با من بیا
با من بیا!
مگو کجا؟
تنها
با من بیا!
با من بیا تا درد، تا زخم
با من بیا تا نشانت دهم
عشقم را آغاز از کجاست.
با من بیا
با من بیا تا خونی که از لبم چکید
تا خونی کز سکوتم
تا مرگ.
با من بیا تا دوباره به نوشداروی تو
روئینه
جانی تازه بگیرم.
تا شرابی باشی
که عشقی را سیراب میکند.
با من بیا تا طعم آتش را دوباره احساس کنم
آتشی از خون و میخک
آتشی از عشق و شراب.
#شعر #پابلو_نرودا #ابدیت_یک_بوسه
چنان سیبی سرخ
چنان سیب سرخی
در دست میفشارمت
چنان سب سرخی که آب شیرین را از خاک مینوشد
تو را مینوشم.
در تملکم نیستی
نه شبت
نه هوایت
و نه سپیده دمت
نه
من تو را با دست هایم محصور نمیکنم
که بوی خوش تو
متعلق به تمام سرزمین من است
به تمام کاج های بلند سرزمین من.
تنها، گاه گاه
چنان سیب شرخی در دست میفشارمت
چنان سیب سرخی که آب شیرین را از خاک مینوشد
تو را مینوشم.
از کوئین چی مالی جایی که چشم هایت آغاز شدند
تا فرونترا جایی که پاهایت، برای من متولد گشت
دانه دانه خاکش را میبویم
دانه دانه اش را
که زادگاه من است.
پیش از این شاید
مرده بودم من
پیش از آنکه بیایی
قبل از اینکه عاشقت باشم
پیش از این شاید
مرده بودم من.
تا تو آمدی
و تا
دهانت به قلب من بوسه ای زد
و تا
عشق در من زاده شد.
تداعی بوسه هایت
از پس خیابانی بلند
خیابانی بلند با نام زندگی
ادامه ام داد
ادامه ام داد چونان مردی مجروح
که دست بر دیوار
خود را به کلبه معشوقه اش میکشاند
مردی در آستانه مرگی.
تا در پس خیابانی بلند تو را یافتم
تو را شناختم
و من
امروز
در سرزمین خویش خوشبختم
سرزمینی از بوسه هایت
و آتشفشان سینه هایت.
شاخه کوچک فندق
نفیر شکستن یکی شاخه
چنان ضجه باران
یا زنگ کلیسایی متروک
و یا قلبی
پاره پاره است.
نفیر شکستن یکی شاخه
چنان فریاد پاییزی است
شکسته در سکوت برگی
در خاطره ای خوش
از رطوبتی.
"شاخه کوچک فندق"
ترانه ای است در خودآگاه تنم
در خودآگاهی که در ان
ریشه ام فریاد میزند:
سرزمین من مجروح است.
#شعر #پابلو_نرودا #ابدیت_یک_بوسه
خب بهنظر میاد که دوباره به دورهای رسیدم که دوست دارم خیلی چیزها رو حذف کنم.
یا از خیلی جاها خارج بشوم.
از بین این همه گروه و کانالی که در تلگرام هستم، چهار تا رو از همون اول اعلام کردن، اگه خارج بشی، دیگه اجازهی ورود نداری.
(البته اگه اکانت تلگرام حذف کنم ودوباره بیام، میشه. ولی فعلاً این کار امکانپذیر نیست. یه وقت دیگه نشه عضو شد، دردسر میشه.)
برای همین، هنوز یه خورده مشکل دارم.
در حال حاضر، حتی میخواهم دو تا از گروههای شخصی رو هم بیام بیرون.
فقط هم توی همین دو تا گروه میتونستم وبلاگم رو تبلیغ کنم.
همممم.
بگذار یه چند دقیقه فکر کنم.
خیلی از کانالهای انیمه ومانگا، آدرس دارم، پس میتونم خارج بشم. بعدا اگه لازم شد، دوباره عضو بشم.
راستش حتی دیگه نمیخواهم ادیت داشته باشم.
یک چپتر دستم دارم که نصفه کار کردم. این رو تمام کنم.
بعد هر چی آماده است، آپلود کنم در میزکار.
و بعدش بگم دیگه نمیخواهم ادامه بدهم.
همیشه فکر میکردم ادیت رو همیشه داشته باشم. ولی...
میگم که، فعلاً افتادم به حذف کردن.
هممممم
کی کرونا اومد؟ اسفند 98 بود؟ درسته؟
خب بهمن 98 آخرین باری بود که کتابخونه رفته بودم.
کتاب تمدید کردم.
بعد به خاطر کرونا تعطیل شد همه چی.
نهایت فروردین 99 رفتم کتابخونه، و کتابهایی که دستم بود، تحویل نگهبانی دادم.
و دیگه نرفتم...
اعتبار کارت هم آبان 99 تمام میشد.
و بالاخره امروز، بعد از چند سال، دوباره رفتم کتابخانه.
کارت رو دادم تمدید کنه.
چون هفتهی کتاب هست، رایگان تمدید شد.
کتاب هم گرفتم.
و بعد از چند سال، پیاده برگشتم خونه!
بماند که همهی جونم درد میکنه.
بدنم یادش رفته بوده این همه قبلاً پیاده راه میرفته.
یوهاهاها.
به یاد خواهی آورد
به یاد خواهی آورد
روزی پرنده ای را خیس از عشق
یا رایحه ای شیرین را
و بازی رودخانه ای که قطره قطره
با دستان تو عشق بازی میکند.
به یاد خواهی آورد
روزی هدیه ای را از زمین
که چونان رسی طلائی رنگ
یا چونان علفی
در تو میزاید.
به یاد خواهی آورد
دسته گلی را که از حباب های دریایی
با سنگی چیده خواهد شد
آن زمان درست مثل هرگز
درست مثل همیشه است.
دستانت را به من بده
تا به آنجا حرکت کنیم
جایی که هیچ چیز، در انتظار هیچ چیز نیست
جایی که همه چیز، تنها در انتظار ماست.
#شعر #پابلو_نرودا #ابدیت_یک_بوسه
نشانی
که بود آنکه نشانی ام را به تو داد
که بود او؟
از کدامین راه؟
بگو!
چگونه؟
از کجا برای تسخیر روح من آمده ای؟
منی که تلخ ترین بودم
منی که الهه خشم
با تاجی از تیغ و خار
منی که خداوند تنهایی.
که بود آنکه نشانی ام را به تو داد؟
چه کسی راهنمای تو بود؟
کدامین صخره، کدامین دود، کدامین آتشدان؟
زمین لرزید گیلاس های پایه دار
از شراب خورشید نوشیدند
و من پر شدم از تو
و من پر شدم از عشقی باکره
که تو باشی
که بود آنکه نشانی ام را به تو داد؟
بیش از آنکه برنجانم
رنجیده شدم
بیش از آنکه دوستم بدارند
دوستشان داشتم
بیش از آنکه عشقم دهند
عشقشان.
و این حاصلی است از سالی دور تا امروز
قلبی به زخم اندر نشسته را
کنون مرا میخوانید.
#شعر #پابلو_نرودا #ابدیت_یک_بوسه
از تو عبور می کنم
اگر تمام خاک زمین باشی
تنها مشتی از تو کافی است
برای آنکه تا ابد
بپرستمت.
از میان صور فلکی
چشم های تو
تنها نوری است که می شناسم.
تنت به بزرگی ماه
و کلامت خورشیدی کامل
و قلبت آتشی است.
برهنه پای
از تو عبور می کنم
و تنگ می بوسمت
ای سرزمین من!
#شعر #پابلو_نرودا #ابدیت_یک_بوسه
Joshiochi!: 2-kai kara Onnanoko ga... Futtekita!? - Hentai - 9EP
Overflow - Hentai - 8EP
Null Peta - Comedy - 12EP
Iya na Kao sare nagara Opantsu Misete Moraitai 2 - Ecchi - S02 - 6EP
Violet Evergarden Gaiden: Eien to Jidou Shuki Ningyou - 2019 - Slice of Life - Movie - 1EP
Boku no Hero Academia the Movie 2: Heroes:Rising - 2019 - Super Power - Movie - 1EP
Ashita Sekai ga Owaru toshitemo - 2019 - Sci-Fi - Movie - 1EP
Blue Period - Slice of Life - 12EP
Meikyuu Black Company - Adventure - 12EP
Eromanga-sensei OVA - Comedy - OVA - 2EP
Tensei shitara Slime Datta Ken - Adventure - S01 - 24EP
Tensei shitara Slime Datta Ken - Adventure - Special - 1EP
Tensei shitara Slime Datta Ken 2nd Season - Adventure - S02 - 12+1EP
Tensei shitara Slime Datta Ken OVA - Adventure - OVA - 2EP
Tensei shitara Slime Datta Ken 2nd Season Part 2 - Adventure - S02 Part 02 - 12+1EP
Fukigen na Mononokean Tsuzuki - Supernatural - S02 - 13EP
Detective Conan: Zero no Tea Time - Slice of Life - 6EP
I Became A Virtuous Wife and Loving Mother in another Cultivation World - Chapter 111 ~ 114 [Novel]
A Returner's Magic Should Be Special - Chapter 206
Eleceed - Chapter 217 ~ 219
One Punch Man - Chapter 170 ~ 171
Second Life Ranker - Chapter 133
Trash of the Count’s Family - Chapter 79 ~ 86
Spy X Family - Chapter 69 ~ 70
Tales of Demons and Gods - Chapter 402.5 ~ 405
Mo Dao Zu Shi - Chapter 212 ~ 215
Spy X Family - Chapter 68.1
Black Clover - Chapter 342 ~ 343
Dungeon Reset - Chapter 131
One Piece - Chapter 1065
Tomb Raider King - Chapter 258 ~ 259
19Days - Chapter 226
Overgeared (Team Argo) - Chapter 146 ~ 147
SSS Class Suicide Hunter - Chapter 41
FuckPerfectBuddy - Chapter 54 ~ 55
Deliverance of the Counterattack - Chapter 250 ~ 255
Thirst - Chapter 56
Sentimental Lovers - Chapter 24 ~ 25
The Trace of Unscented - Chapter 24 ~ 28
ANTI P.T. - Chapter 57
Taizi - Chapter 36
Turn Off the Camera - Chapter 29
Semantic Error - Chapter 52 ~ 53
it's My Baby - Chapter 35 ~ 36
Exotic Love - Chapter 42 ~ 45
Heaven Official's Blessing - Chapter 44
The Strange Story Of A Guy Next Door And A Novelist - Chapter 59 ~ 66
Form of Sympathy - Chapter 18 ~ 20
Global Examination - Chapter 58 ~ 62
Prime Minister in Disguise - Chapter 125
ENNEAD - Chapter 116 ~ 121.5
Mr. Snail - Chapter 78 ~ 79
Whose Baby Is It - Chapter 50 ~ 52
Bound to be Fools - Chapter 33
Love is a Fantasy the Queen - Chapter 28
Hyanghyeon Text - Chapter 52 ~ 54
Salad Days - Chapter 91 ~ 95
Love Jinx - Chapter 58 ~ 60
BL Motel - Chapter 54 ~ 55
The Priest's Chart - Chapter 70 ~ 71
Too Close - Chapter 121 ~ 127 [END]
دلتای بوروا
آغاز را با بوسه ای که طولانی ترین راه هاست
در می نوردیم
با بوسه ای
از من، تا تو
ای عشق من!
در آمیخته از ساقه ها تا ریشه هامان
در پیوند یکی نگاه
از اعماق تو
تا ژرفنای من
و این چنین
من و تو و عشق
هر سه با همیم
تا بتوانیم هر سه با هم باشیم
تا بتواند
فقط من
فقط تو
تنها عشق باشد.
ما دردهایمان را حمل کردیم
چونان سنگی بیشمار
تا دلتای هم
و به گل نشستیم
چونان دو کشتی
به آغوش خلیجی خاموش.
در فصلی که گل میخک شکوفه می داد در زمین
جدامان کردند
به واسطه ترن ها و ملت ها
به واسطه مرز ها
ولی انگار
دلتای بوروا
می دانست که ما چقدر همدیگر را دوست می داریم.
#شعر #پابلو_نرودا #ابدیت_یک_بوسه
برهنه
وقتی برهنه
سراپا برهنه از دریا برون می آیی
حتی خورشید
از میان امواج و بلورهای آبی رنگ نمک
خود را بر تو می پاشد.
آنگاه که برهنه
سراپا برهنه از دریا برون می آیی
زنبوری را تماشا می کنم
در تمنای عسلی
عسلی از جهان خویش
زنبوری که سر می خورد
و با اندام تشنه اش بر برگی فرو می افتد.
شکار تو
شکار عسلی است
عسلی از جهان من،
از دنیای من.
هنگامی که برهنه
سراپا برهنه از دریا برون می آیی
تندیس تو
انعکاس شمشیری است
که با قلب من مشق قتال می کند.
#شعر #پابلو_نرودا #ابدیت_یک_بوسه
پرسه
در آرزوی لبانت
صدایت
و گیسوانت
آرام و گرسنه
به کمین تو در خیابان ها پرسه می زنم.
نان مرا سیر نمی کند ای صبحانه خورشید.
من در پی شکار
شکار میزان وضوح گام های توام.
من در پی شکار
در اشتیاق لبخند ساده تو
در اشتیاق سرانگشتانت
که یکی بوسه از آن
از مَنَش، جاودانه ای خواهد ساخت.
دلم می خواهد تنت را به تمامی
چون بادامی کامل
با لب و زبانم لمس کنم
می خواهم پرتو آفتاب را گاز بگیرم
آنگاه که بر اندام تو می گسترد
و آن بینی سربالای چهره مغرور تو را
آه...
می خواهم طعم شلاق هایت را بچشم.
پس گرسنه
در گرگ و میش کوچه ات
سنگفرش خیابانت
قدم می زنم
در پی شکار تو و قلب داغت
چونان یوزپلنگی در سرزمینی لم یزرع
در کوئی تراتو.
#شعر #پابلو_نرودا #ابدیت_یک_بوسه
مدوسا
مجالی نیست تا برای گیسوانت جشنی به پا کنم
که گیسوانت را یک به یک
شعری باید و ستایشی.
دیگران
معشوق را مایملک خویش می پندارند
اما من
تنها می خواهم تماشایت کنم.
در ایتالیا تو را مدوسا صدا می کنند
(به خاطر موهایت)
قلب من
آستانه گیسوانت را، یک به یک می شناسد.
آنگاه که راه خود را در گیسوانت گم می کنی
فراموشم مکن!
و به خاطر آور که عاشقت هستم.
مگذار در این دنیای تاریک بی تو گم شوم
موهای تو
این سوگواران سرگردان بافته
راه را نشانم خواهند داد
به شرط آنکه دریغشان مکنی.
#شعر #پابلو_نرودا #ابدیت_یک_بوسه
طرز تهیهی کلوچه حلوایی
مواد لازم
شیر ۱۲۵ گرم
مایه خمیر یک قاشق سوپخوری
شکر ۴۵ گرم
تخم مرغ ۱ عدد
وانیل یک چهارم قاشق چایخوری
نمک یک چهارم قاشق چایخوری
آرد حدوداً ۲۷۰ گرم
روغن مایع ۵۰ میلی لیتر
حلوا به مقدار لازم
کنجد به مقدار لازم
طرز تهیه
مایه خمیر و یک قاشق شکر و شیر را مخلوط کرده و کنار بگذارید.
درون کاسه سفیده تخم مرغ، مابقی شکر، وانیل، نمک و روغن را مخلوط کرده و مقداری از آرد را اضافه کنید و مخلوط کنید.
خمیرمایه عمل آمده را به همراه مابقی آرد اضافه کنید سپس در صورت لزوم مقداری آرد اضافه کنید تا حدی که خمیر نرم و لطیفی بدست بیاید که به دست نمیچسبد.
خمیر را ۱۰ دقیقه ورز داده حدود یک ساعت استراحت دهید بعد از یک ساعت گلولههای ۵۰ گرمی از خمیر برداشته گرد کنید.
حلوا را وسط خمیر قرار داده و درون سینی فر چرب شده بچینید و با دست کمی فشار دهید و نیم ساعت استراحت دهید و سپس مهر بزنید.
رومال (زرده تخم مرغ، یک ق چ شیر و کمی وانیل) زده و کنجد بپاشید.
درون فر ۱۸۰ درجه به مدت ۲۰ تا ۲۵ دقیقه بپزید.
تا رویهی کلوچهها طلایی شود.
منبع: به خانه بر میگردیم
بهانه
چه بهانهای از نگاهت میبارید
برایت ...
- نه – برای خودم متأسفم
این سوء تفاهم به این آسانیها فراموش نمیشود! 1
1. و عشق سوء تفاهمیست که با متأسفم گفتنی فراموش میشود – احمد شاملو
نام مجوعه شعر: صدای پای سکوتت چقدر غمگین است
شاعر: اشرف اسماعیلی باغسنگانی «ترانه»
#شعر #صدای_پای_سکوتت_چقدر_غمگین_است #اشرف_اسماعیلی_باغسنگانی
طرز تهیهی حلوا شیره
موادلازم
آرد ۱۹۰ گرم
روغن مایع ۱۰۰ گرم
کره ۴۰ گرم
هل ۱ق چ
آب ۳۰۰ گرم
شیره انگور ۳۰۰ گرم
طرز تهیه
آرد را روی حرارت ملایم به مدت ۲۰ دقیقه تفت دهید سپس الک کنید و درون تابه برگردانید.
روغن مایع و کره را اضافه کنید و ۱۵ دقیقه تفت دهید سپس هل را اضافه کنید.
داخل شیر جوش آب و شیره انگور را مخلوط کرده و روی حرارت قرار دهید تا بجوشد سپس شیره را کم کم به آرد اضافه کنید و روی حرارت ملایم مرتب هم بزنید تا حلوا جمع شود.
در اواخر اضافه کردن شیره حرارت را خاموش کنید سپس حالت گهوارهای حلوا را تکان دهید وبعد از خنک شدن تزئین کنید.
منبع: به خانه بر میگردیم
گناه ستاره نیست
کاش میدانستی
این گناه ستاره نیست که کوچک است
این گناه ماست
که بزرگیاش را نمیبینیم
نام مجوعه شعر: صدای پای سکوتت چقدر غمگین است
شاعر: اشرف اسماعیلی باغسنگانی «ترانه»
#شعر #صدای_پای_سکوتت_چقدر_غمگین_است #اشرف_اسماعیلی_باغسنگانی
سوختن در قفس
به داغت آرزو مُرد و هوس سوخت
در این آتشفشان، حتی نفس سوخت
خدایا سوز دل را با که گویم؟
که زیبا مرغک من در قفس سوخت
- مهدی سهیلی -
من گرفتم تو نگیر
زن گرفتم شدم ای دوست به دام زن اسیر
من گرفتم تو نگیر
چه اسیری که ز دنیا شده ام یکسره سیر
من گرفتم تو نگیر
بود یک وقت مرا با رفقا گردش و سیر
یاد آن روز بخیر
زن مرا کرده میان قفس خانه اسیر
من گرفتم تو نگیر
یاد آن روز که آزاد ز غمها بودم
تک و تنها بودم
زن و فرزند ببستند مرا با زنجیر
من گرفتم تو نگیر
بودم آن روز من از طایفه دُرد کشان
بودم از جمع خوشان
خوشی از دست برون رفت و شدم لات و فقیر
من گرفتم تو نگیر
ای مجرد که بود خوابگهت بستر گرم
بستر راحت و نرم
زن مگیر ؛ ار نه شود خوابگهت لای حصیر
من گرفتم تو نگیر
بنده زن دارم و محکوم به حبس ابدم
مستحق لگدم
چون در این مسئله بود از خود مخلص تقصیر
من گرفتم تو نگیر
من از آن روز که شوهر شده ام خر شده ام
خر همسر شده ام
می دهد یونجه به من جای پنیر
من گرفتم تو نگیر
شاعر: ایرج میرزا
طرز تهیهی کوکی مارشمالو
مواد لازم
آرد: 235 گرم
کره: 115 گرم
تخم مرغ: یک عدد (60 گرمی)
شکلات چیپسی: 180 گرم
شکر قهوهای: 100 گرم
نشاسته ذرت: 10 گرم
وانیل: یک چهارم قاشق چایخوری
نمک: یک هشتم قاشق چایخوری
بکینگ پودر: یک قاشق چایخوری
مارشمالو به مقدار لازم
طرز تهیه
کره (هم دمای محیط شده) و شکر را مخلوط کرده و با همزن بزنید تا خوب مخلوط شود.
* موقع هم زدن چند بار با لیسک دور ظرف تا تمیز کنید تا مواد جمع شود و کامل با هم مخلوط شوند.
تخم مرغ و وانیل را اضافه کنید وهم بزنید.
آرد الک شده، بکینگ پودر، نمک و نشاسته ذرت را با هم مخلوط کنید.
* نشاسته ذرت باعث ماندگاری بیشتر و غلظت دادن به مواد میشود.
مخلوط آرد را کم کم به مایهی قبلی اضافه کنید و هم بزنید.
شکلات چیپسی را اضافه و مخلوط کنید.
بقیهی آرد را اضافه کرده و هم بزنید.
* اگر خمیر خیلی خیلی سفت شد، با قاشق چایخوری، مقداری شیر اضافه کنید.
بعد از این که کامل مخلوط شد، با نوک انگشت ورز دهید تا خمیر جمع شود.
خمیر را داخل نایلون گذاشته و بگذارید استراحت کند.
زمان استراحت:
یک ساعت داخل فریزر یا دو ساعت داخل یخچال
بعد از استراحت، از خمیر گلولههایی به اندازه 60 گرم جدا کنید.
گود کنید.
مارشمالو داخلش بگذارید.
خمیر را جمع کنید.
داخل سینی فر بگذارید.
* کف سینی کاغذ روغنی مرغوب یا کاغذ نسوز بگذارید.
بعد از پُر شدن سینی، آن را برای 15 دقیقه داخل فریز بگذارید.
سپس کوکیها را داخل فر از قبل گرم شده (با دمای 160 درجه) قرار دهید.
مدت زمان پخت: 15 الی 20 دقیقه – طبقه وسط فر
* به جای مارشمالو میتوان از موارد زیر استفاده کرد:
1- بدون مغز
2- پنیر خامهای با پودر قند
3- شکلات سکهای
4- کارامل
5- شکلات صبحانه
نکات مربوط به کوکیها
1- خمیر کوکی باید سرد داخل فر برود.
2- دمای فر برقی 160 و فر گازی 180 باشد.
3- کره حیوانی و به دمای محیط رسیده باشد.
4- سینی لعابی نباشد، چون ته کوکی زود سیاه میشود و میسوزد.
5- سینی گالوانیزه یا ورق نسوز استفاده شود.
6- خمیر کوکی را میتوان تا 2 ماه در فریزر نگهداری کرد.
منبع: به خانه بر میگردیم