05)
می خوام الان براتون یه اعترافی رو بکنم. چند وقت پیشا، فکر کنم دیگه یه ماه شده، رفتم یه جا سر کار. به عنوان منشی و تایپیست و مسئول دفتر. کمتر از ده روز دووم آوردم. فرار کردم. گفتم دیگه نمیام. از تلفن جواب دادن متنفر بودم و هستم و حالا دیگه ... اصلاً نمی خوام بهش فکر کنم ... اون قدری که اون ده روز جونم در اومد، از سه ماه تایپ کردن مداوم خسته نشده بودم ... عجب کار وحشتناکی بود. محیطش خوب بود، شاید به قولی ممکن بود آینده ی مهمی داشته باشه. چون یه جای معمولی نبود، نیمه خصوصی و نیمه دولتی بود، اینقده کله گنده ها در کار بودن که نگو، اون وقت من باید تماس می گرفتم و این حرفها ... من طاقت نیوردم، دیگه نموندم. هیچ پولی هم بهم ندادن. تازه قرار بود سه ماه آزمایشی باشه. ولی من فقط ده روز دووم آوردم....
لینکدونی
آخه چی بگم؟ هان؟ . . . لینک
جنگجوی کوچک خدا، نوشته عرفان نظر آهاری . . . لینک
زندگی زیر پوست شهر . . . لینک
دانستنی های دین زرتشت . . . لینک
زنده باد جهان پهلوان تختی، نوشته ای یاسر اشراقی . . . لینک
نوشته شده توسط ویروس – مورخ 5 بهمن 1385
= = = = = = =
توضیحات من (1397)
اااااا، یادم رفته بود، بخوام این کارهای یک هفتهیی ده روزه رو هم حساب کنم.
خیلی جاها کار کردم. بدون حقوق!
مسئول دفتر بودن خیلی وحشتناک است.
اصلا نتوسته بودم تحمل کنم.
از نظر روانی خیلی مشکل دارم. خودم میدونم.
دهه ی فجر – محرم
http://img.majidonline.com/pic/25490/Fajr.jpg
http://img.majidonline.com/pic/25491/Moharam.jpg
فرا رسیدن تاسوعا و عاشورای حسینی را به شما دوستاران آن حضرت و مسلمین جهان، تسلیت عرض می کنم.
فرا رسیدن، 22 بهمن، سالروز پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی را به شما دوستان، تبریک عرض می کنم.
خب می خواستم یه خورده حرف بزنم توو این آپدیت، ولی گفتم فعلا بهتره چیزی نگم، درباره ی این اتفاقات این چند روز و... توو این چند روز خیلی اتفاقات افتاده که باید گفته میشد، البته از طریق گروه، میل زدم برای گروه، ولی این که توو وبلاگ بنویسم، نه، نشده.
اگه عکس های بیشتری درباره ی محرم می خواهید، در گروه « دریاچه نقره ای » عضو بشین، و توو قسمت « Photo » در شاخه ی « Moharam »، می تونین عکس هایی درباره ی محرم رو ببینین و برای خودتون ذخیره کنین!
اگه بشه، می خوام قالب وبلاگ رو عوض کنم، الان لینک دوستان، توو وبلاگ کار نمی کنه، برای این که فیلتر شده! کدهای بلاگ رولینگ بود، یه مدت از یه کد دیگه استفاده کردم، نشون می داد، ولی دوباره این رو هم فیلتر کردن.
خدا در قرآن
قرآن کتاب اوست؛ سخن اوست و بهترین آینه برای نمایاندن صفات اوست. اندیشیدن در صفات خدا و گشودن در دل به روی این اسماء، مجالی است برای شناخت او و پی بردن به عظمت و زیبایی خداوند و متانتی که این وجود بی کرانه در قدرت خویش دارد. راستی تو چه صفاتی از خداوند را می شناسی؟ کدام یک را به حقیقت درک کرده ای؟ آیا درک و فهم هر یک از صفات خداوند سر خضوع تو را در برابر بارگاه او فرود نمی آورد؟ پیامبر ( ص ) برای خداوند نود و نه اسم ذکر می کند و می فرماید: « برای خدا نودونه اسم است؛ هر که خدا را با آنها بخواند، خدا دعای وی را اجابت کند و هر که آنها را بشمارد، داخل بهشت شود ». ( منظور از شمردن این اسماء، ایمان آوردن به آنهاست. )
در قرآن 127 صفت برای خداوند ذکر شده. مجموعه ی این صفات، تجلی گر عظمت و کبریایی خداوند است. در حقیقت اعمال ما سبب تجلی هر یک از صفات او می شود ضمن آن که خداوند، خود « خیر الحاکمین » است و بنا به حکمت خویش، در اسباب و واسطه های مختلف و در تصاویر متنوع زندگی متجلی می شود. از آنجایی که صفات خداوند عین ذات او هستند، هر یک از صفات او در حقیقت نام دیگری از او هستند، لذا صفات خدا را « اسماء حسنی » گویند. با هم مروری بر اسماء حسنی که در قرآن آمده می کنیم: « اله – احد – اول – آخر – اعلی – اکرم – اعلم – ارحم الراحمین – احکم الحاکمین – احسن الخالقین – اهل التقوی – قیوم – قاهر – کریم – کبیر – کافی – قدیر – غفار – شهید – شاکر – لطیف – محیط – مجیب – مجید – مولی – متعال – نور – نصیر و... »
Angel's Feather
نام انیمه: Angel's Feather
نام انیمه: エンジェルズフェザ
ژانر: Drama, Fantasy, Romance, Sci-Fi, Shoujo, Shounen Ai, Supernatural
تعداد قسمت ها: دو قسمت
وضعیت: تمام شده
تاریخ پخش: 2006
مدت زمان هر قسمت: 30 دقیقه
سازندگان: Venet
کارگردان: Yasuhiro Kuroda
زیرنویس انگلیسی دارد
لینک های مربوط به انیمه
+ لینک دانلود انیمه – قسمت اول
+ لینک دانلود انیمه – قسمت دوم
+ اطلاعات بیشتر: سایت // سایت // سایت // سایت
+ معرفی کاراکترهای انیمه // سایت رسمی انیمه
+ تماشای آنلاین انیمه: لینک // لینک // لینک
+ لینک فایل تورنت (MP4, 500MB)
+ لینک فایل تورنت (AVI, 500MB)
داستان (منبع: دنیای انیمه)
گفته شده که در بینفیلد پادشاهی کرونیکل زمانی کشور صلح آمیز و کوچکی به نام پادشاهی وینفیلد وجود داشته، که پادشاه و خانواده ی سلطنتی بال های بزرگ سفید رنگی داشتند... هامورا شو به تازگی در آکادمی یووسِی مشغول به تحصیل شده بود... پس از شنیدن در مورد یک دانشجو به نام میسونوو کای از مدیر، شو میفهمه که کای برادر دوقلوشه و زمانی که بچه بودن از هم جدا شدن. با این حال بعد از یه زمین لرزه ی مرموز، شو با دوتا از دانشجوهای دیگه به جهان دیگه ای میرن...
Aa! Megami-sama!: Sorezore no Tsubasa
نام انیمه: Aa! Megami-sama!: Sorezore no Tsubasa
نام انیمه: Ah! My Goddess: Flights of Fancy
نام انیمه: Ah! My Goddess: Sorezore no Tsubasa
نام انیمه: ああっ女神さまっ それぞれの翼
ژانر: Comedy, Magic, Romance, Seinen, Supernatural
تاریخ پخش: بهار 2006
وضعیت: تمام شده
تعداد قسمتها: 24 قسمت – فصل دوم
مدت زمان هر قسمت: 24 دقیقه
منبع: Manga
استودیو: AIC
کارگردان: Gouda Hiroaki
زیرنویس فارسی و انگلیسی دارد
لینکهای مربوط به انیمه
+ لینک دانلود انیمه (MKV, 480P, ~75MB)
+ لینک دانلود انیمه (MKV, x264, BD, 720P, EN Sub, ~350MB)
+ لینک دانلود انیمه (MKV, 720P, EN Sub, ~100MB)
+ تصاویر انیمه: عکس // عکس // عکس // عکس // عکس
+ لینک فایل تورنت (MKV, x265, 1080P, EN Sub, 5.8GB)
+ لینک فایل تورنت (MKV, EN Sub, 8GB)
+ لینک فایل تورنت (MKV, x264, BD, 1080P, S01 & S02, RAW, 92GB)
+ لینک دانلود انیمه (MP4, EN Sub, ~60MB)
+ اطلاعات بیشتر: سایت // سایت // سایت // سایت // سایت
+ تصاویر انیمه: عکس // عکس // عکس // عکس // عکس
+ لینک دانلود انیمه (MKV, 720P, EN Sub, ~90MB)
+ لینک دانلود انیمه (MKV, 480P, EN Sub, ~60MB)
خلاصه داستان (منبع)
یک سال از ظهور الهه بل دندی میگذره، و قول که کیچی داده که برای همیشه پیشش میمونه، اما تهدید جدیدی مانع رسیدنشون به خوشبختی میشه تهدیدی که شاید باعث پایان یافتن رابطه بل دندی و کیچی بشه...
خلاصه داستان (منبع)
یک سال پس از آنکه الهه بلدِندی از آینه کیچی موریساتو ظاهر شد و قول داد که کنار وی بماند میگذرد. و ناگهان یک تهدید جدیدی برای شادی آنها ظاهر میشود که میتواند رابطه آنها را به خطر بندازد.
خلاصه داستان (منبع)
One year after goddess Belldandy emerged from Keiichi Morisato's mirror and promised to stay with him forever, a new threat to their happiness emerges, one that could end the contract between Belldandy and Keiichi.
عطش برای خون
کافی نیست ... هرگز به اندازهای کافی نیست ... که عطش من برای خون سیراب شود.
منبع: مانگا ناروتو
#Manga #Naruto #Manga_Dialog
Ghost Hunt
نام انیمه: Ghost Hunt
نام انیمه: ゴーストハント
ژانر: Mystery, Comedy, Horror, Supernatural, Shoujo
تاریخ پخش: تابستان 2006
وضعیت: تمام شده
تعداد قسمتها: 25 قسمت
مدت زمان هر قسمت: 25 دقیقه
منبع: Light novel
استودیو: J.C.Staff
کارگردان: Mano Akira
زیرنویس فارسی و انگلیسی دارد
لینکهای مربوط به انیمه
+ لینک دانلود انیمه (MKV, 480P, EN Sub, ~50MB)
+ لینک دانلود انیمه (MKV, 720P, EN Sub, ~100MB)
+ لینک دانلود انیمه (MKV, DVD, 480P, EN Sub, ~55MB)
+ لینک دانلود انیمه (MKV, 720P, EN Sub, ~78MB)
+ لینک دانلود انیمه (MKV, Indo Sub, ~75MB)
+ لینک دانلود انیمه (MKV, 480P, DVD, EN Sub, ~60MB)
+ لینک فایل تورنت (MKV, x264, EN Sub, 8.3GB)
+ لینک فایل تورنت (MKV, DVD, 576P, EN Sub, 8.3GB)
+ لینک فایل تورنت (MKV, x265, 576P, EN Sub, 1.7GB)
+ لینک فایل تورنت (MKV, DVD, 576P, EN Sub, 9.2GB)
+ تصاویر انیمه: عکس // عکس // عکس // عکس // عکس // عکس
+ تماشای آنلاین انیمه: لینک // لینک
+ لینک دانلود انیمه (MKV, DVD, 576P, EN Sub, ~380MB)
+ لینک دانلود انیمه (MKV, DVD, 576P, EN Sub, ~380MB)
+ لینک دانلود انیمه (MKV, DVD, 576P, EN Sub, ~350MB)
+ لینک دانلود انیمه (MKV, x265, 576P, EN Sub, ~70MB)
+ لینک دانلود انیمه (MKV, DVD, 576P, EN Sub, ~350MB)
+ لینک دانلود انیمه (MP4, 480P, EN Sub, ~65MB)
+ لینک دانلود انیمه (MKV, Indo Sub, ~75MB)
+ تصاویر انیمه: عکس // عکس // عکس // عکس // عکس // عکس // عکس // عکس
+ لینک فایل تورنت (MP4, x264, DVD, 480P, RAW, 2.9GB)
+ لینک دانلود انیمه (MKV, x264, DVD, 480P, EN Sub, ~100MB)
+ اطلاعات بیشتر: سایت // سایت // سایت // سایت // سایت
خلاصه داستان (منبع)
در مدرسه تانایاما می و دوستانش به رد و بدل کردن داستان هایی درباره ارواح علاقه دارند. در واقع در محل کمپ آنها مدرسه ای قرار داشته که خانهی بسیاری از داستانهای ارواح است. طی داستان، یک مرد عجیب و مرموز به گروه آنان وارد میشود ،شیبویا کازویا پسری 17 ساله که رئیس کمپانی تحقیقات روانشناختی شیبیویا است.بعد از برخوردی که روز دوم، آنها با هم داشتند، می شروع به خواندن و آموختن در مورد جهان فراطبیعی کرد.
خلاصه داستان (منبع)
یه دختر دبیرستانی که به داستانای ارواح علاقه زیادی داره از کنار یه ساختمون داغون رد میشه و چون فضول تشریف داره میره تو ساختمون و میزنه دوربین و وسایل پسری که اونم با روح و ارواح سرو کار داره رو میشکونه.پسره بخاطر این خسارت از دختره میخواد به عنوان دستیارش براش کار کنه تا کار مدیر مدرسه شون برای رسیدگی به موضوع ارواح ساختمون رو انجام بدن.
https://www.youtube.com/watch?v=MNef5IMqIpE
خلاصه داستان (منبع)
While at school, Taniyama Mai and her friends like to exchange ghost stories. Apparently, there is an abandoned school building on their campus that is the center of many ghost stories. During the story, they are interrupted by a mysterious male figure. The person turns out to be Shibuya Kazuya, a 17-year-old who is president of the Shibuya Psychic Research Company. He was called by the principal to investigate the stories surrounding the abandoned school building.
The next day, on the way to school, Mai passes the school building in question. While examining a strange camera she spotted inside, she gets surprised by Kazuya's assistant. Unknowingly interfering with the investigation, Mai breaks the camera and Kazuya's assistant gets injured.
Kazuya forcefully hires Mai in order to pay for the camera and replace his injured assistant. From that point on, Mai begins to learn about the paranormal world and the profession of ghost hunting.
http://i40.tinypic.com/esmbgx.jpg
برایت خانه میسازم
نمیدانم چرا با این که میدانم از آن ِ من نخواهی بود
چرا با تار و پود ِ جان، برایت خانه میسازم
شاعر: ؟؟؟
Binbou Shimai Monogatari
نام انیمه: Binbou Shimai Monogatari
نام انیمه: Poor Sisters Story
نام انیمه: 貧乏姉妹物語
ژانر: Slice of Life, Comedy, Drama, Seinen
تاریخ پخش: تابستان 2006
وضعیت: تمام شده
تعداد قسمتها: 10 قسمت
مدت زمان هر قسمت: 24 دقیقه
منبع: Manga
استودیو: Toei Animation
کارگردان: Kaizawa Yukio
زیرنویس فارسی و انگلیسی دارد
لینکهای مربوط به انیمه
+ لینک فایل تورنت (MKV, DVD, 480P, EN Sub, 980MB)
+ لینک فایل تورنت (MKV, EN Sub, 3.2GB)
+ لینک فایل تورنت (AVI, EN Sub, 1.6GB)
+ لینک فایل تورنت (AVI, 720P, RAW, 3.1GB)
+ لینک فایل تورنت (AVI, 720P, RAW, 4.2GB)
+ لینک دانلود انیمه (MKV, DVDRip, 720P, EN Sub, ~650MB)
+ لینک دانلود انیمه (MKV, DVD, 480P, EN Sub, ~90MB)
+ اطلاعات بیشتر: سایت // سایت // سایت // سایت // سایت
+ تصاویر انیمه: عکس // عکس // عکس // عکس // عکس // عکس
+ لینک دانلود انیمه (MKV, 480P, ~85MB)
+ لینک دانلود انیمه (MKV, 480P, EN Sub, ~80MB)
خلاصه داستان (منبع)
خواهران یامادا،کیو 15 ساله و اسو 9 ساله دانش اموزان مدرسه راهنمایی و ابتدایی هستند مادرشان در گذشت در حالی که پدرشان بعد از شکست در قمار متواری شد.با وجود شرایط سخت هر دوی آنها تصمیم می گیرند که بر سرخوردگی غلبه کنند و به روزهای پر از شوق و غرور اینده خوشامد بگویند …
https://www.youtube.com/watch?v=AtLyg7I0Ops
خلاصه داستان (منبع)
The Yamada sisters, Kyou (15) and Asu (9), are students studying in secondary and primary schools respectively. Their mother passed away and their father ran away after incurring gambling debts. Despite the difficult circumstances, both of them decide to overcome the unhappiness and welcome their days with enthusiasm and pride. Fortunately, with the change in the law system several years ago, Kyou is able to study and simultaneously take temporary jobs (such as distributing newspapers and tutoring) to make ends meet. On the other hand, Asu takes charge of household chores, prepares meals, and manages the finances to assist her older sister. Surrounding them are also good and kind neighbors such as the novelist, Saegusa-san, and the aunt at the public bath who watch over them. Although life is difficult and at times painful, the sisters are happy to have each other.
توضیحات من
میشه گفت از این انیمههای ناز و آروم بود.
هیچ اتفاق غیرعادی و ... نمیافته، ولی تا آخرش زندگی این دو تا خواهر رو تماشا میکنی.
فقط ده قسمت؟ خیلی کم بود.
.hack//Roots
نام انیمه: .hack//Roots
نام انیمه: ドットハック ルーツ
نام انیمه: Dotto Hakku Rūtsu
ژانر: Adventure, Drama, Fantasy, Game, Sci-Fi
تاریخ پخش: بهار 2006
وضعیت: تمام شده
تعداد قسمت ها: 26 قسمت
کارگردان: Koichi Mashimo
استودیو: Bee Train
زیرنویس فارسی و انگلیسی دارد
لینک های مربوط به انیمه
+ لینک دانلود انیمه (MKV, 720P, ~100MB, EN Sub)
+ لینک دانلود انیمه (MKV, 480P, Dual Audio, Multi Server, ~150MB)
+ اطلاعات بیشتر: لینک // لینک // لینک
+ تماشای آنلاین انیمه: سایت // سایت // سایت
خلاصه داستان (منبع: انیم ورلد)
پس از نابودی "دنیا" در سال 2015، شرکت "سی سی"، با استفاده از برنامهی بازی دیگری، این بازی را بازسازی میکند. بنابراین بازی "دنیا 2" در سال 2016 به بازار عرضه میشود. بازیکن تازه واردی به نام "هاسئو"، بلافاصله در بازی "PK" میشود و سپس توسط مرد مرموزی به نام "اووان"، دوباره به بازی برمیگردد. "هاسئو" با مشکل "PK" هایی که در بازی شرکت میکنند روبهروست، اما خیلی زود دختری به نام "شینو" به او کمک میکند. "هاسئو"ی گیج و مبهوت، به سمت عضویت در گروهی به نام گروه گرگ و میش، کشانده میشود. گروهی که به دنبال شئ افسانهایای به نام "کلید گرگ و میش" است. این اتفاقات، قبل از بازی ".hack//G.U." رخ میدهد.
قسمت اول رو دیدم. به نظر جالب است. همین که در دنیای بازی ها زندگی میکنی، خودش جالب توجه است. حالا باید بقیه ش رو هم نگاه کنم ببینم، نیازی به ذخیره کردن هست یا نه. فقط یک بار ببینم و حذف کنم.
خب خیلی با انیمه هایی مثل Sword Art Online، Log Horizon و No Game No Life فرق داره.
در اینجا، میتونی از بازی خارج بشی، به دنیای واقعی برگردی. هممم، نمی دونم فصل های بعدی داره یا نه. یه جورایی احساس کردم باید ادامه داشته باشه.
مشخص نشد اون «اووان» اصلا کی بود؟ یا مثلا «شینو» زنده می مونه یا نه؟ «هاسئو» قراره چی کار کنه در آینده؟ واقعا «فیلو» مُرده؟ و یه عالمه سوال بی جواب دیگه.
ولی در کل از این سبکهای مربوط به بازی های آنلاین و واقعیت مجازی خوشم میاد.
https://cdn.myanimelist.net/images/anime/5/11099.jpg
Kiba
نام انیمه: Kiba
نام انیمه: 牙-KIBA-
نام انیمه: Fang
ژانر: Adventure, Fantasy, Shounen
تاریخ پخش: بهار 2006
وضعیت: تمام شده
تعداد قسمتها: 51 قسمت
مدت زمان هر قسمت: 24 دقیقه
منبع: Original
استودیو: Madhouse
کارگردان: Koujina Hiroshi
زیرنویس فارسی و انگلیسی دارد
لینکهای مربوط به انیمه
+ لینک دانلود انیمه (MKV, 480P, ~120MB)
+ لینک دانلود انیمه (MKV, 480P, SD, ~70MB)
+ لینک فایل تورنت (MKV, 480P, EN Sub, 5.7GB)
+ لینک فایل تورنت (MKV, x264, EN Sub, 12.7GB)
+ لینک فایل تورنت (AVI, EN Sub, 8.7GB)
+ تصاویر انیمه: عکس // عکس // عکس // عکس
+ تماشای تریلر انیمه: لینک // لینک
+ اطلاعات بیشتر: سایت // سایت // سایت // سایت // سایت
خلاصه انیمه (منبع)
داستان در مورد پسری به نام ( zed ) هستش که در شهری زندگی میکنه که بسیار خفقان اور و ناامید کننده هستش و zed میخواد که از شر این شهر رها بشه zed تو این شهر دوست مریضی به نام نوا داره که همیشه حمایتش میکنه و مادری که در بیمارستان بستریه و با هیچ کس صحبت نمیکنه.
داستان این انیمه از جایی اغاز میشه که zed در اخر قسمت اول بر اساس اتفاقی عجیب وارد دنیایی میشه که در اون افراد توانایی کنترل ارواحی از طبیعت رو دارند و قویترین این ارواح آمیل گال هستش که zed میفهمه میتونه اون رو کنترل کنه و zed وارد مسیر جدیدی از زندگی خودش میشه که در ادامه انیمه میبینید.
خلاصه داستان (منبع: دنیای انیمه)
داستان این انیمه از جایی اغاز میشه که zed در اخر قسمت اول بر اساس اتفاقی عجیب وارد دنیایی میشه که در اون افراد توانایی کنترل ارواحی از طبیعت رو دارند و قویترین این ارواح آمیل گال هستش که zed میفهمه میتونه اون رو کنترل کنه و zed وارد مسیر جدیدی از زندگی خودش میشه که ....
https://www.youtube.com/watch?v=HYBnEvfxYl8
توضیحات من دربارهی انیمهی Kiba
چه انیمهی جالبی است.
تا الان 20 قسمت دیدم. اکشن، کمدی، دپرسناک!
از کاراکتر نوآ خوشم میاد. زد هم باحال است. ولی زیاد از رویا خوشم نمیاد.
اون قدر که زد تعجب کرده بود از انتقال به دنیای دیگه، نوآ تعجب نکرده بود.
اگه از اول یه جا می افتادن، خیلی بهتر بود. این طوری زد یه جا، نوآ یه جای دیگه افتاده.
ممکنه به خاطر اون سرزمینی که الان درش هستن، مجبور بشن با هم جنگ بکنن.
کاراکتر منفورِ هیو هم بسی بسیار جالب است.
این روحهای قدرتمند، چند تا هستن؟ تا الان سه مورد نشون داده شد.
یکیش دست زد، یکی دستِ هیو و یکی هم دستِ نوآ است.
انگاری همدیگه رو خنثی میکنن.
یه جوری بود انگاری نوآ میدونست که زد هم در این دنیا اومده.
قسمت 35 تا 37، با این که از هیو بدم میاد، میخوام سر به تنش نباشه، ولی در این سه قسمت، وقتی با نوآ و زد همکاری کرد تا یه جونوری رو شکست بده، خیلی باحال بود!
سه تا روح کلید با هم همکاری کردن تا یه چی عجیب و مصنوعی رو شکست بدن.
فعلا کشوری که نوآ در اون ظاهر شده، دچار آشوب و جنگ شده. دو تا دشمن با هم متحد شدن تا نابودش کنن.
اون وقت هایروم کلی التماس میکنه به کشوری که زد در اون هست و اینا ... یادشون رفته میخواستن زد و رویا رو اعدام کنن.
استاد زیکو رو ممنوع الورود کردن! اون وقت توقع دارن که بهش کمک هم بکنن!
واقعا دلم میخواد هیو این کشور رو نیست و نابود کنه!
قسمت 39 رو هم دیدم.
دقیقا مادرِ زد چی کاره است؟ چه قدرتی داره؟ چی جوریاس؟
یعنی چه بلایی سر نوآ اومد؟ زیر آوار موند؟ داره دیوونه میشه که!
راستش وقتی هیو کُشته شد، یه خورده ناراحت شدم.
قسمت آخر (51) رو هم دیدم. خب اینقده اتفاقات افتاده که نمیدونم از کدوم بگم.
ساگیری روح کلیدی خودش رو به زد داد تا بتونه نوآ رو پیدا کنه.
زد به سرزمین تاسکها رفت.
سارا، مادرِ زد هم دنبالش رفت. دنبال روح کلیدی زد هست.
بالاخره کشته میشه و موقع مرگ یادش میافته که زد پسرش است و دوستش داره.
الان همهی شش کلید یک جا هستن.
نوآ همه رو گرفته دستش! نوآ کلا عوض شده! جذب قدرت شده.
ولی زد موفق میشه روح کلیدی خودش رو پس بگیره و موفق میشه نوآ رو نجات بده.
حالا خودش همهی روحها رو داره. تاسکر داره احیا میشه.
داره زد رو جذب خودش میکنه و میخواد از جسم زد استفاده کنه.
تا همین جا خیلی چیزها رو نابود کرده.
استاد زیکو کشته میشه. ولی روحش به درون تاسکر میره تا با زد حرف بزنه.
زد به خودش میاد. روح خودش رو صدا میزنه.
و از تاسکر جدا میشن و مبارزه سر میگیره. موفق میشه تاسکر رو نابود کنه.
روحهای کلیدی جدا میشن و در دنیا پخش میشن.
زد با روح کلیدی خودش یکی میشه و بقیه رو ترک میکنه.
دنیا داره بازسازی میشه ... همه جا صلح برقرار شده.
میشه گفت از این انیمه راضی بودم.
پرستوی خزان دیده - محمد نوعی
حسرتی گر به دلم هست همان دیدن توست
من پرستوی خزان دیده و خاموش توام
شاعر: محمد نوعی
پرستوی خزان دیده - محمد نوعی
حسرتی گر به دلم هست همان دیدن توست
من پرستوی خزان دیده و خاموش توام
شاعر: محمد نوعی
https://cdn.myanimelist.net/images/anime/1/1218.jpg
Tonagura!
نام انیمه: Tonagura!
نام انیمه: Tona-gura!
نام انیمه: となグラ!
ژانر: Comedy, Drama, Ecchi, Romance, School Life
تاریخ پخش: تابستان 2006
وضعیت: تمام شده
تعداد قسمتها: 13 قسمت
مدت زمان هر قسمت: 24 دقیقه
کارگردان: Kakei Hidetaka
منبع: Manga
استودیو: Daume
زیرنویس فارسی و انگلیسی دارد
لینکهای مربوط به انیمه
+ لینک دانلود انیمه (MKV, 480P, ~70MB)
+ تصاویر انیمه: عکس // عکس // عکس // عکس // عکس // عکس
+ لینک فایل تورنت (MKV, x264, 576P, DVDRip, RAW, 4.8GB)
+ لینک فایل تورنت (MKV, DVD, EN Sub, 3.4GB)
+ لینک فایل تورنت (AVI, EN Sub, 2.2GB)
+ لینک فایل تورنت (MP4, 480P, x264, RAW, 4.3GB)
+ لینک فایل تورنت (AVI, 400P, EN Sub, 2.2GB)
+ لینک فایل تورنت (MP4, 480P, DVD, x264, RAW, 4.3GB)
+ لینک فایل تورنت (MKV, 480P, DVD, EN Sub, 943MB)
+ لینک دانلود انیمه (MKV, DVD, 480P, EN Sub, ~70MB)
+ لینک دانلود انیمه (MKV, DVD, EN Sub, ~240MB)
+ لینک دانلود انیمه (MKV, 720P, EN Sub, ~50MB)
+ اطلاعات بیشتر: سایت // سایت // سایت // سایت // سایت
خلاصه داستان (منبع)
Kazuki has been awaiting 10 years for the day when her neighbours moved back to their old house. She has a crush on Yuuji, whom she considers as her first love but to whom she never managed to express her feelings for him before they moved out. Yuuji often comes over to play with Kazuki, Kazuki's older sister Hatsune and Yuuji's sister Marie when they were kids. Her ideal depiction of Yuuji was soon shattered when he turned out more than she had expected, him acting all ecchi during their reunion. With their parents off in South America, both families must learn to live with each other and rekindle the childhood feelings they shared together. Things get even more crazy as they attend the same school.
خلاصه داستان (منبع: دنیای انیمه)
کازوکی 10 سال منتظر برای روزی است که همسایگانش به خانه قدیمی خود بازگردند. او در مورد Yuuji، که او به عنوان اولین عشق خود را در نظر گرفته، اما او به آنها هرگز موفق به بیان احساسات خود را برای او قبل از آنها نقل مکان کرد. Yuuji اغلب می آید به بازی با Kazuki، خواهر Hatsune خواهر بزرگتر Kazuki و خواهر Mariy Yuuji زمانی که آنها بچه ها بود. او تصور ایدهآل یوجی را زمانی که معلوم شد بیشتر از آنچه انتظار میرفت شکست داد. با پدر و مادر خود را در جنوب امریکا، هر دو خانواده باید یاد بگیرند که با یکدیگر زندگی می کنند و احساسات دوران کودکی را با یکدیگر به اشتراک می گذارند. چیزهایی که حتی در یک مدرسه هم حضور دارند دیوانه تر می شود.
بدون آینده
اوچیها ساسوکه: رویای من، آینده نداره ... رویای من تو گذشته هستش ... فقط اون جا وجود داره ...
منبع: مانگا ناروتو
#Manga #Naruto #Manga_Dialog #Uchiha_Sasuke
بر بالهای عشق - دانیل استیل
نام کتاب: بر بالهای عشق
نام اصلی کتاب: The Promise
نویسنده: دانیل استیل (Danielle Steel)
مترجم: قدیر گلکاریان
ناشر: انتشارات یاران
نوبت چاپ: چاپ دوم - 1377
تعداد صفحات: 325 صفحه
+ اطلاعات بیشتر: لینک // لینک // لینک دانلود کتاب
خلاصه داستان (منبع)
نانسی مک آلیستر و مایکل هیلیارد جلوی تالار الیوت در حیاط دانشگاه هاروارد قفل دوچرخه هایشان را باز میکردند که خورشید صبحگاهی نخستین پرتوهای زرفام خود را بر پشتشان افشاند. لحظه ای دست از کار کشیدند تا بروی هم لبخند بزنند. ماه مه بود و آندو خیلی جوان بودند. موهای کوتاه نانسی در پرتو آفتاب میدرخشید و هنگامیکه نگاهش به چشمان او افتاد خنده را سر داد: - خب ، آقای دکتر آرشیتکت، در چه حالی ؟ مایکل در حالیکه یک دسته موی بور را از روی پیشانی کنار میزد، به لبخندش پاسخ داد و گفت: - این را دو هفته دیگر بپرس که دکترایم را گرفته باشم. نانسی پوزخندی به او زد: مرده شور آن دکترایت را ببرند، منظورم بعد از پیاده روی طولانی دیشب بود. مایکل با یک حرکت تند دست ، ضربه ای به پشت او زد: آتشپاره ! خودت چطوری؟ ... باز هم میتوانی قدم برداری؟ حالا پاهایشان روی پدال دوچرخه ها بود. نانسی سرش را به عقب برگرداند و بجای جواب متقابلا با کنایه پرسید: تو چطور ؟ میتوانی؟... و با این حرف ، بیدرنگ رکاب زد و سوار بر دوچرخه کورسی قشنگی که همین چند ماه پیش مایکل بمناسبت جشن تولدش برایش خریده بود از او پیش افتاد. مایکل دلباخته نانسی بود. در تمام زندگیش عاشق او بود. یک عمر در رویاهای خود به او فکر کرده بود، اما از دو سال پیش با نانسی آشنا شده بود. تا پیش از آن اوقاتش در هاروارد در تنهائی گذشته بود و با این تنهائی خوب کنار میآمد . آنچه را که دیگران میخواستند ، مطلوب او نبود. او دختران دانشکده های رادکلیف یا واسار یا ولسلی را نمیخواست . با تعداد بسیاری از آنها در دوره تحصیلیش آشنا شده بود و همیشه حس میکرد که چیزی کم دارند. او خواهان چیز بیشتری بود. ماهیت ، جوهر ، روح. نانسی یک دختر بسیار استثنائی بود. از همان لحظه ای که او را در گالری بوستون که تابلوهایش را نمایش میدادند دید، به این موضوع پی برد. دلتنگی و غربت ماندگاری در دورنماها و انزوا طلبی و تنهائی غم انگیزی در اشخاص تابلوهای نانسی وجود داشت که احساس همدردی او را بر میانگیخت و تشویقش میکرد که از خودش بیرون بیاید و بسراغ آنها و هنرمندی که نقاشی شان کرده برود. آنروز نانسی با کت کهنه ای از پوست خرس و کلاه بره قرمز رنگی در گالری نشسته بود. پوست لطیفش هنوز بخاطر پیاده روی تا گالری خیابان چارلز برق میزد. چشمانش میدرخشید. صورتش زنده و با روح بود. هرگز هیچ زنی به اندازه او قلبش را بلرزه نینداخته بود. دوتا از تابلوهای او راخرید و برای شام به یک رستوران دعوتش کرد. اما بقیه اش زمان بیشتری گرفته بود. نانسی مک آلیستر در تقدیم قلبش عجله ای نداشت . او دیر زمانی اسیر تنهائی چنان شدیدی بود که به این آسانی خود را درگیر نمی ساخت. در نوزده سالگی او دختر بسیار عاقل و با درد آشنا بود. درد تنها بودن ، درد تنها گذاشته شدن . از سنین بچگی که به پرورشگاه گذاشته شد ، این درد وجودش را قبضه کرد. دیگر آن روزی را که مادرش مدت کوتاهی قبل از مرگ خود او را به پرورشگاه سپرد بخاطر نمیآورد. اما سرمای راهروها، بوی مردمان غریبه و هایهوی و جنجال صبحگاهی بچه ها را ، در حالیکه خودش در بستر دراز میکشید و با اشک هایش میجنگید ، فراموش نمیکرد. در تمام عمرش این خاطرات در ذهنش زنده میماندند. تا مدتی طولانی فکر میکرد که هیچ چیز نمیتواند خلاء درونی او را پر کند ، اما حالا مایکل را داشت...